در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید. جمهوری اسلامی: جاماندگان از کاروان ملت ها همراهی با مردم مظلوم فلسطین و محکوم کردن جنایات صهیونیستها، این روزها به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. مردم در ۵ قاره جهان به صحنه آمده […]
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
جمهوری اسلامی: جاماندگان از کاروان ملت ها
همراهی با مردم مظلوم فلسطین و محکوم کردن جنایات صهیونیستها، این روزها به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. مردم در ۵ قاره جهان به صحنه آمده و با در دست داشتن پرچم فلسطین خواستار پایان دادن به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه شدند. این، حداقل کاری است که مردم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، میتوانند به عنوان وظیفه انسانی در برابر آنچه در غزه میگذرد انجام دهند. کسانی که هنوز نتوانستهاند خود را از اسارت این سوال که چرا حماس به اسرائیل حمله کرد آزاد کنند، باید درصدد اصلاح نگاه خود به مسائل انسانی برآیند و تلاش کنند خود را به کاروان ملتهائی که فارغ از تعلقات دینی، مذهبی، قومی، ملی، زبانی و ایدئولوژی هر روز به خیابانهای کشورهای مختلف جهان میریزند و جنایات صهیونیستها و حامیانشان در غزه را محکوم میکنند، برسانند. عقب ماندن از کاروان ملتها ضعف بزرگی است که متاسفانه گریبانگیر عدهای شده است. آنها را به هیچ چیز غیر از ضعف فکری متهم نمیکنیم ولی این توصیه را هم داریم که عبور از بعضی تردیدها و سوالها را در دستور کار زندگی سیاسی خود قرار دهند و انسانیتر بیاندیشند و به مظلوم حق بدهند برای گرفتن حق خود از ظالم اقدام کند.
از مجامع بینالمللی، دولتهای غربی و سران وابسته کشورهای عربی که بگذریم، در همین ایران خودمان هم کم نیستند افرادی که خود را در برابر هر اتفاقی که ناروا میدانند حتی اگر خراشی به انگشت کسی وارد شود، بیانیه صادر و به شکلهای مختلف با او ابراز همدردی میکنند ولی با دیدن قتلعام ۱۰ هزار نفر در غزه که نیمی از آنها را کودکان تشکیل میدهند حاضر نیستند رژیم صهیونیستی را محکوم کنند! آن واکنشها در برابر آنچه در داخل کشور ناروا میدانند را اگر حق قانونی و وظیفه انسانی و اخلاقی خود میدانید، بدانید ولی چرا این وظیفه انسانی و اخلاقی را در برابر جنایتی با این گستردگی که صهیونیستها در غزه مرتکب میشوند احساس نمیکنید؟ شما برای این سیاست یک بام و دو هوا و این رفتار متضاد چه توجیهی دارید؟ نه اسلام و نه انسانیت هیچکدام این روش شما را تایید نمیکنند. این بیتفاوتی شما در برابر جنایت صهیونیستها در کارنامهتان ثبت میشود و این امکان را از شما سلب میکند که خود را حامیان حقوق انسانها معرفی کنید.
اعتماد: صنعت دستاوردسازي
كاري كه دولت محترم و مجموعه رسانهاي آن در دستاوردسازي ميكنند بيش از هر چيز نشانهاي روشن از فقدان دستاورد است. تا اينجا چندان جاي نگراني نيست، چون افتتاح فلان راه و فرودگاه و… هيچ كدام دستاورد اصيل نيست از اين طرحها در هر دولتي هست، به هر حال از دريافت اين همه بودجههاي كلان نفتي و مالياتهاي فراوان و ساير درآمدها بايد چند تا طرح هم درآيد، حتي اگر صفر تا صد آن را هم اين دولت ساخته باشد. اين موارد در بهترين حالت، مقدمات يك دستاورد هستند و نه محصول نهايي آن. اين نوع دستاورد رسانهاي بيش از اينكه موجب آرامش و اميد مردم شود، براي اقناع مقامات دولتي و برخي تبليغاتچيهاي دور و بر آنان مفيد است. در واقع خطر اين صنعتِ نوپديد اين است كه به جاي اقناع كردن مردم، نقش آرامبخش براي خودشان را بازي كند. البته از اين موارد در دوره اول اصولگرايان هم كم نبود.
نتيجه آن صنعت پر زيان بعدها روشن شد كه دولت معجزه هزاره سوم با درآمد سالانه نفتي بالاي يكصد ميليارد دلار، در سه شاخص مهم دستاورد، يعني نرخ تورم، ايجاد اشتغال، رشد توليد به صورت فاجعهباري شكست خورده بود، ولي الان كساني از دولت روحاني هستند كه فوري به اين رفتارها پاسخ داده تا نشان دهند كه ادعاهاي كنوني، محصول توليدات صنعت دستاوردسازي است.
در حدود ۲۷ ماه گذشته وروديهاي به سيستم دولت به علل گوناگوني افزايش داشته است. البته دولت ميكوشد كه بگويد اين افزايش وروديها محصول عملكرد آنان است. من نميدانم در اين باره اظهارنظر قاطع كنم، ولي ميدانم كه فرآيند افزايش ورودي كه ناشي از فروش بيشتر نفت باشد از ۴ ماه پيش از دولت كنوني آغاز شده بود. به عبارت ديگر با آمدن بايدن و در دولت حسن روحاني از بهمن ۹۹ افزايش فروشهاي نفتي آغاز شد. در ادامه جنگ اوكراين و تحريم روسيه از جمله گاز و نفت آن و نيز بازگشت رشد اقتصادي جهان پس از كرونا كه تقاضاي نفت را بالا بردند، جملگي موجب افزايش قيمت نفت و نياز جهاني شد و همراهي چين تقاضا براي نفت تحريمي را شدت بخشيد، بهطوري كه بنا به اظهارات مقامات نفتي ايران توليد نفت ما اكنون به جايي رسيد كه دوباره رتبه سوم را در اوپك پيدا كردند. عليرغم همه اينها فرض ميكنيم همه اين افزايشها محصول كوششهاي همين دولت است، ولي اين نيز دستاورد نيست.
دستاورد اصلي را يك بار مقام رهبري در سخناني با هيات دولت به روشني توضيح دادند تا آنجا كه يادم است، تورم، اشتغال، توليد و سرمايهگذاري و وضعيت نابرابري است. در واقع كارهاي مثبتي كه در اقتصاد انجام ميشود درنهايت بايد در اين شاخصها خود را بازتاب دهند، بقيه موارد ذاتا دستاورد نيست، بلكه به علت نقشي كه در اين شاخصها دارند دستاورد محسوب ميشوند. جالب اينكه در همه اين شاخصها، دولت كنوني يا تكليف قانوني دارد يا ازسوي ديگر، وعدههاي روشن داده است. پيشتر هم نوشتم مهمترين و خالصترين طرح اين دولت كه گرانترين و زودبازدهترين طرح (۹ ماه و ۹ روزه به ثمر ميرسد!) هم هست ابر طرحِ فرزندآوري است. هزينه كامل هر سال آن احتمالا از هزينه يك اتوبان چند هزار كيلومتري شمال به جنوب و شرق به غرب كشور بيشتر است ولي كلمهاي درباره دستاوردهاي اين طرح شگفتانگيز سخني نميگويند. در عوض براي طرحهايي كه ۱۰-۲۰درصدش را ساختهاند تبليغات مفصل ميكنند. يقين دارم اگر هزينه اين طرح را در اين دو سال صرف طرحهاي توليدي ميكردند و دهها هزار جوان مجرد را با مزد و امكانات مناسب شاغل ميكردند و بهبود بيشتر پرداختها و خدمات و تداوم كار آنان را منوط به ازدواج و فرزندآوري مينمودند امروز شاهد رشد فرزندآوري نزد همان شاغلان و ديگر منافعشان از اين طرحها بوديم. اگر با اين بودجه بيزبان يك ميليون واحد مسكوني سالانه را ميساختيد نيازي به اين فشارهاي بيمورد به بانكها و اتلاف منابع ديگر و فروش زير قيمت خودرو و… به عنوان چشمروشني فرزند نورسيده نبود.
همدلی: غزه میان جنگ و دیپلماسی
همپا با تحولات جنگ میان حماس _ اسرائیل در درون غزه، تحرکات دیپلماتیک با اهداف چندگانه در حال انجام است. این تحرکات به طور مشخص دو هدف آنی و بلندمدت را دنبال میکند: نخست استقرار آتشبس که به دو شکل از سوی دولتهای عربی _ اسلامی بر آن تأکید میشود.
واشنگتن که حمایت تام و تمام خود را از اسرائیل تا رسیدن به اهداف استراتژیک آن در این جنگ اعلام کرده و سقوط حماس را در دستور کار دارد، با هرگونه آتش بس که بتواند به تجدید نیروی حماس بینجامد، مخالف است. در این حال واشنگتن براین تصور است که ارتش اسرائیل که اکنون تا مرکز غزه پیش رفته و این منطقه را به دونیم کرده، با قبول آتشبس از دستاوردهای خود دور خواهد شد. تلآویو نیز همچنان به ادامه جنگ بیامان در غزه تأکید دارد؛ حتی اگر هر لحظه بر شمار قربانیان این جنگ افزوده شود که مردم غیر نظامی و بیدفاع فلسطینی هستند. از این رو اسرائیلیها نیز به آتشبس بشر دوستانه آری گفتهاند.
سوی دیگر تحرکات دیپلماتیک اما مفهومی بیش از جنگ کنونی را دربر دارد. این مفهوم به آینده حاکمیت سیاسی غزه پس از جنگ و تلاش برای آرایش ساختاری نگاه دارد که در آن حماس نه تنها بینقش خواهد بود، بلکه حاکمیتی متناسب با اهداف امنیتی _ سیاسی اسرائیل و به تبع آن ایالات متحده را در خود باید داشته باشد. از همین روست که «آنتونی بلینکن» در سفرهای رفت و برگشت خود به کشورهای منطقه تلاش میکند به یک تفاهم مشترک با دولتهای منطقه و ایضاً جامعه جهانی در این باره دست یابد.
علاوه براین، حکومت خودگردان در کرانه باختری را مستعد قبول حاکمیت در غزه نمیبیند. به دو دلیل: نخست این که تشکیلات خودگردان به رهبری «محمود عباس» فاقد مشروعیت و اعتبار لازم نزد مردم غزه و بلکه کرانه باختری است.
دوم: استقرار حاکمیت تشکیلات خودگردان در غزه، میتواند بستر ایجاد دولت فلسطینی را در کنار اسرائیل فراهم کند. این وضع دولت تندرو اسرائیل را با انتخاب گریز ناپذیر روبرو خواهد کرد.
بنابراین اکنون یک مشکل بزرگ پیش روی واشنگتن و تلآویو قرار دارد: خلاء پس از حماس را چه کسی و یا چه طرفی پر میکند؟ سازمان ملل متحد؟ برخی دولتهای عربی مانند اردن، مصر یا امارات و عربستان؟ در این صورت باز دو مشکل برجسته است: آیا دولتهای یاد شده پذیرای خطر قبول قیمومیت مردم غزه خواهند بود؟ همچنین آیا مردم غزه حاضر به قبول چنین وضعی میشوند؛ در حالی که فلسطینیان همواره به دنبال حاکمیت مستقل خود بوده و در این راه دههها جنگیدهاند؟
سفر آنتونیبلینکن به کرانه باختری و دیدار با «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی را که در پی اجلاس امان (پایتخت اردن) انجام شد را میتوان در چارچوب تلاش واشنگتن برای آرایش ساختار جایگزین پس از حماس تفسیر کرد. این سفر نمیتواند با نتیجه روشنی همراه شود اگر محمود عباس همچنان نگاه واقع گرایانه خود را داشته باشد. او از سال ۲۰۰۸ میلادی که حماس در پی انتخابات عمومی فلسطینیان در غزه بیشترین آراء را از آن خود کرد، پذیرفت که دو حاکمیت در غزه و کرانه باختری برقرار باشند، همچنان براین نظر است که راه حل واقع گرایانهای را برای غزه باید جستوجو کرد. عباس نیک میداند که معده غزه آماده هضم حاکمیت تشکیلات خود گردان نخواهد بود؛ به ویژه که هنوز سرنوشت جنگ کنونی معلوم نیست. در واقع اگرچه غزه در یک ماه اخیر متحمل سختترین شرایط جنگی بوده و اکنون نظامیان اسرائیلی در مرکز غزه جولان میدهند اما وضع کنونی به معنای شکست حماس هم نیست. اگر آنان بر نیروهای اسرائیلی غلبه نکردهاند، اما شکست هم نخوردهاند. جالب این که وزیر جنگ اسرائیل در یک عقب نشینی استراتژیک جنگی، هر روز از اهداف اعلامی در حمله زمینی به غزه عقب نشسته و در آخرین اظهار نظر خود گفته است؛ در صورت دستگیری «یحیی سنوار» معمار حمله حماس به درون مرزهای امنیتی اسرائیل، تلآویو به جنگ خود با مردم غزه پایان
خواهد داد.
Saturday, 27 April , 2024