آفتاب یزد- سیدعلیرضا کریمی: هر زمان که به برگزاری یک انتخابات نزدیک می‌شویم گمانه زنی‌های سیاسی به اوج خود می‌رسد.گل سر سبد این گمانه‌زنی‌ها هم مربوط به حضور یا عدم حضور برخی چهره‌های شاخص سیاسی در انتخابات تحت عنوان کاندیدا است. در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی نیز که در پایان سال برگزار می‌شود باز […]

آفتاب یزد- سیدعلیرضا کریمی: هر زمان که به برگزاری یک انتخابات نزدیک می‌شویم گمانه زنی‌های سیاسی به اوج خود می‌رسد.گل سر سبد این گمانه‌زنی‌ها هم مربوط به حضور یا عدم حضور برخی چهره‌های شاخص سیاسی در انتخابات تحت عنوان کاندیدا است.
در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی نیز که در پایان سال برگزار می‌شود باز هم شاهد چنین گمانه زنی‌هایی هستیم هرچند که این انتخابات با انتخابات پیشین مجلس شورای اسلامی برخی تفاوت‌ها را دارد از جمله اینکه به نظر می‌رسد رقابت این بار بیش از همیشه درونی است یعنی خیلی بعید است قطب مقابل جریان اصولگرا فرصت و قدرت عرض اندامی داشته باشد.فرصت ندارد زیرا نهادهای نظارتی و ممیزی انتخابات همچنان به سیاق قبل عمل می‌کنند و طبعا اجازه حضور چهره‌های شاخص و کاریزمای اصلاح‌طلب را در میدان نمی‌دهند و قدرتی نیست زیرا پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در طول ایام گذشته تحلیل رفته و دیگر اکت‌های سیاسی این جریان نمی‌تواند در جامعه نیرویی تولید کند.البته از طرف دیگر،طبقه متوسط شهری نیز به موازات اصلاح‌طلبان به دلایل اقتصادی و معیشتی تحلیل رفته و دیگر بنیه سابق را ندارد.هرچند ناظران اجتماعی و سیاسی معتقد هستند اگر آزادی عمل لازم را به جریان اصلاحات داده شود به دلیل عملکرد دو سال گذشته این دولت امکان جهش سیاسی وجود دارد و از همین رو است که محافظه کاران بیم جدی در این قضیه دارند. لازم به ذکر است احتمال بروز این جهش سیاسی بستگی زیادی به عوامل مختلف دارد که یکی از آن‌ها چگونگی حضور چهره‌های جریان سیاسی مقابل در انتخابات آتی است.
به نظر می‌رسد عملکرد دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی به نحوی بوده که وضعیت سال‌های ۹۱ الی ۹۲ قابل تکرار است.دولت احمدی‌نژاد به دلیل شکست‌های سریالی در سیاست خارجی فضای مناسبی را ایجاد کرده بود که تا یک دیپلمات کارکشته بتواند از صندوق‌های رای انتخابات ریاست جمهوری بیرون بیاید.حالا هم در چنین فضایی
وجود داریم.
همانطور که بالاتر ذکر شد، بازار داغ گمانه زنی‌های سیاسی در مورد حضور چهره‌ها در انتخابات آتی مجلس شدت گرفته است. مثلا یکی از نام‌هایی که مطرح می‌شود محمدجواد ظریف است و یا از دیگر نام‌هایی که دست بر روی آن گذاشته می‌شود. علی لاریجانی
است. اما وقتی موسم ثبت نام به پایان رسید مشخص شد که این نام‌ها فقط در همان فضای رسانه‌ها باقی مانده‌اند و نه بیشتر. ولی همین پرداخت رسانه‌ها و ترکیب اسامی به ما کد مهمی را می‌دهد.این کد اگر رمزگشایی شود حاکی از آن است در انتخابات آتی ریاست جمهوری همانند سال ۹۲ یک دو قطبی در حوزه سیاست خارجی شکل خواهد گرفت.بدین ترتیب که کاندیداهایی که قرار است روبروی هم قرار گیرند یا باید طرفدار وضع موجود باشند و یا مخالف آن.ضمن آنکه باید اذعان کرد بر همگان آشکار شده که کلید قفل اقتصاد و معیشت کشور در جیب دیپلمات هاست و تدبیر آنان است که می‌تواند شرایط را متحول کند.درست مثل ۴سال نخست دولت تدبیر و امید که تحول در سیاست خارجی منجر به بهبود نسبی شاخص‌های اقتصادی شد. در راستای همان گمانه زنی‌های مرسوم هیچ بعید به نظر نمی‌رسد که در انتخابات ریاست جمهوری آتی ائتلافی از دیپلمات‌های برجسته کشور جهت رقابت با کاندیدای جریان مقابل شکل بگیرد.اگر چنین ائتلافی شکل گیرد احتمالا ما شاهد حضور چنین چهره‌هایی در این ائتلاف خواهیم بود:
حسن روحانی: او را به شیخ دیپلمات می‌شناسند.روحانی از جمله مذاکره‌کنندگان اصلی هسته‌ای در دولت اصلاحات بود و در دو دور انتخابات ریاست جمهوری در سال‌های ۹۲ و ۹۶ با شعارهای پیرامون محور سیاست خارجی به پیروزی رسید. او اعتقاد راسخ دارد برای گشایش باید کشور سیاست خارجه همه جانبه و پیشرویی داشته باشد و اتکا به شرق
راهگشا نیست.


محمدجواد ظریف: او دیپلماتی مطرح نه تنها در ایران که درگیتی نیز سرشناس است.او از معماران برجام است. همان برجامی که هنوز دولت سیزدهم در پی احیای آن است ولی هنوز موفق نشده است. گفته می‌شد احتمالا در سال ۱۴۰۰ نیز کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود زیرا پایگاه مناسب اجتماعی دارد ولی درز یک فایل صوتی عجیب بسیاری از برنامه‌ها را عوض کرد.احتمالا اگر بنا باشد ائتلافی در حوزه دیپلماتیک شکل بگیرد وی از ظرفیت‌های مهم جریان مقابل دولت است.
علی لاریجانی: او چهره‌ای سیاس است که در حوزه سیاست خارجی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.مذاکره کنند ارشد هسته‌ای دولت احمدی‌نژاد بود که به دلیل اختلافات با رئیس دولت استعفا داد و زمانی که در مجلس شورای اسلامی نخستین صندلی را برای خود کرد نشان داد از نظر فکری در حوزه دیپلماتیک به تیم سیاست خارجی دولت تدبیر و امید نزدیک است.کمک‌های او در کسوت رئیس مجلس کمک فراوانی برای برجامیان بود.هرچند که در این راستا بسیاری از اصولگرایان با او زاویه پیدا کردند و در نهایت نیز سال ۱۴۰۰ عدم احراز صلاحیت شد!
عباس عراقچی: او نفر دوم سیاست خارجی دولت روحانی بود که نقش ویژه‌ای در شکل‌گیری برجام داشت.گفته می‌شد اگر اقتضائات سیاسی نبود عراقچی می‌توانست همان سال ۱۴۰۰ برجام را احیا کند ولی شرایط به سمتی رفت که از ظرفیت‌های وی استفاده نشود.او اکنون حاشیه نشین است هرچند که برخی به دولت رئیسی و وزیر خارجه وی توصیه کرده بودند که بهتر است از ظرفیت‌های وی در سیاست خارجی استفاده شود اما چنین نشد.او از جمله چهره‌هایی است که اگر بنابر شکل‌گیری ائتلافی دیپلماتیک باشد از جمله افراد قابل اعتناست.
مجید تخت روانچی: نهم شهریور ماه سال ۱۴۰۱ ماموریت وی در نیوئورک به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل خاتمه یافت و ایروانی جایگزین وی شد.او نفر سوم تیم سیاست خارجی دولت حسن روحانی بود و وی نیز در شکل‌گیری برجام نقش موثری داشت.تخت روانچی هم این روزها حاشیه نشین است اما از جمله ظرفیت‌هایی است که می‌توان به توانایی‌های وی چشم دوخت.قطعا اگر ائتلافی در کار باشد نام او نیز شنیده خواهد شد.
علی اکبر صالحی: او تقریبا چهره‌ای فراجناحی است که در تمام دولت‌ها حضور داشته است.به نوعی هم اصولگرایان او را قبول دارند و هم اصلاح‌طلبان.بطوریکه هم وزیرخارجه احمدی‌نژاد بوده و هم رئیس سازمان انرژی اتمی. وی از شهریور سال ۱۴۰۰ به‌عنوان معاون پژوهشی و قائم مقام رئیس فرهنگستان علوم ایران فعالیت می‌کند.او نیز در مذاکرات برجامی نقش ویژه و قابل اعتنایی داشت.او آنقدر صاحب نفوذ است که در سال ۱۳۹۰ با ابتکاری توانست مذاکرات محرمانه با آمریکا در مورد مسئله هسته‌ای را کلید بزند.صالحی هم در جرگه دیپلمات‌هایی است که خط فکری‌اش قرابتی با روش و منش دولت فعلی ندارد.