آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: عبارت مشهور «برهه ی حساس کنونی» حتی اگر در بسیاری از موارد کارکرد نداشته باشد در زمان فعلی شاید درستترین عبارت باشد پس نوشته ی خود را اینگونه آغاز میکنیم:«جمهوری اسلامی ایران، در برهه ی حساس کنونی، علی رغم صبر و متانتی که بارها از خود نشان داد در نهایت […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: عبارت مشهور «برهه ی حساس کنونی» حتی اگر در بسیاری از موارد کارکرد نداشته باشد در زمان فعلی شاید درستترین عبارت باشد پس نوشته ی خود را اینگونه آغاز میکنیم:«جمهوری اسلامی ایران، در برهه ی حساس کنونی، علی رغم صبر و متانتی که بارها از خود نشان داد در نهایت چاره را در اقدام نظامی کنترل شده و محدود آن هم با شلیک ۲۴ فروند موشک بالستیک با برد بالا دید.» در ظاهر و به طور کاملا طبیعی، کشوری که حمله به آن صورت پذیرفته، سازمان ملل و دیگر کشورها، بدون پرداختن به جزئیات، چنین حملاتی را قطعاً محکوم خواهند کرد اما جمهوری اسلامی ایران، کشوری که به استقلال، تمامیت ارضی و مردم همسایگان خود بینهایت احترام میگذارد هم از سر هوی و هوس دست به ماشه نبرده که نتواند پاسخگوی موج محکومیتها و موضع گرفتنها باشد. کارشناسان حقوق بینالملل در این باره بارها گفته اند؛ حمله ی هرکشوری به مواضعی که محل تجمع دشمنان کشور همسایه باشد در عرف بینالملل، هم پذیرفتنی است و هم تازگی ندارد.
حمله ی موشکی ایران به مواضعی در خاک عراق و سوریه در پاسخ به حملات تروریستی در چندماه و شاید یکی ـ دو سال گذشته انجام شد. حمله ی کشورها به مواضعی که در آن ـ حتی بیرون از مرزها ـ طراحیهای تروریستی انجام میشود و امنیت و منافع ملی کشورها را به خطر میاندازد موضوع تازهای نیست، حملات مکرر ترکیه به شمال عراق و سوریه، حملاتی از این دست که در مرز پاکستان و افغانستان انجام میشود و نظائر آن نه تنها طبیعی است که در حقوق بینالملل نیز به آن صحه گذاشتهاند آن چه در این برهه مهم است، وجود یک جنگ بین حماس و اسرائیل و ائتلاف انگلیسی ـ آمریکایی علیه حوثیهای یمن است که اندکی موضوع را حساستر کرده است واگرنه ایران بارها به مسئولان عراق و اقلیم کردستان هشدار داده بود برخی تحرکات را تحمل نخواهد کرد.رابطه ی خوب ایران با حاکمیت در عراق در کنار رابطه ی دیرینه و دوستانه ی جمهوری اسلامی ایران با کردهای عراقی خود نشانگر این مسئله است که حمله ی صورت گرفته، نه علیه حاکمیت در عراق و اقلیم کردستان که حمله به مواضعی بوده است که از آن جا فرمان آتش علیه شهروندان ایرانی صادر میشده است.این اصل که جمهوری اسلامی ایران برای تمامی کشورهای جهان، خاصه همسایگان احترام خاصی در حوزه ی استقلال و تمامیت ارضی قائل است هیچ خدشهای را بر نخواهد تافت اما این احترام حتماً باید دو سویه و در راستای احترام متقابل باشد. حوادث یکی ـ دو سال اخیر در ایران(حوادث تلخ تروریستی)که در اکثر مواقع جان شهروندان و مرزبانان مان را به خطر انداخت، صدها کشته و مجروح بر جای گذاشت و ملتی را غمگین کرد خود گواه محکمی است که ایران یا هر کشوری نمیتواند در سایه ی احترام به همسایگی، تمامیت ارضی و استقلال دیگر کشور ها، امنیت و موجودیت خود را در معرض خطر قرار دهد، نه ایران که هیچ کشوری خود را موقوف در چنین بند و بستهایی نخواهد کرد. حضور نظامی ترکیه در شمال شرقی سوریه، حملات مکرر نظامی آنکارا به مناطقی از شمال عراق را بگذاریم در کنار حملات گسترده ی آمریکا به عراق و افغانستان(کشورهایی که هزاران کیلومتر از مرزهای آبی و خشکی ایالات متحده آمریکا فاصله دارند) یا اشغال شبه جزیره ی کریمه و نیز حمله ی روسیه به شرق اوکراین تا متوجه شویم بین حملات اخیر جمهوری اسلامی ایران به مواضع تروریستها در عراق و سوریه با اینهایی که برشمردیم تا چه اندازه در عین شباهت، تفاوت دارد مضافاً این که بین این دو یعنی احترام به استقلال و تمامیت ارضی کشورها و مراقبت از امنیت ملی و جان شهروندان خودی حتماً ارتباطات معناداری وجود دارد که حقوق بینالملل نیز ان را به رسمیت میشناسد. پس بحث در این باره به سطوح بالای حاکمیتی و آیند و روندها در سیاست بینالملل مربوط است و سنخیتی با دیگر مسائل منطقهای و بینالمللی نیز ندارد.آن چه در این برهه، حملات ایران به مواضع تروریستها را تا این اندازه درشت نمایی کرده است(گو این که چنین حملاتی در گذشته نیز رخ داده بوده است) به دلیل جنگ یا به تعبیری درست تر، جنگهایی است که در منطقه در حال انجام است؛ جنگ حماس و اسرائیل، حملات گاه و بیگاه اسرائیل به جنوب لبنان و بخشهایی از سوریه و نیز حمله ی جنگندههای آمریکایی و انگلیسی به یمن(از دریا و آسمان) و حملات نامنظم نیروهای مقاومت به پایگاه آمریکاییها در عراق و سوریه.حال و پس از اقدام نظامی ایران علیه تروریست ها(اقدامی تلافی جویانه و انتقامی) آن چه مهم است ابراز نظر و اعلام مواضع از تریبون داران است که مراقب باشند «احساسات» را از موضعگیریهای سیاسی حذف کنند، بنزین بر آتشی که پروپاگاندای رسانهای غرب شعله ور ساخته نریزند و سخنانی بر زبان نیاورند که در جای مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران قابل معنا شدن باشند.حتی به نظر میرسد و بایسته است که به جای ابراز خوشحالی، قدردان نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران باشیم و از این که انتقام صدها خون به ناحق ریخته بر زمین را گرفتهاند سپاسگزار باشیم زیرا در چنین مواقعی، کوچکترین نکتهای که بتواند تبعات سیاسی و حقوقی برای کشورمان ایران داشته باشد عملاً آب به آسیاب دشمن ریختن و شیرینی انتقام را به تلخی بدل کردن است خاصه کسانی که در واکنش نشان دادنها و موضعگیری ها، عنان و اختیار از کف میدهند و حرفهایی میزنند که نه، شاید و نه، باید. تمرین سیاست در چنین مواقعی است که میتواند ورزیدگی در نظام بینالملل به دنبال داشته باشد و موضعگیریها است که نشان میدهد درک سیاسی برخی و بعضی تا به چه اندازه است. بهترین و عاقلانهترین کار، سپردن کار به دست نیروهای نظامی است حتی موضعگیریها را نیز بسپاریم و رسمیترین ارگانها که خود بهتر میدانند چه بگویند و چگونه. بارها این تجربه ی تلخ را تجربه کردهایم که یک جمله، یک پست اینستاگرامی و یک «توئیت» چه دردسرهایی که به وجود نیاورده است. اطلاعیه ی رسمی باید میدادند که دادند، تعداد موشکها و اهداف را باید معرفی میکردند که کردند، دلیل اقدامات را باید توضیح میدادند که دادند پس دیگر دلیلی بر برخی سخن پراکنیها وجود ندارد!
Saturday, 27 April , 2024