آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: استاد روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان با اشاره به «تفاوت عمده و اساسی ترکیه با ایران در بسیاری پارامترهای حکمرانی» به آفتاب یزد گفت: «تعجب می‌کنم از برخی که حملات ایران به اقلیم را با حملات ترکیه به همین منطقه مقایسه می‌کنند و متعرض این مسئله هستند […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: استاد روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان با اشاره به «تفاوت عمده و اساسی ترکیه با ایران در بسیاری پارامترهای حکمرانی» به آفتاب یزد گفت: «تعجب می‌کنم از برخی که حملات ایران به اقلیم را با حملات ترکیه به همین منطقه مقایسه می‌کنند و متعرض این مسئله هستند چرا حساسیت روی ترکیه به اندازه‌ای که حساسیت روی ایران است وجود ندارد!» محمد علی بصیری می‌افزاید: دولت ترکیه یک دولت سکولار با مدل حکومتی کاملاً متفاوت با ایران است، ترکیه بخشی از ناتو و هم‌پیمان با غرب است، ترکیه سیاست‌های غرب و ناتو را در منطقه پیاده می‌کند و هم راستا با غرب در حرکت است در حالی که ایران یک حکومت اسلامی است در تضاد کامل با غرب و در جبهه ی مقابل با غرب، معلوم است که اندک تحرکات ایران حساسیت‌های جهانی را به دنبال دارد در حالی که تعداد و شدت حملات ترکیه اساساً با کاری که ایران کرد اصلاً
قابل‌قیاس نیست.
وی ادامه می‌دهد: این گونه نیست که ترکیه بابت حملات به شمال عراق و سوریه با واکنش مجامع جهانی و بین‌المللی مواجه نشود، همین که اتحادیه ی اروپا عضویت ترکیه را سال‌ها است نمی‌پذیرد به همین دلیل است که ماشین جنگی آنکارا در مواجهه با ناراضیان و مخالفان از روش نظامی استفاده می‌کند.

تنشی که باید در سه سطح بررسی شود
بصیری در ادامه با تأکید بر مهم و جدی خواندن تنش‌های اخیر به ویژه تنش به وجود آمده میان ایران و پاکستان می‌گوید: تنش‌های اخیر را باید خیلی دقیق و در سه سطح بررسی کرد؛ بین‌المللی، منطقه‌ای و داخلی سطح اول، سطح بین‌المللی: فشار تحریم‌ها به خصوص تحریم‌های ثانویه و حداکثری، جنگ ترکیبی و به اصطلاح هیبریدی آمریکا، اسرائیل و متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی این دو کشور، ایران را وادار کرده‌اند تا در این مسیر قرار بگیرد. پس از لیبی قزافی، عراق صدام حسین و افغانستان، روش آمریکایی‌ها این گونه است که با اِعمال تحریم ها، کشورهای هدف را در مسیر کسری بودجه، کاهش بودجه و توان نظامی، از بین بردن وحدت و انسجام ملی قرار دهند تا با حداقل ظرفیت رو به رو شده، روز به روز تحلیل بروند. فشارهای اقتصادی، دیپلماتیک، رسانه ای، اجتماعی، فرهنگی و زد و خوردهای میدانی، درگیری‌های داخلی و در نهایت جنگ مسیری است که طی ده سال گذشته در مورد ایران دنبال می‌شود.
سطح دوم، سطح منطقه‌ای: بروز جنگ غزه؛ چه به خواست حماس و چه به تحریک روس‌ها عملاً منطقه را وارد جنگی صد و چند روزه کرده است این یک واقعیت است و داریم می‌بینیم. اسرائیلی‌ها که تلاش می‌کردند در کوتاه مدت جنگ را خاتمه بدهند عملا نتوانستند و چون به بن‌بست رسیده‌اند فاز دیگری را آغاز کرده‌اند و آن گسترش جنگ در منطقه است. در وهله ی نخست شمال اسرائیل یعنی لبنان و سوریه، سپس دریای سرخ و در ادامه…
حال اگر جنگ خاتمه یابد یا وضعیت به روزهای پیش از جنگ بازگردد که خیلی بعید است می‌توان امیدوار بود ـ هرچند موقت ـ تنش‌ها فروکش کند اما اگر اسرائیل در تنگنا قرار بگیرد که گویا در تنگنا قرار گرفته است تنش‌ها قاعدتاً افزایش پیدا خواهد کرد.
ایران اگرچه بارها عنوان کرده خواهان گسترش جنگ در منطقه نیست و ورود پیدا نکردن به این جنگ نیز مؤید همین ادعای ایران است اما اسرائیل در نهایت به دنبال رویارویی با محور اصلی یعنی ایران است و اگر نتواند حماس را شکست دهد که گویا بعید به نظر می‌رسد، همه ی راه‌های ممکن و ناممکن را برای به تنش وارد کردن ایران امتحان خواهد کرد.
سطح سوم، داخلی: عمده گفتمان رایج در کشور یا به تعبیری گفتمانی که حاکمیت و بخش‌هایی از نظام آن را مطرح می‌کنند انتقام سخت و انتقام بزرگ از ترورها و خراب کاری‌های عملیاتی ـ امنیتی است؛ از ترور سردار سلیمانی تا تروریسمی که در شیراز و کرمان دست به اعمال جنایتکارانه زد. پس می‌بینیم پاسخ میدانی آغاز شده و دفاع در میدان دارد خود را نشان می‌دهد تا در نهایت به انتقام اصلی و تنبیه بزرگ منتهی شود که شکست اسرائیل و خروج آمریکا از منطقه است.
با توجه به این سه سطح، ایران باید مراقب باشد اسیر حیله‌گری دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نشود.

هیچ کجای منطقه نباید حیاط خلوت تروریسم باشد
محمدعلی بصیری در ادامه می‌گوید: رفتار نظامی ایران یک هشدار بسیار جدی بود به تمامی دولت‌های منطقه که تبدیل کشورهای همسایه به حیاط خلوت تروریست‌ها را برنخواهد تافت.
وی می‌گوید: نظام مدعی است همه ی مسیرهای غیر نظامی اعم از هشدار، تذکر، گفتگو، مذاکره و انعقاد تفاهم نامه‌های امنیتی را پیموده و چون ترتیب اثر داده نشده بالاجبار و ناخواسته به رفتار نظامی روی آورده است. بصیری می‌گوید: در اصل نیز باید چنین باشد یعنی در تمام دنیا راه حل نظامی آخرین مسیر انتخابی است و این گونه که ایران می‌گوید هرچه تدبیر بلد بوده و هرچه تحمل داشته را به کار بسته اما جواب نگرفته است و لابد چون امنیت و منافع ملی خود را در خطر دیده مجبور به نشان دادن واکنش نظامی شده است.

عراق، سوریه و پاکستان؛ کشورهایی بی‌ثبات و ضعیف
محمدعلی بصیری می‌گوید: عملاً ایران با سه کشور بی‌ثبات، ضعیف و فاقد احاطه ی کامل دولت‌های مرکزی بر تمام کشور متبوع خود طرف است. دولت عراق تقریباً بر یک سوم خاک خود هیچ تسلطی ندارد. دولت سوریه در بهترین حالت بر دو سوم خاک خود مسلط است آن هم با انواع چالش‌ها و دولت پاکستان نیز هیچ کنترلی بر مناطقی از خاک خود، بلوچستان و پشتونستان ندارد ضمن آن که این کشور‌ها دارای دولت‌هایی ضعیف و شکننده هستند که تا حدودی عراق وضعیت بهتری دارد.
وی ادامه می‌دهد: در بین این سه کشور آن چه مایه ی تعجب است دولت پاکستان با برخوردار بودن از ارتشی که مدعی هستند دهمین ارتش جهان است و نیز برخورداری از قدرت اتمی است که بی‌ثباتی در مرزهای آن کشور بیداد می‌کند. از یک سو با افغانستان و از سویی دیگر با ایران.
بصیری با تأکید بر این نکته که « در نظام بین‌الملل، به دولت‌های بی‌ثبات، ضعیف و فاقد کارکرد‌های سیاسی که توان کنترل تمام کشور را نداشته باشند به اصطلاح «همسایگان بد» می‌گویند، همسایگان بد عملاً ناامنی و تنش را به آن سوی مرزهای خود روانه می‌کنند» گفت: سال‌ها است ایران از شرق و غرب در تهدید تروریست‌ها است (پاکستان و افغانستان در شرق و عراق در غرب) در این میان عدم اقتدار لازمی که دولت مرکزی در مواجهه با تروریست‌ها باید داشته باشد و ندارد وضعیت را برای ایران سخت کرده و عمده مشکلات ایران پس از مرزهای شمال و شمال غربی به این ناحیه مربوط می‌شود. این کشور ناخواسته به حیاط خلوت تروریست‌هایی آموزش دیده که هدفمند به داخل خاک ایران می‌آیند تبدیل شده که بارها شاهد شهادت و زخمی شدن مرزبانان و شهروندان مان بوده ایم.
این استاد دانشگاه می‌افزاید: حاکمیت می‌گوید؛ عدم احاطه ی پاکستان بر تمام خاک خود عملاً راه‌حلی برای مان باقی نگذاشته و ما مجبور شدیم برای جلوگیری از وخیم‌تر شدن اوضاع دست به واکنش نظامی بزنیم.

مذاکره نباشد اوضاع بدتر می‌شود
محمد علی بصیری در بخش دیگری از این گفتگو افزود: اولاً راه حل نظامی، حلال هیچ مشکلی نیست و در ثانی، در کنار اعمال زور و قدرت نباید راه‌های مذاکره، رفت و آمد و دیپلماسی مسدود شود و ثالثاً خواست و انگیزه و اراده ی کشورهای همسایه اگر بر مدار حل این مشکل نباشد هیچ مشکلی حل نخواهد شد و شاید اوضاع علاوه بر وجود تروریست‌ها به جاهای باریک‌تر نیز کشیده شود.وی با توجه به این مهم که «ذات کشورهای بی‌ثبات که توان اِعمال حاکمیت بر تمام سرزمین خود را ندارد هزینه تراشی برای همسایگان در پی خواهد داشت» اظهار می‌دارد: متأسفانه و از بد حادثه ایران از سوی(شرق و غرب) با چنین کشورهای بی‌ثباتی مواجه است که نمی‌توانند تسلط کافی بر تمام سرزمین خود داشته باشند.

جنگ مسیری بی‌بازگشت
محمد علی بصیری در بخش پایانی این گفتگو بیان می‌کند: سال‌ها قبل نتانیاهو از عبارت «هزار چاقو» و «هزار ضربه» استفاده کرد و علناً نشان داد می‌خواهد یک رویارویی بزرگ با جمهوری اسلامی ایران به‌راه بیاندازد و تمامی اتفاقات یک دهه ی گذشته، از تحریم ها، فشارهای اقتصادی، دیپلماتیکی، فرهنگی، رسانه‌ای و اجتماعی نیز در همین راستا در حال شکل‌گیری بوده است و حال که خود در مخمصه ی جنگ با حماس گیر افتاده با ترکیبی از همه ی این‌ها در تلاش است تا ایران را به میدان جنگ بکشاند.
وی می‌گوید: حملاتی که آمریکا به عراق و افغانستان انجام داده‌اند خیلی هم بی‌حساب و کتاب نبوده و بی‌خود و بی‌جهت صدها میلیارد دلار هزینه نکرده‌اند آن هم با ده‌ها پایگاه نظامی که در اطراف ایران ساخته اند. غرب و متحدانش طی همه ی این سال‌ها در تلاش بوده‌اند تا با پمپاژ بی‌ثباتی به کشورهای همسایه با ایران در نهایت برای یک رویارویی بزرگ آماده شوند که تحریم ها، فشارهای بی‌حد و حساب اقتصادی، ژئوپلیتیک زدایی و محاصره ی دیپلماتیک نیز
در همین راستا انجام شده است.