الیکا عبدالرزاقی این روزها سخت مشغول کار است، از اینکه روی صحنه تئاتر رفته خوشحال است و با ذوق زیادی درباره هِرا و ناریا که از کاراکترهای نمایش «این دنیا یه کنسرت… به من بدهکاره» صحبت میکند، وقتی درباره تئاتر صحبت میکند چشمانش برق میزند حتی باور دارد که اگر ژانر فانتزی در ایران گستردهتر […]
الیکا عبدالرزاقی این روزها سخت مشغول کار است، از اینکه روی صحنه تئاتر رفته خوشحال است و با ذوق زیادی درباره هِرا و ناریا که از کاراکترهای نمایش «این دنیا یه کنسرت… به من بدهکاره» صحبت میکند، وقتی درباره تئاتر صحبت میکند چشمانش برق میزند حتی باور دارد که اگر ژانر فانتزی در ایران گستردهتر بود میتوانست بیشتر بدرخشد و نبود این فضا باعث شده او در این مسیر حیف شود، هرجا که لازم است با صدای بلند قهقهه میزند و دائم درباره فرهنگ و هنر صحبت میکند و دغدغهاش هم همان نسل جوان است. خبرآنلاین به بهانه حضور این بازیگر روی صحنه گفتگویی با وی انجام داده که در ادامه میخوانید.
شما از سال ۷۷ در تئاتر حضور دارید و کارش را با حمید سمندریان آغاز کردید. مدتی حضور نداشتید و چرا حالا بعد از مدتها با کار کارگردانی جوان به این عرصه بازگشتید؟
در دورهای که من شاگرد استاد سمندریان بودم از او یاد گرفتم و آنچه در آن دوره رقم میخورد این بود که درون آن فرد چه میگذرد، قراراست به کجا برسد و هدفش از کارگردانی چیست و نه اینکه چقدر نامدار و شناخته شده است و چه سابقهای دارد. با همین بینش در نمایش «این دنیا یه کنسرت… به من بدهکاره» حضور پیدا کردم.
در دهه ۷۰ و۸۰ تله تئاتر حضور خیلی پررنگی در تلویزیون داشت اما امروز وجود ندارد. فکر میکنید نقش تلویزیون در از بین رفتن جایگاه تئاتر و تله تئاتر چیست و چهقدر حذف تله تئاتر باعث کم شدن علاقه مخاطبان به تئاتر میشود؟
سوال خیلی خوبی است. در دهه ۷۰ از تلویزیون تله تئاتر «چراغ گاز» و «سوزن بانان» پخش میشد. من به عنوان یک فردی که در تهران نبودم، «میکائیل شهرستانی» را از آنجا شناختم. سال ۷۸ برای تماشای «زنان صبرا و مردان شتیرا» به تهران آمدم که آقای شهرستانی را ببینم و از او امضا بگیرم. مقوله نمایش برای من با دیدن تله تئاتر در تلویزیون جذاب شده بود. در شهر من تئاتر فعال وجود نداشت و مردم با تئاتر به شکل واقعی درارتباط نبودند. همان تله تئاترها باعث شد تئاتر برای من هویت پیدا کند و نمایشنامه بخوانم در خانواده ما همه رمان و کتاب میخواندند اما نمایشنامه و تئاتر خیلی پررنگ نبود فقط مادرم سالها قبل در تئاترشهر کاری از حمید سمندریان دیده بود. دهه ۹۰ تصمیم گرفتند تعدادی تله تئاتر در شبکه ۴ تولید کنند که به نظرم ناموفق و بسیار ضعیف بود، مثل زمانیکه ناگهان اعلام شد باید تئاترهای تجربی در همه سالنها اجرا شود و بزرگان تئاتر مخالف بودند و معتقد بودند این اجراهای خاص باید محدود به برخی سالنها باشد که اگر کسی برای اولین بار میخواهد تئاتر ببیند با یک نمایش تجربی روبرو نشود مثل اینکه برای شروع نمایشنامه خوانی با «پینتر» و «بکت» شروع کنیم، همان اتفاق در تلویزیون هم افتاد که نوعی تئاتر زدگی ایجاد کرد.
شما دربرنامه «دورهمی» حضور داشتید، میتوان آن را هم نوعی تله تئاتر دانست. بهنظر شما آن برنامه را تا چه میزان تاثیرگذار بود؟
جنس اجرای «دورهمی» شبیه جنس اجرای تئاترهایی است که در ایران «تئاتر آزاد» مینامیم اما با متون کامل و نوشته شده و نه کاملا بیقاعده و بداهه باشد. مردم معمولا میپرسند کدام دیالوگها را بداهه گفتهایم، چون فکر میکنند اگر خودم بداهه گفته باشم مزیت بازیگر است و این به دلیل همان تئاتر آزادیست که مردم ما میشناسند و با آن ارتباط دارند. در حوزه نمایش و کمدی و این جنس کارها متن حرف اول را میزند اما در کنارش بازیگر باید جوری اجرا کند که تماشاچی تصور کند بداهه است و این اتفاق درستی است. در استندآپ کمدی هم همین را میبینیم، یک نفر مدت زیادی یک نمایش را تکرار میکند اما مردم هربار که آن اجرا را میبینند فکر کنند بار اول است و این هم جنس تئاتر آزاد است. «دورهمی» هم نوعی تئاتر آزاد بود اما با متنی متفاوت و میزانسن تعیین شده و کمی با تئاتر آزاد فرق میکرد اما در نهایت برخورد تماشاچی با «دورهمی» مثل برخورد با تئاتر آزاد بود.
فکر میکنید آن برنامه در همان بازه زمانی چه قدر توانست سویههای فرهنگی بالقوه مردم را بالفعل کند و مردم را به سمت هنر و فرهنگ و تلویزیون سوق بدهد؟
«دورهمی» مردم را به بیننده محکمی تبدیل کرده بود. برنامه بسیار پربیننده بود و فردای هرشبی که پخش میشد از عکس العمل مردم در فضای واقعی یا مجازی میتوانستیم بفهمیم که برنامه با استقبال خوبی مواجه شده است. اما من فکر نمیکنم در حوزه تئاتر کمکی کرده باشد چون مردم مخاطب جدی تئاترآزاد هستند واین هم از همان جنس بود.
به نظر شما میتوانیم کاهش مخاطب تلویزیون را به کنار گذاشته شدن سلبریتیها به وسیله صدا وسیما ارتباط دهیم؟
به نظرمن میخواهند چهرههای جدید معرفی کنند و برنامههای پنج تا ۱۰ ساله دارند. در بخش کمدی سعی کردهاند یک دسته از جوانهایی که جویای نام هستند را معرفی کنند اما امین همیشه یک حرفی میزند که البته خیلی هم حرف خوبی نیست ولی اگر یک گلدان را هم بگذاریم روی پرده تلویزیون بعد از یک ماه معروف میشود ولی اینکه چطور و چرا معروف میشود و قرار است چه اثری بگذارد و پیشینهاش چیست مهم است. صرفا اینکه یک نفر بتواند تعدادی دیالوگ بگوید تاثیری ندارد.
آیا الیکا عبدالرزاقی یک سلبریتی است؟
اگر بار منفیاش را در نظر بگیریم نه. من اساسا نیامدهام در این حرفه که معروف شوم من این حرفه را انتخاب کردم چون دوستش داشتم اوایل وقتی من داشتم تئاتر کار میکردم سینمایی به من پیشنهاد میشد و رد میکردم چون برایم پروسه تمرین و اجرا اهمیت داشت. من هیچ وقت اهمیتی ندادم که اسمم کجای پوستر یا تیتراژ خورده است و هیچ وقت دنبال این نبودم که خودم را به نحوی خارج از خودم معرفی کنم همیشه سعی کردم که مخاطب خودش مرا ببیند. سلبریتی یعنی کسی که تاثیر میگذارد و میتواند راه نشان بدهد و آدمها را با خود همراه کند این مسئولیت بزرگی است و نمیتوان گفت آدمهای زیادی سلبریتی هستند من یک رسالت شخصی دارم و سعی میکنم در مسیر آن حرکت کنم.
در دهه ۸۰ سریال «قهوه تلخ» که اولین سریال شبکه خانگی بود پخش میشد و سریال پرطرفداری هم بود. سرنوشت آن سریال چه شد؟
کاش یکی این را به ما هم بگوید. من اولین بار تعطیل شدن کارمان را از زبان راننده تاکسی شنیدم که من را نشناخته بود. سوار آژانس بودم و داشتم برمیگشتم به خانه که از راننده تاکسی شنیدم که کارمان تعطیل شده است بعد به سحر جعفری جوزانی گفتم و کلی خندیدیم که مردم چه شایعاتی میگویند و شاید باورتان نشود از پس فردایش کارمان تعطیل شد. کسی به ما توضیحی نداد و مدتها بود که حقوق نگرفته بودیم، اما همان زمان طبق شایعات به ما گفتند که چون پول به دستشان نرسیده نمیتوانند ادامهاش را بسازند با اینکه فیلمنامه و بخش پایانی هم آماده بود. عدهای گفتند آقای مدیری کار را تعطیل کرده تا تهیهکننده پول بدهد و تهیهکننده هم گفت امکانش را نداشتیم. همه این حرفها را جسته و گریخته میشنیدم و هیچوقت جلسه رسمی برای ما برگزار نشد اما هنوزهم به مردم برای این که چرا آن کار تعطیل شد جواب میدهیم. چیزی که من همان سالها از فروشنده سوپر مارکت محلهمان شنیدم این بود که با فروش همان سی دیها توانسته ماشین بخرد اما به ما حقوق نمیدادند و میگفتند فعلا در مرحله آزمون وخطاست و ممکن است فروش نداشته باشد.
بالاخره به شما دستمزدی دادند؟
نه من متاسفانه در هفت ماه آخر من هیچ وقت پولی دریافت نکردم چون چک نداشتم.
Saturday, 27 April , 2024