آیا بین اسرائیل و آمریکا اختلافی وجود دارد؟!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی – خبرنگار بین الملل: واشنگتن پست می‌نویسد:«سفر بلینکن به منطقه اختلافات را علنی کرد»، هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی کاخ سفید یک روز بعد از ادعاهای جو بایدن در تلاش برای راضی کردن معترضان حامی آتش‌بس در غزه در محل سخنرانی‌اش می‌گوید: «این رئیس جمهور آمریکا همچنان مخالف آتش بس است.» افسر اطلاعاتی سابق آمریکا مدعی است: «حمایت از اسرائیل، برای بایدن به قیمت کاخ سفید تمام می‌شود» و در نهایت این که؛ سفیر عربستان سعودی در لندن در سخنانی از تمایل و علاقه کشورش برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی
پس از اتمام جنگ غزه خبر داد.

از بایدن و نخستین حضور در سرزمین‌های اشغالی تا؛ چهارمین حضور بلینکن در منطقه
با شروع حملات حماس علیه اسرائیل(طوفان الاقصی) در هفتم اکتبر/ پانزدهم مهرماه، بایدن از نخستین مقامات سیاسی‌ای بود که در تل آویو حاضر شد و آن جمله ی معروف را بر زبان آورد:« اگر اسرائیل وجود نداشت باز هم برای تشکیل آن اقدام می‌کردیم». این روزها، وزیر امور خارجه امریکا در یک طور منطقه‌ای به بسیاری از کشورهای غرب آسیا سفر کرده است(ترکیه، امارات، عربستان، قطر، اردن، سرزمین‌های اشغالی و…). در این سفرها، بلینکن اگرچه مخالفت کاخ سفید از جا به جایی مردم غزه به دیگر نقاط سخن گفته اما نشانه‌ای مبنی بر کاهش حملات و یا تغییر در رفتار جنایتکارانه ی رژیم صهیونیستی مشاهده نمی‌شود. به گفته ی اکثر کارشناسانی که با آفتاب یزد مصاحبه داشته اند، نتانیاهو در صدد است تا از غزه، جز سرزمینی سوخته، چیزی باقی نگذارد زیرا معتقد است وجود حماس و غزه به نوعی امنیت اسرائیل را با خطری همیشگی مواجه خواهد کرد و شاید یکی از دلایلی که باعث شده تل آویو به این آسانی زیر بار آتش بس نرود نیز همین موضوع است.
بحران غزه که اندک اندک ۱۰۰ روزه می‌شود، اگرچه از نظر مدت زمان با تمام درگیری‌های قبلی تفاوت دارد اما در ماهیت، هیچ فرقی با سایر درگیری‌ها مابین فلسطینی ها، لبنانی‌ها و سوری‌ها با رژیم صهیونستی ندارد چه، اعراب معتقدند اسرائیل موجودیتی اشغالگرانه دارد و تا به معاهدات و تعهداتی که بارها و در زمان‌های مختلف منعقد شده، پایبند نشود باید منتظر اینچنین حملاتی باشد.
حال با بررسی سفر بلینکن برای چهارمین بار به غرب آسیا و اولین سفر بایدن به تل آویو به این نتیجه می‌رسیم که بر اساس یک استراتژی یا به تعبیری درست تر، منطبق بر راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا، آن چه اهمیت دارد، موجودیت و امنیت اسرائیل است و آن چه بی‌اهمیت است کشتاری است که برخی می‌گویند در تاریخ درگیری‌های اعراب و اسرائیل بی‌سابقه بوده است، حداقل با نگاهی به تعداد خبرنگاری که طی این نزدیک به ۱۰۰ روز کشته شده‌اند که گفته شده بیش از تمام خبرنگارانی است که طی جنگ دوم جهانی کشته شده‌اند می‌توان به عمق و وسعت جنایت‌های رژیم غاصب اسرائیل پی برد.

علی بیگدلی: ترامپ رئیس جمهور بود همان کاری را انجام می‌داد که بایدن دارد انجام می‌دهد
از جمله کارشناسانی که معتقد است بین اسرائیل و آمریکا ذره‌ای اختلاف(در راهبردها) وجود ندارد، علی بیگدلی، استاد تاریخ و روابط بین‌الملل دانشگاه است. او در مصاحبه‌های مکرر با آفتاب یزد بارها بر این نکته تأکید کرده، خاطرنشان می‌کند: به بلوف‌های سیاسی ترامپ اهمیت ندهید، آمریکا چاره‌ای جز حمایت همه جانبه از اسرائیل ندارد، فرقی هم نمی‌کند جمهوری خواه رئیس جمهوری آمریکا باشد یا دموکرات. او بارها به آفتاب یزد گفته بود: ترامپ هم اگر رئیس جمهور آمریکا بود همان کاری را انجام می‌داد که بایدن دارد انجام می‌دهد؛ حمایت همه جانبه حتی به قیمت
در افتادن با کنگره!

محسن جلیلوند: وقتی آمریکایی‌ها به اسرائیل چک سفید امضا داده اند…!
محسن جلیلوند دیگر کارشناس روابط بین‌الملل است که می‌گوید: این که رسانه‌ها از اختلاف میان نتانیاهو و کاخ سفید می‌نویسند، بپرسید کدام رسانه؛ رسانه‌های آمریکایی، اسرائیلی، اروپایی، دقیقا کدام رسانه؟ این‌ها که همه متحد اسرائیل هستند و به خوبی می‌دانند وقتی آمریکا به اسرائیل
چک سفید امضاء داده است، حرف از اختلاف زدن اندکی شبیه طنز است.

بصیری: برای آمریکا موجودیت و امنیت اسرائیل مهم است نه سرنوشت غزه و حماس!
محمدعلی بصیری، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه اصفهان نیز تقریباً نظری همانند دیگر همکاران خود دارد. او می‌گوید: برای ایالات متحده آمریکا، اصل، حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل تحت هر شرایطی است. وی همچنین گفت: حمایت از اسرائیل برای آمریکایی‌ها حتی از قانون اساسی ایالات متحده مهم‌تر است.

آمریکا از جنگ حماس و اسرائیل چه می‌خواهد؟
حال پرسش اینجا است که آمریکا از جنگ حماس و اسرائیل دقیقا به دنبال چیست؟ پاسخ به این پرسش آسان است؛ حفظ منافع امریکا در خاورمیانه. حال این حفاظت از منافع آمریکا چه تعداد کشته از طرفین جنگ باقی گذارد مهم نیست، جنگ تا کی و چگونه ادامه پیدا کند، این نیز مهم نیست. جنگ گسترش پیدا کند و نکند نیز اهمیتی ندارد!
با دنبال کردن مقاصد چهارمین سفر بلینکن به منطقه به خوبی خواهیم فهمید که ایالات متحده، ضمن مراقبت از اسرائیل خواهان خروج اسرائیل از این بحران است، بحرانی که هیمنه و امنیت اسرائیل به صورتی خیلی جدی با شکست مواجه شد. آمریکا در کنار این مسئله همچنان طرح صلح ابراهیم یا همان عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل را دنبال می‌کند. در کنار این دو مسئله، منافع اقتصادی آمریکا نیز نباید با خطر رو در رو شود واگرنه این که گفته می‌شود آمریکا و اسرائیل به اختلاف دچار شده‌اند بحثی است که رسانه‌های غربی برای آرام کردن افکار عمومی جهان که به شدت علیه جنایات اسرائیل موضع گرفته، به راه انداخته اند. در نمونه‌ای دیگر، رسانه‌ها مدعی هستند آمریکا با انتقال مردم غزه به سایر نقاط مخالف است و یا این که، بلینکن در ملاقات با سران کشورهای منطقه به شدت تشکیل دو کشور مستقل فلسطینی و اسرائیلی را دنبال می‌کند و حال کسی نمی‌پرسد با این حجم ویرانی که اسرائیل در غزه به وجود آورده، باقی ماندن و نماندن فلسطینی‌ها در غزه به طور طبیعی در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیرد مضافاً این که، تشکیل دو دولت نه با احترام به خواست فلسطینی‌ها که مطابق طرحی دنبال می‌شود که خواست‌های رژیم صهیونیستی در آن پررنگ باشد که اگر جز این بود لابد نتانیاهو باید با طرح قطر یا مصر برای تعیین سرنوشت جنگ علیه حماس موافقت می‌کرد. به لفاظی‌های اردوغان که نگاه کنیم، به سکوت شرمگینانه ی اعراب که بنگریم، به سکوت مجامع بین‌المللی که دقت کنیم آن وقت متوجه خواهیم شد، این اختلافی که رسانه‌های غربی از آن دم می‌زنند با همه ی اختلافاتی که در جهان سیاست رخ می‌دهد یک تفاوت اساسی دارد و آن در روش است نه در اصل و ماهیت. در مثل، این اختلاف به آن می‌ماند که دو نفر قصد داشته باشند به سفر بروند، یکی می‌گوید با هواپیما برویم و دیگری خودروی شخصی را ترجیح می‌دهد. لابد به این مسئله نمی‌گویند اختلاف عمیق زیرا این دو در موضوع سفر قبلاً به توافق رسیده‌اند باقی می‌ماند وسیله ی سفر که در نهایت چه با هواپیما و چه با خودروی شخصی عازم شوند در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی‌کند. حال آمریکایی‌ها با کشته شدن فلسطینی‌ها مشکلی ندارند، نهایت اعتراض آن‌ها این است؛ جوری بکشید که افکار عمومی جهان جریحه دارد نشود!