جماران: رامی‌خوری روزنامه نگار و نویسنده کتاب با ۵۰ سال سابقه در پوشش تحولات خاورمیانه در تازه‌ترین نوشتار برای الجزیره درباره اشتباهات ایالات متحده در جنگ غزه نوشت: اکنون ۱۰۰ روز است که جنگ و نسل کشی مستمر اسرائیل علیه غزه، خاورمیانه را به دوره جدیدی از مرگ، ویرانی، و نگرانی‌های بیش از پیش در […]

جماران: رامی‌خوری روزنامه نگار و نویسنده کتاب با ۵۰ سال سابقه در پوشش تحولات خاورمیانه در تازه‌ترین نوشتار برای الجزیره درباره اشتباهات ایالات متحده در جنگ غزه نوشت:
اکنون ۱۰۰ روز است که جنگ و نسل کشی مستمر اسرائیل علیه غزه، خاورمیانه را به دوره جدیدی از مرگ، ویرانی، و نگرانی‌های بیش از پیش در مورد فاجعه‌ای بزرگتر سوق داده است. در روزهای اخیر شاهد یک رویداد تکراری در فضاهایی از این جنس بودیم: سفر منطقه‌ای توسط وزیر امور خارجه ایالات متحده برای آرام کردن اوضاع.
گفته شد که آنتونی بلینکن در سفر به منطقه چهار هدف داشت: کنترل تنش در آستانه قرار گرفتن منطقه در آستانه جنگ فراگیر، افزایش کمک‌های بشردوستانه به غزه، تلاش برای کاهش تعداد کشته‌های فلسطینی غیرنظامی در اثر حملات اسرائیل، بررسی چگونگی توافق‌های سیاسی پس‌از توقف درگیری‌ها.
تمام این اهداف اعلام شده به نظر خوب و معقول هستند اما برای مخاطبی که بر روی کره ماه نشسته و نه روی زمین. تعداد کمی از مردم روی زمین که مسائل خاورمیانه را دنبال می‌کنند و تاریخ مدرن آن را می‌دانند، اهداف اعلام شده ایالات متحده را باور می‌کنند. مشکل تلاش‌های بلینکن و نحوه پوشش رسانه‌های اصلی ایالات متحده این است که تقریباً هر بیانیه یا هدفی که او بیان می‌کند با تأثیر سیاست‌های واقعی ایالات متحده در خاورمیانه در تناقض است و هر خطری که او به دنبال کاهش آن است اتفاقا یا شکل می‌گیرد یا با نظامی‌گری آمریکا در منطقه تشدید شده است.
آنتونی بلینکن، برای مردم خاورمیانه نه آتش نشان که بیشتر شبیه دستیار آتش افروز است. زیرا تلاش‌های او یا هر وزیر خارجه اخیر ایالات متحده به دلیل ۵ دسیسه سیاست‌های واشنگتن در قبال اسرائیل-فلسطین و منطقه مختل شده اما این پنج دسیسه: توهم، انکار، عدم صداقت، تحریف، منحرف کردن موضوعات. تمام این پنج موضوع هم در طول تورهای منطقه‌ای اخیر وزیر خارجه آمریکا ثبت شده اند.


توهم: به خوبی توضیح می‌دهد که چگونه ایالات متحده تصویر خود را به عنوان یک قدرت خارجی فداکار که می‌آید تا آرامش و برادری را در منطقه خاورمیانه به ارمغان بیاورد، نشان می‌دهد اما در واقع به خشونت و درگیری دامن زده یا آن را طولانی می‌کند.
ایالات متحده با انجام عملیات نظامی و حفظ حضور نظامی در منطقه کمک زیادی به جنگ افسارگسیخته، افزایش فقر و شکنندگی دولت‌ها در منطقه کرده است. استفاده از تحریم‌ها و تهدیدها علیه دولت‌های مرکزی، حمایت از استعمار شهرک نشینان اسرائیلی و تقویت مستبدان عرب از نمونه‌های این سیاست‌های آمریکا است.
این توهم‌ها درباره نقش و نیت امریکا توسط رسانه‌های جریان اصلی هم در امریکا به بهترین شکل به افکار عمومی منتقل می‌شود. به عنوان مثال، یک گزارش خبری در ۴ ژانویه به نقل از متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه، گفت: «بدیهی است که مسائل سختی
پیش روی منطقه و انتخاب‌های دشواری درپیش است. اما آنتونی بلینکن بر این باور است که این مسئولیت ایالات متحده آمریکا است که تلاش‌های دیپلماتیک را برای مقابله با این چالش‌ها رهبری کند و او آماده انجام این کار در روزهای آینده است.»
انکار: این سیاست وضعیت موضع گیری‌های رسمی ایالات متحده در مورد شرایطی را که به درگیری گسترده‌تر در منطقه دامن می‌زند، به خوبی توصیف می‌کند. این رویارویی خشونت‌آمیز به مدت سه دهه به دلیل واکنش‌های عربی – ایرانی به دو سیاست مزمن آمریکا شکل گرفته است: حمایت از سرکوب و تحقیر فلسطینیان توسط اسرائیل و سرکوب جنبش‌های عربی که در برابر سلطه آمریکا و اسرائیل مقاومت می‌کنند. این نیروهای مقاومت اکنون به صورت نظامی با نظامیان اسرائیلی و آمریکایی در غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن، عراق و سوریه درگیر می‌شوند، اما کانون گسترش رویارویی منطقه‌ای همچنان درگیری صهیونیستی و فلسطینی است. اگر آمریکا واقعاً می‌خواهد از یک درگیری گسترده‌تر جلوگیری کند، می‌تواند همین الان با حمایت از آتش‌بس در غزه این کار را انجام دهد. اما نه تنها این کار را نمی‌کند، بلکه در واقع اوضاع را تشدید می‌کند. اندکی پس از پایان سفر به اصطلاح «صلح طلبانه» بلینکن، ایالات متحده و متحدانش حملات هوایی خود را علیه یمن انجام دادند. با این حال، رسانه‌های آمریکایی به طور گسترده به بیانیه‌های رسمی و مقامات آمریکایی اشاره کردند که اصرار داشتند «به دنبال تشدید تنش نیستند» و «هدف آن‌ها تنش‌زدایی است». بمباران هوایی به سختی باعث کاهش تنش می‌شود، به ویژه زمانی که آتش بس غزه می‌تواند آن را فوراً انجام دهد.
بی‌صداقتی: این کلمه به خوبی بیانیه‌های واشنگتن را در نیم قرن گذشته در مورد تلاش برای ایجاد صلح از طریق ایجاد یک کشور فلسطینی در کنار اسرائیل توصیف می‌کند، درست در زمانی که ایالات متحده در واقع از تسلط نظامی اسرائیل بر منطقه، نسل کشی آهسته و فعال این رژیم علیه فلسطینیان، و استعمار و دزدی توسط این رژیم حمایت مالی کرده است. اگر عملکردها بلندتر از کلمات صحبت می‌کنند، ایالات متحده ۵۰ سال است که فریاد می‌زند که هدفش جلوگیری از ظهور یک کشور فلسطینی است. با این حال، رسانه‌های آمریکایی همچنان به گزارش امروز خود مبنی بر وجود «شکاف مهم» بین ایالات متحده و اسرائیل بر سر راه‌حل دو کشور ادامه می‌دهند. اما هیچ اختلافی در اینجا وجود ندارد، این دو تا حد زیادی به اجماع رسیده‌اند که فلسطینی‌ها سزاوار تعیین سرنوشت نیستند.
تحریف: این کلمه به خوبی توضیح می‌دهد که چگونه ایالات متحده در حالی که می‌گوید تقویت حضور نظامی این کشور در منطقه با هدف جلوگیری از گسترش جنگ غزه و محافظت از اسرائیل در برابر ایران و حزب الله است اما این نظامی‌گری آمریکا از دهه ۱۹۵۰ تا کنون بوده که منطقه را به آشوب کشیده است. این سیاست به اسرائیل اجازه داد تا هر کاری که می‌خواهد انجام دهد. اکثر دولت‌های مستبد عرب را برای بقای خود وابسته به امنیت و کمک‌های اقتصادی ایالات متحده نگه داشت و خواسته‌ها و جنبش‌های دموکراتیک برای عدالت اجتماعی – اقتصادی در کشورهای عربی را سرکوب کرد. البته شما این گزاره‌ها را در رسانه‌های خط اصلی آمریکا نمی‌بینید زیرا در گزارش‌های آن‌ها ایالات متحده به عنوان نیرویی برای ایجاد توازن ظریف در خاورمیانه و همچنین به دنبال تامین امنیت منطقه‌ای معرفی می‌شود.
انحراف: منحرف کردن توجه از واقعیت ماجرا دقیقا کاری است که ایالات متحده انجام می‌دهد. مقام‌های آمریکایی در برابر ادعاها درباره نسل کشی فلسطینی‌ها در غزه و همدستی آمریکا با این مسئله تکرار می‌کنند که اسرائیل حق دارد از خود دفاع کند و این نشان می‌دهد که واشنگتن قوانین بین‌المللی، کنوانسیون‌های سازمان ملل را جدی نمی‌گیرد.
دولت بایدن با تاکید بر این که معتقد است تعداد زیادی غیرنظامی فلسطینی جان خود را از دست داده‌اند و تلاش می‌کند تا کمک‌های بشردوستانه بیشتری به غزه برسد، تلاش می‌کند تا توجه عمومی را از جنایات مداوم اسرائیل و آپارتاید منحرف کند. رسانه‌های ایالات متحده مرتباً گزارش می‌دهند که اقدامات اسرائیل برای محک میزان حمایت امریکا از این رژیم است و قرار نیست زمان زیادی طول بکشد. با این حال، ما هیچ مدرکی دال بر تغییر مسیر ندیده‌ایم و برعکس ایالات متحده قاطعانه در کنار متحد خود بری نسل‌کشی ایستاده است.
و در نهایت استتار واقعیت‌ها هم توسط ایالات متحده امر تازه‌ای نیست و آمریکا مدتهاست که جهان را از طریق همدستی رسانه‌های جریان اصلی با اظهارنظرهای نادرست و گمراه‌کننده مقام‌های سیاسی فریب می‌دهد. البته این استتار دیگر جوابگو نیست زیرا حقایق سیاست‌های آمریکا و اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری کاملا آشکار شده است.