آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: «سودانی شبیه ژاپنیها کار میکند.» این را «فوتوشی ماتسوموتو» سفیر ژاپن در عراق به یکی از شبکههای تلویزیونی در عراق گفته، ادامه میدهد:«من آقای السودانی (نخستوزیر) را دوست دارم زیرا در جدیت و کار شبیه ژاپنیها است. او هم مثل جامعه ژاپنی کم حرف است اما زیاد کار میکند. سودانی […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: «سودانی شبیه ژاپنیها کار میکند.» این را «فوتوشی ماتسوموتو» سفیر ژاپن در عراق به یکی از شبکههای تلویزیونی در عراق گفته، ادامه میدهد:«من آقای السودانی (نخستوزیر) را دوست دارم زیرا در جدیت و کار شبیه ژاپنیها است. او هم مثل جامعه ژاپنی کم حرف است اما زیاد کار میکند. سودانی برعکس اکثر مردم عراق است که زیاد حرف میزنند و کار نمیکنند. چایی میخورند و صحبت میکنند.»
السودانی؛ نسبتا موفق و خیلی امیدوار
در مصاحبههایی که با کارشناسان خاورمیانه، خصوصاً عراق داشتهام یک نکته برای من قابل تأمل بوده است و آن این که؛ السودانی توانسته تا حدودی عراق را از بحران نجات دهد و چشم اندازهای روشنی پیش روی دولت و ملت عراق قرار دهد. البته عراق، مشکلات بسیاری دارد اما این مشکلات در سایه ی فضایی که السودانی ایجاد کرده در حال رفع شدن است. همین اواخر که انتخابات شوراهای استانی برگزار شد علی رغم کوشش گروههایی در عراق (از جمله صدری ها)، خللی در روند برگزاری این انتخابات رخ نداد، اعتراضاتی هم شاهد نبودیم یا
در فقره ی برکناری رئیس پارلمان عراق(الحلبوسی) شاهد بودیم
علی رغم کشمکش گروههای مختلف سیاسی، این برکناری عراق را دچار تنش و اعتراضات خیابانی نکرد. در کنار این مباحث، آمارهای رسمی و بینالمللی نیز مؤید این حقیقت هستند که عراق در سایه ی فروش بیدردسر نفت، اندک اندک بر مشکلات اقتصادی خود فائق آمده، به چشم اندازهای روشنی میاندیشد. تلاش میکند اختلافات با ترکیه را در محیطی امن حل کند، چالشهای امنیتی در مرزهای ایران را مدیریت کرد و حالا به زیرساختها توجه نشان میدهد: جاده، ریل، گردشگری، برق و انرژی، سیاست بینالملل و تعاملات منطقهای و جهانی. دنبال دلیل نگردید؛ سفیر ژاپن در عراق به سادگی این معما را حل کرد: «من آقای السودانی (نخستوزیر) را دوست دارم زیرا در جدیت و کار شبیه ژاپنیها است. او هم مثل جامعه ژاپنی کم حرف است اما زیاد کار میکند.» این راز موفقیت السودانی است حال مدیران سرزمین مان ایران اگر فکر میکنند کمتر حرف بزنند و بیشتر کار کنند مشکلات حل میشود یک نمونه ی زنده پیش روی شان ایستاده است؛ محمدالسودانی!
چرا به جای «پوتین» از «مودی» الهام نمیگیریم!؟
این روزها، صفحات شخصی و حتی عمومی اشخاص و گروهها و حتی روزنامهها در شبکههای اجتماعی پر است از مطالبی که بوی تمسخر و تحقیر میدهد؛ یکی مشغول شمردن پلههای کاخ کرملین است، آن دیگری اقتصاددانان طالبان را به رخ مان میکشد و دیگری هم راه افتاده ببیند چرا همسر رئیسی به لبنان رفته است. در چنین فضایی وقتی داشتیم اخبار را مرور میکردیم مواجه شدیم با این تیتر:«انتظار میرود ۶۰۰ میلیارد دلار در بخش پتروشیمی عربستان سعودی سرمایهگذاری شود.» این خبر از قول «خالد الفلاح» وزیر سرمایهگذاری پادشاهی عربستان نقل شده است. این رقم، اگر چه هنگفت است اما برای عربستانیها کاملاً تحقق یافتنی است.
در مصاحبهای که با علی بیگدلی، استاد تاریخ و روابط بینالملل با موضوع انتخابات در آمریکا داشتیم، بحث به «فهم درست و عمیق تاریخی ـ سیاسی» نیز کشیده شد و شاهد مثال دو چهره بودند: «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان و «نارندرا مودی» نخست وزیر هندوستان.دکتر بیگدلی در حاشیه ی آن مصاحبه گفت:«یک وقت از سر عادت کتاب میخوانیم، یک وقت میخوانیم که بفهمیم. کتاب خواندن از روی عادت حتماً لذت دارد اما مطالعه ی کتاب برای فهم درست، جز رنج هیچ عایدیای ندارد.» او ادامه داد: من شاید روزی ده صفحه کتاب هم مطالعه نکنم اما همین ده صفحه ممکن است تمام روز، من را درگیر کند زیرا تا به فهم درستی از مطلبی که مطالعه کردهام دست پیدا نکنم، دست بردار نیستم.بیگدلی که مدتها است از حاکم شدن عقلانیت بر نظام بینالملل میگوید برای ادعای خود مصادیقی هم دارد. فی المثل میگوید: بن سلمان در ابتدای روی کار آمدن در همان مسیر سلاطین عربستان گام برداشت اما خیلی زود متوجه شد با قتل امثال خاشقجی و خفقان و درگیر شدن با این کشور و آن کشور به اصطلاح، کشتی به ساحل نجات نخواهد رسید برای همین، شروع کرد به در پیش گرفتن سیاست تنش زدایی و حرکت به سمت
چندجانبه گرایی. معطل بایدن و کاخ سفید نماند، با ایران به تفاهماتی
(و نه توافقاتی) رسید، مشاوران خبره از تمام دنیا استخدام کرد و حال میبینیم فقط در یک فقره، نوید یا احتمال سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در یک بخش و آن هم پتروشیمی میدهند. لابد از همین حالا
باید خودمان را آماده کنیم با این کلیشهها که، عربستان تحریم نیست، نوکر آمریکا است و ضد حقوق بشر. منکر هیچکدام نیستیم اما در امر حکمرانی، حداقل خود را در این اواخر، وابسته ی تام و تمام به غرب و شرق نکرده و با قدرتهای جهانی روابطی خوب و منطقی برقرار کرده است.مورد دیگر، «مودی» نخست وزیر هندوستان است. از وقتی
روی کار آمده، شاهد فروکش کردن اختلافات با پاکستان بوده ایم، علی رغم
اختلافات مرزی که با چینیها دارند اما از در تفاهم درآمدند و تمام سعی و تلاش خود را معطوف به اقتصاد و تکنولوژی و ورود به بازارهای جهانی کرده است.علی بیگدلی معتقد است؛ بن سلمان و مودی در جهان امروز میتوانند مثال زده شوند، «خاویر میلی»، رئیس جمهوری جدید آرژانتین هم دم دست است. این دو سخت مشغول حکمرانی بر اساس عقلانیت و چندجانبه گرایی هستند و آن یکی نیامده، آرژانتین را به هم ریخته است.این استاد دانشگاه دردمندانه میگوید:ای کاش میشد به برخیها گفت: دوران کشمکشهای جهانی به سر رسیده است. باید با نگاهی به درون، تحولات بینالمللی را رصد کرد، بیگرویی، وارد تعاملات، تحولات و بحرانهای بینالمللی نشد اما متأسفانه گفتن همان و تحت شدیدترین هجمهها قرار گرفتن نیز همان!
آیا جهان بر مدار عقلانیت در حرکت است؟
معترضانه به آقای بیگدلی میگوییم: این چه عقلانیتی است که نه مسئله ی اوکراین حل شده و نه بحران غزه؟
بیگدلی صبورانه میگوید: بخشی از اعتراض شما بر حق است اما اگر عقلانیت نبود لابد باید تا همین الان حداقل ده کشور خاورمیانه وارد جنگ شده باشند. وی ادامه میدهد: نگاه کنید به تلاش آمریکا برای تشکیل ائتلاف دریایی علیه حوثی ها، حتی نزدیکترین دوستان امریکا نیز وارد این ائتلاف نشدند و عملاً ائتلاف تبدیل به شکستی دیگر شد در پرونده ی بایدن. در جهان همیشه جنگ بوده و خواهد بود اما یک وقت، بوش پسر به بهانه ی حوادث یازده سپتامبر به عراق و افغانستان لشگر کشی میکند و حال که میبینیم همه دارند تلاش میکنند تا جنگ فراگیر و گسترده نشود، یاد آن مقاله ی معروف «هنری کیسینجر» در واشنگتن پست میافتیم که نوشته بود:« در بحث درباره اوکراین، همه به رویارویی فکر میکنند. اما آیا میدانیم که به کجا میرویم؟ من در طول زندگیام شاهد چهار جنگ بودهام که همه با غیرت و حمیت تمام، و با پشتیبانی مردمی آغاز شده ولی هیچ کدام را نمیدانستیم چطور تمام کنیم؛ و از سه تای این جنگها به طور
یک طرفه بیرون آمدیم. آزمون سیاست نحوه پایان دادن به بحران است، نه
نحوه شروع کردن آن. باید به دنبال آشتی باشیم، نه سلطه یک جناح بر دیگری. روسیه و غرب، و جناحهای مختلف اوکراین بر اساس این اصل عمل نکرده اند. هر یک به نوبه خود وضع را وخیمتر کرده است. روسیه نخواهد توانست راه حلی نظامی بر اوکراین تحمیل کند مگر آن که در این زمان که بسیاری از مرزهایش در خطر است، خود را منزوی کند. آقای پوتین باید این نکته را دریابد که رویکرد نظامی، جنگ سرد دیگری خواهد آفرید. ولادیمیر پوتین استراتژیستی است که در زمینه تاریخ روسیه سخت جدی است، اما در درک ارزشها و روانشناسی ایالات متحده چندان تبحر ندارد. سیاستگذاران ایالات متحده هم به نوبه خود درک کاملی از تاریخ و روانشناسی روسیه ندارند.رهبران همه جناحها باید به جای رقابت در ژست گرفتن، نتایج کارشان را در نظر بگیرند.» گفتگوی در حاشیه ما و آقای بیگدلی به این جا ختم میشود که: « اگر به جای پیروی از سیاستهای پوتین، از «مودی» الهام میگرفتیم بهتر نبود، اگر چندجانبه گرایی را در دستور کار قرار میدادیم، موفقتر نبودیم، اگر بیشتر به درون توجه میکردیم راه حلها آسانتر نمیشد؟»
Saturday, 27 April , 2024