آفتاب یزد ـ رضا بردستانی- خبرنگار سیاسی: طبیعتاً وقتی از شور و شوق انتخاباتی می‌گوییم یا از فضای سیاسی ـ انتخاباتی کشور، به معنایی فراتر از به جان هم افتادن جریان‌های اصولگرایی می‌اندیشیم. شور انتخاباتی یعنی تکاپوی همه ی جناح‌ها و طیف‌های سیاسی در بستری رقابتی و سیاسی نه دعواهای حیدری ـ نعمتی مابین این […]


آفتاب یزد ـ رضا بردستانی- خبرنگار سیاسی: طبیعتاً وقتی از شور و شوق انتخاباتی می‌گوییم یا از فضای سیاسی ـ انتخاباتی کشور، به معنایی فراتر از به جان هم افتادن جریان‌های اصولگرایی می‌اندیشیم. شور انتخاباتی یعنی تکاپوی همه ی جناح‌ها و طیف‌های سیاسی در بستری رقابتی و سیاسی نه دعواهای حیدری ـ نعمتی مابین این جبهه با آن جریان و این تشکل با آن جمع که تماماً در چارچوب اصولگرایی قرار دارند. صد البته انشقاق و اختلاف در جریان اصولگرایی داستان تازه‌ای نیست و ریشه ی آن به دهه ی هشتاد و اوج آن به سال‌های ۸۸ تا ۹۱ باز می‌گردد جایی که «محمود احمدی‌نژاد» به طور کامل به اصولگرایان پشت کرد و عنان قدرت را از کف آن‌ها ربود. بعدتر اما جبهه ی پایداری با رفتارهای خاص و مدیریت نشده، به طور کلی مسیر خود از اصولگرایان را جدا کرد و به عنوان یک طیف، ابتدا مجلس یازدهم را قبضه کرد و در ادامه صندلی‌های کابینه ی سیزدهم را در دست گرفت و حالا با نیم نگاهی به مجلس دوازدهم، اسب خود را زین می‌کند برای ریاست جمهوری ۱۴۰۴، جایی که می‌گویند احتمالا «بذرپاش» به دنبال ریاست جمهوری است. از روزی که «حدادعادل» از مجلسی انقلابی‌تر گفت و حسینی در واکنش به حدادعادل، این گزینه را مردود اعلام کرد می‌شد به اوج اختلافات در جبهه ی اصولگرایی پی برد اما سخنان پرتکرار محمدرضاباهنر درباره ی انتخابات (هیچ‌کس به اندازه باهنر در باره ی انتخابات مجلس دوازدهم حرف نزده و تن به مصاحبه نداده است) هم مؤید شکاف‌های خیلی جدی در بین اصولگرایان است که تلاش می‌شود این اختلافات در حد دعواهای درون خانوادگی و زودگذر تقلیل داده شود اما به جان هم افتادن «مبنا» و «شریان» حکایت را جور دیگری روایت می‌کند.

وضعیت در اردوگاه اصلاح‌طلبان هم دست کمی از اصولگرایان ندارد
این وضعیت (انشقاق و اختلاف) صرفاً محدود به اصولگرایان نمی‌شود زیرا در بین اصلاح‌طلبان نیز وضعیت، کمابیش پرتنش و چالشی است. عده‌ای از اصلاح‌طلبان که اساساً با «یکدست شدگی قدرت»، «سخت‌گیری‌های علیحده ی نظارتی» و مرزبندی‌هایی که عملاً بخشی از تفکرات سیاسی را از دایره ی انتخابات خارج کرده است مشکل ریشه‌ای دارند. برخی نیز در حال رایزنی با طیف‌های میانه‌روتر در جبهه اصولگرایی هستند تا برخی از نامزدهای آنان از سد تأیید و احراز صلاحیت عبور داده شوند یا وضعیت به گونه‌ای مهیا شود که بر سر نامزدهایی مرضی الطرفین به توافق برسند. بخشی از اصلاح‌طلبان نیز نه به انتخابات پشت کرده‌اند و نه حاضر به نزدیکی با اصولگرایان شده‌اند این عده همچنان امیدوارند با اصالت اصلاح‌طلبی و پس از اعلام اسامی نهایی فعالیت‌های

خود را به صورتی گسترده آغاز کنند.همین سه دستگی و دسته بندی‌هایی دیگر مُهر تأییدی است بر این فرضیه که اختلاف و انشقاق عارضه‌ای مزمن اما مشترک مابین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان است و از این حیث، هیچکدام از اصحاب دعوا نمی‌توانند طرف مقابل را متهم و محکوم کنند زیرا در لایه ی زیرین پوسته ی حرکت‌های جناحی و حزبی، از این دست اختلافات تازگی ندارد، عجیب هم نیست!

>روی جلد روزنامه‌ها چه می‌بینیم؟
با ورق زدن روزنامه‌های سه شنبه، ۱۶ آبان، به زور می‌توان چند تیتر سیاسی ـ انتخاباتی با محوریت مجلس دوازدهم یافت:«دیکشنری آنلاین اصولگرایان درباره‌ی مبنا و شریان و رقابت داخلی در جناح راست در انتخابات اسفند»، «سازهای ناکوک و سمفونی اصولگرایان»، «نقش آفرینی دولتی‌ها در لیست‌های انتخاباتی»، «حرکات علیه قالیباف» و «بحث‌های جدید درباره انتخابات».
از میان این تیترها و مطالب هیچ موضوع دندان‌گیری برای پرداختن و تحلیل
به دست نمی‌آوریم. خلاصه ی همه ی این تیترها در «اختلافات داخلی اصولگرایان یا جناح راست» نهفته است جایی که مبنایی‌ها و شریان (قُل دوم جبهه ی پایداری) به جان هم افتاده‌اند؛ رسایی و بذرپاش از یکسو و حداد عادل و قالیباف هم در جهت مقابل. فارغ از این مسئله، یک تیتر یا جمله درباره ی جریان اصلاح‌طلبی یافت نمی‌شود. روزنامه‌های متمایل به چپ (اصلاح‌طلبان در معنای عام) نیز برای خالی نبودن عریضه و نیز برای این که مطلب انتخاباتی داشته باشند صرفاً همین اختلافات را سبک ـ سنگین می‌کنند و هر بار از زاویه‌ای به آن می‌نگرند. یک بار قالیباف را تیتر می‌کنند و مبنا را و بار دیگر بذرپاش، رسایی و شریان را اما معدود روزنامه‌هایی هم هستند که ریشه آنرا در رقابت «آقاتهرانی» و «قالیباف» می‌جویند جایی که معلوم می‌کند یک جریان سیاسی، توأمان، کرسی ریاست مجلس و انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ را هدف‌گذاری کرده است.

>«آیا فضای کشور، سیاسی ـ انتخاباتی است؟»
در مجموع و در پاسخ به این پرسش که:«آیا فضای کشور، سیاسی ـ انتخاباتی است؟» می‌توان با قاطعیت گفت نه!
حال ممکن است برای این تحلیل و نتیجه گیری، عده‌ای عجله را بد بدانند و برخی به طور کلی معتقد باشند فضای موجود و فضای بعدی از این انتخاباتی‌تر نخواهد شد. عده‌ای البته از همان ابتدا حرف آخر را همان ابتدا زدند و آن این که؛ دیگر برای مردم انتخابات در هر باره و قد و قامتی بی‌اهمیت است که باید صبر کرد و صبح روز یازدهم این ادعا را در محک آزمون گذاشت اما قدر مسلم این که، مشارکت بالا با این دعواها و یقه گیری‌ها صورت نمی‌پذیرد. مشارکت بالا باید در بستری رقابتی و با حضور تمامی طیف‌های سیاسی، خودجوش و طبیعی شکل بگیرد واگرنه فعلا از تنور رسایی و بذرپاش با قالیباف و حداد عادل، نانی که بشود آن را تلاش برای جذب مشارکت نامید بیرون نخواهد آمد حتی اگر محمدرضا باهنر روزی ده مصاحبه انجام بدهد و حرف‌های نغز بزند! کوتاه سخن این که؛ یک احتمال وجود دارد و آن بیرون آمدن لیست نهایی نامزدها است. ترکیب و تنوع نام‌ها اگر وجود داشت فضای کشور به چشم بر هم زدنی سیاسی ـ انتخاباتی خواهد شد و اما اگر چرخ حول همین محور فعلی یعنی یقه گیری‌های اصولگرایانه بچرخد آن وقت باید منتظر انتخاباتی به غایت کم مشارکت‌تر از مجلس یازدهم بود؛ انتخاباتی که اصولگرایان، خودشان با خودشان رقابت خواهند کرد. برای مردم و جناح‌های بیرون مانده از میدان رقابت‌های انتخاباتی هیچ اهمیتی ندارد چه کسی نفر اول انتخابات و رئیس‌مجلس شود.

>چه کسی دولت را در مظان اتهام انتخاباتی عمل کردن قرار داده است؟!
اگرچه رئیسی می‌گوید؛ دولت هیچ لیست انتخاباتی نمی‌دهد که نباید بدهد و معاون پارلمانی او نیز همین حرف را با یک تبصره گفته است:«دولت لیست انتخاباتی نمی‌دهد اما برخی‌ها ممکن است کار انتخاباتی انجام دهند.»
چه رئیسی مدعی انتخاباتی عمل کردن دولت باشد چه سیدمحمدحسینی، تا حدودی دولت درگیر انتخابات مجلس دوازدهم شده است؛ از یک سو وظیفه دارد پروسه انتخابات را از بُعد اجرایی مدیریت کند و از سویی دیگر، برخی‌ها چندان به بی‌طرف ماندن دولت در انتخابات مجلس دوازدهم توجهی نکرده و راه خویش می‌پیمایند.