آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با اشاره به این موضوع که برخی از تحلیلگران بر اساس منافع حزبی، گروهی، صنفی و حتی شخصی خود به سمت طرح مسائلی همچون ترامپ بیاید بهتر است یا بدتر است خاطرنشان می‌کند: در چنین مواقعی بهتر آن است که به آراء و نظرات تحلیلگران […]

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با اشاره به این موضوع که برخی از تحلیلگران بر اساس منافع حزبی، گروهی، صنفی و حتی شخصی خود به سمت طرح مسائلی همچون ترامپ بیاید بهتر است یا بدتر است خاطرنشان می‌کند: در چنین مواقعی بهتر آن است که به آراء و نظرات تحلیلگران مستقل
استناد کنید.
محسن جلیلوند می‌افزاید: سیاست بین‌الملل دارای چارچوب‌هایی است که علمی و متقن است و بر اساس قواعد علمی می‌توان با آن برخورد کرد نه احساسی و مبتنی بر خواست و علاقه ی حزبی و گروهی. بر این اساس باید بپذیریم ایالات متحده نه تنها در مورد ایران که در مورد بسیاری از کشورها از جمله چین، روسیه، کره شمالی و… در نهایت زمین بازی را عوض کرده است و نه اصل بازی را.

 اختلاف آمریکا و اسرائیل صوری و در نهایت نظری است نه واقعی!
محسن جلیلوند با ذکر مثالی از بازی شطرنج خاطرنشان می‌کند: اگر دقت کرده باشید کسانی که از بیرون نظاره گر یک بازی شطرنج باشند به طور طبیعی بهتر بازی می‌کنند، چرا؟ از آن جهت که بیرون بازی هستند و بهتر میدان را می‌بینند این مسئله در مورد آمریکا و اسرائیل نیز صدق می‌کند.
وی ادامه می‌دهد: راهبرد کلان ایالات متحده ی آمریکا، حمایت از اسرائیل به هر نحو ممکن است منتها اختلافاتی که در رسانه‌ها از آن سخن می‌گویند عمدتاً صوری و برخی نیز نظری است یعنی آمریکا مخالف حمله به غزه و کشتار غیرنظامی‌ها نیست ولی به اسرائیل تأکید می‌کند به گونه‌ای حمله کند که افکار عمومی جهانی را جریحه دار نکند.
جلیلوند با اشاره به جنگ آمریکایی‌ها در فلوجه و موصل ادامه می‌دهد: این که لوید آستین هم اکنون در اسرائیل به سر می‌برد برای جلوگیری از ادامه ی حملات اسرائیل به نوار غزه نیست بلکه می‌خواهند روش حمله را به اسرائیلی‌ها که درگیر طولانی‌ترین جنگ در تاریخ خود بیاموزند چون ان‌ها تجربه جنگیدن در عراق و افغانستان را دارند.
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: آن چه به نام اختلافات شدید آمریکا و اسرائیل از آن یاد می‌شود هرگز شامل راهبردها نمی‌شود.
 آمریکا نیم قرن روی مهار و فروپاشی شوروی سابق وقت گذاشت
محسن جلیلوند در ادامه ی این گفتگو با اشاره به راهبردهای ایالات متحده آمریکا با ذکر مثالی می‌گوید: آمریکا از سال ۱۹۴۶ تصمیم به مهار به منظور فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌گیرد اما فروپاشی نیم قرن بعد رخ می‌دهد یعنی ۱۹۹۱٫ طی این سال‌ها ممکن است ایالات متحده امریکا بارها و بارها، رهیافت ها، راهکارها و دکترین خود در این باره را تغییر داده باشد اما هر تغییری در نهایت در خدمت همان راهبرد اصلی یعنی مهار به منظور فروپاشی صورت می‌پذیرفته است.
وی ادامه می‌دهد: در مورد چین، کره شمالی و سایر کشورها نیز ماجرا دقیقاً به همین صورت است که در باره شوروی شاهد آن بودیم.

 آقای ایکس و تلگرام طولانی
نزدیک به ۸۰ سال قبل یکی از دیپلمات‌های آمریکا در روسیه متنی محرمانه را از مسکو به واشنگتن مخابره کرد که برخلاف پیام‌های مرسوم و دیپلماتیک بود. این پیام که بیش از ۵هزار واژه بود به «تلگرام طولانی» شهرت یافت. جولای ۱۹۴۷ مقاله‌ای بلند بالا در نشریه مشهور آمریکایی فارین افرز تحت عنوان «ریشه‌های رفتار اتحاد جماهیر شوروی» به چاپ رسید. مقاله برخلاف رویه معمول با امضای «آقای ایکس» منتشر شده بود. به زودی مشخص شد نویسنده این مقاله همان کسی است که سال گذشته «تلگرام طولانی» را به واشنگتن مخابره کرده بود و هر دو متن محتوایی مشابه داشتند. آقای ایکس، جرج کنان، دیپلمات آمریکایی بود و متن مذکور به مقاله ایکس شهرت یافت و اهمیت آن در این بود که پایه‌گذار سیاست راهبردی آمریکا در مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی در نیم قرن رقابت این دو ابرقدرت شد. مقاله جرج کنان حاصل سال‌های متمادی تحقیق و مطالعه درباره فرهنگ، جامعه و سیاست شوروی بود. ترومن رئیس‌جمهور وقت آمریکا بر اساس همین متن، دکترین خود را بنیان نهاد و روسای جمهور بعدی آمریکا نیز همین راهبرد را در پیش گرفتند. راهبردی که در ادبیات سیاسی به «سد نفوذ» شهرت دارد. جرج کنان بعدها از کار دیپلماتیک رسمی کناره گرفت و به سیاست آمریکا انتقاد داشت و معتقد بود واشنگتن پیام تئوری وی را دریافت نکرده است. اگر چه قسمت اعظم راهبرد کنان معطوف به مهار و سد نفوذ شوروی در برابر آمریکا بود اما به موازات آن وی معتقد بود واشنگتن در کنار رقابت، تضعیف و مهار مسکو باید رابطه و گفت‌و‌گو با شوروی را نیز پیش ببرد. آنچه در سال‌های پایانی عمر اتحاد جماهیر شوروی رخ داد و در نهایت به فروپاشی آن منجر شد، درستی نظریه جرج کنان را اثبات کرد. واشنگتن در آن سال‌ها از در مذاکره و گفت‌و‌گوی به اصطلاح سازنده و در جهت کاهش تنش‌ها با رقیب خود درآمد. کنان معتقد بود اگر این سیاست از ابتدا به اجرا گذاشته می‌شد، جنگ سرد نیم قرن به طول نمی‌انجامید و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خیلی زودتر از اینها
اتفاق می‌افتاد.
در سال ۱۳۹۵ نشریه آتلانتیک در مقاله‌ای به سیاست دولت ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی پرداخته و با تایید مواضع خشن کاخ سفید علیه تهران، می‌نویسد این رویکرد به تنهایی کافی نیست؛ «دو سیاست متضاد در برخی مواقع می‌تواند مکمل یکدیگر باشند و هنوز برای ترامپ دیر نشده است تا رویه خود را تغییر دهد. در این راستا ترامپ می‌تواند از درس‌های باقی‌مانده از سیاست آمریکا در قبال شوروی بهره ببرد که بر پایه آن استراتژی بلند‌مدت «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» پی گرفته شد و در نتیجه آن آمریکا به پیروزی در برابر شوروی دست یافت.» آنچه آتلانتیک از آن به عنوان درس‌های سیاست آمریکا در قبال شوروی و «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» یاد می‌کند، در واقع ارجاع و برگردانی از همان نسخه قدیمی «تلگرام طولانی» یا «مقاله ایکس» است.

 تحریم‌های سنگین نفتی علیه ایران و قانون داماتو ـ کندی
محسن جلیلوند با طرح این پرسش که تحریم‌های سنگین نفتی علیه ایران با اساس قانون داماتو کندی مگر به مسائل هسته‌ای ربط داشت؟ و ادامه می‌دهد: پس وقتی می‌گوییم راهبردهای ایالات متحده از زمان کارتر تا به امروز هیچ تغییری نداشته یعنی اینگونه نیست که بر اساس مسائل روز راهبردهای خود را تغییر دهند بلکه یک روز تحریم‌های نفتی به بهانه‌هایی و یک روزهای تحریم‌های پیچیده و چند بُعدی به بهانه ی ایران هسته‌ای اما خوب که بنگریم خواهیم دید ماجرا همان مهار ایران یا به تعبیر مقاله ی نشریه آتلانتیک، «مهار صبورانه ولی هوشمندانه» است که در تاکتیک‌ها اندکی با یکدیگر اختلاف دارند.
وی ادامه می‌دهد: برنامه امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، نه محرمانه بود و نه پنهانی در آن جا راهبردها با چند تعریف و گزینه کاملا سیاست‌های بین‌الملل کاخ سفید در مورد ایران، چین و سایر کشورها به صورت واضح شرح داده شده منتها یک عده با تحلیل‌های هدفمند و جهت دار چنین القا می‌کنند یا تلاش می‌کنند القا کنند که راهبردهای آمریکا با تغییر دولت‌ها دچار تغییر می‌شود که هرگز
این گونه نیست.

 باید مراقب باشیم دچار اشتباهات محاسباتی نشویم
جلیلوند با طرح این موضوع که پوتین در مورد اوکراین دچار اشتباه محاسباتی شد و تاوان آن را دارد می‌پردازد خاطرنشان می‌کند: سیاست خارجی بر اساس چارچوب‌هایی مشخص طراحی می‌شود مهم آن است که دچار اشتباه محاسباتی نشویم همانگونه که پوتین در مورد اوکراین دچار این اشتباه محاسباتی شد و حال در مرحله ی پرداخت تاوان‌ها به سر می‌برد.
جلیلوند ادامه می‌دهد: روزگاری ایالات متحده، خلیج فارس را حوزه امنیت ملی امریکا تعریف کرد به این معنا، هرگونه تهدید نظامی در خلیج فارس علیه منافع ملی آمریکا مترادف با حمله به منافع امریکا، داخل خاک ایالات متحده تلقی می‌شد حالا نیز چنین تعاریفی برای برخی نقاط جهان
برقرار است.
وی در پایان مجدداً یادآور می‌شود: آمریکایی‌ها شاید زمین بازی را تغییر دهند اما در اصل بازی هیچ تغییری ایجاد نخواهند کرد.