آفتاب یزد – رضا بردستانی: به سهم خود، روز ۱۷ مرداد، تلفن همراه خود را خاموش می‌کنیم و به هیچ پیام و پیامک تبریکی پاسخ که هیچ، روی خوش هم نشان نمی‌دهیم اصلاً یک بار خطاب به یکی از مسئولان «روز خبرنگار» را تبریک گفته بود نوشتم: «تبریک نگفته بودید برای من عزیز‌تر بودید چون […]

آفتاب یزد – رضا بردستانی: به سهم خود، روز ۱۷ مرداد، تلفن همراه خود را خاموش می‌کنیم و به هیچ پیام و پیامک تبریکی پاسخ که هیچ، روی خوش هم نشان نمی‌دهیم اصلاً یک بار خطاب به یکی از مسئولان «روز خبرنگار» را تبریک گفته بود نوشتم: «تبریک نگفته بودید برای من عزیز‌تر بودید چون خودتان بودید نه آدمی که تقویمی تبریک و تسلیت می‌گوید!»

 تقویم پر است از مناسبت‌های مختلف
یک روز یا یک هفته هرگز پاسخگوی ۳۶۴ روز نیست یعنی نمی‌تواند باشد. روز پرستار را پشت سر گذاشتیم و هفته‌ی کتاب و کتاب‌خوانی و قدردانی از کتابدارها. اصلا وقتی تقویم را با دقت ورق بزنیم با انبوهی از مناسبت‌ها مواجه می‌شویم، مناسبت‌هایی که مقارن شدن آن‌ها با رویدادی، دلیل نامگذاری است. برخی از مسئولان نیز انگار صبح به صبح تقویم را ورق می‌زنند تا به مناسبت همان روز حرفی بزنند، پیامی صادر کنند و چیزکی بنویسند که اگر همین مقدار هم از خود علائم حیاتی نشان ندهند گاه نگران‌شان می‌شویم اما درد جای دیگری است و حکایت به رنگی دیگر!

 عمل ما خود پیامی رسا است
این یکی را شجاع، آن یکی را از جان گذشته، دیگری را کم نظیر؛ این شغل را شغل انبیا، آن یکی شغل را همسان با فرشتگان و این حوزه‌ی کاری را چونان قلب برای بدن و همسان با اکسیژن برای ادامه‌ی حیات اما، تمام ماجرا خلاصه می‌شود در فاصله‌ی حرف تا عمل. حرف به راهی می‌رود و عمل به راهی دیگر، گویی عمل با حرف نباید همخوانی داشته باشد!
چطور می‌شود شاکی خبرنگار باشی و روز خبرنگار را به او تبریک بگویی؟ چطور می‌شود برای حقوق کارگر قدمی بر نداری و در وصف کار و کارگر قصیده بسرایی؟ اصلاً مگر می‌شود به مشکلات معلمان توجهی نکنی و شغل آنان را شغل انبیا بدانی؟ چگونه است که پرستاران را تا مرتبه‌ی فرشتگان مقرب الهی بالا می‌برند اما داد آن‌ها را فقط خدا می‌شنود؟ محیط بانان را به حال خود رها کرده از تلاش‌های شبانه روزی آن‌ها قدردانی‌ها می‌کنند، آتش نشانان باید برای تهیه‌ی بدیهی‌ترین وسایل ایمنی به در و دیوار بکوبند اما روز آتش‌نشان که می‌شود از در و دیوار خطابه و رباعی می‌بارد. برای دو ریال افزایش حقوق کارگر و کارمند مقاومتی می‌کنند که گویی می‌خواهی جان‌شان را بستانی اما در پیام‌های تبریک جوری سخن می‌گویند که انگار یک روز در میان، کارگر و آتش‌نشان نبینند دچار خلأ شخصیتی می‌شوند و این دردآورترین قسمت ماجرا است.

 ای کاش به جای «خودمانی» شدن، «خودمان» می‌شدیم!
بارها نوشته و متذکر شده‌ایم که لباس کار پوشیدن، کلاه ایمنی کارگاه‌های عمرانی بر سر گذاشتن، با کارگر و رفتگر صبحانه خوردن، همراه با زحمت‌کشان هلال احمر و امور جاده‌ای قدم زدن که باری از روی دوش کسی بر نمی‌دارد، حالا آمدیم و لبخندی هم زدیم و عکسی هم گرفتیم و خودمانی هم شدیم؛ وقتی بر می‌گردیم پشت میز و می‌شویم خودمان، یک لحظه از این خودمان واقعی و آن خودمانی شدن غیر واقعی رنج نمی‌کشیم؟
چقدر پیام از صدر تا ذیل مملکت مثال بیاوریم و به همان اندازه تصمیم پشت سر هم کنیم که هیچ ربطی به هم ندارد؟ چقدر پیام‌های خوش آب و رنگ برای نمونه ارائه دهیم از نمایندگان مجلس و چه اندازه مصوبه آماده کنیم به موازات همین پیام‌های خوش آب و رنگ که ثابت شود آن نماینده‌ای که جان می‌داد برای کارگر، طی چهار سال نماینده بودن جز علیه کارگر حرفی نزد و تصمیمی نگرفت؟
جست و جو هم لازم نیست، ذره بین و میکروسکوپ هم نمی‌خواهد، کافی است گوشی تلفن همراه خودمان را مرور کنیم آن قدر پیام‌مان داده‌اند که رکن چهارم دموکراسی هستیم و خاکریز اول مبارزه با فساد و پل ارتباطی مردم و مسئولان که اندک اندک خودمان هم باورمان شده اما کمی آن طرف تر؛ به اندازه‌ی یک بند انگشت؛ یک روز می‌گویند نشر اکاذیب، روز دیگر تشویش اذهان عمومی و دست آخر هم خدشه بر امنیت روانی جامعه؛ حالا بیا و تا صبح قیامت داد بزن: منم همان خبرنگاری که صبح علی الطلوع ۱۷ مرداد آن چنان نواختی‌ام که بر ابرها سوار شدم ولی خب؛ چه می‌شود کرد؛ یاد گرفته‌ایم تصنعی خودمانی بشویم اما واقعی خودمان نباشیم!

آقای مسئول؛ یک روز و یک هفته پاسخگوی ۳۶۴ روز نیست!
نه این که ندانند؛ خوب هم می‌دانند اما این روش، اندک اندک به یک رویه و عادت و خُلق و خو تبدیل شده است که تا می‌رسند به مناسبت‌های تقویمی، به اصطلاح چشمه‌ی استعدادشان فوران می‌کند، تبدیل می‌شوند به چشمه‌ی جوشان کلمات و عبارات، قافیه نیز خودش جور می‌شود.
اصلا بیایید برای نمونه، نامه‌ای با امضای ۱۶۰ نماینده خطاب به سید ابراهیم رئیسی را با هم مرور کنیم و بعد بپردازیم به باقی ماجرا:

هفته کتاب ارزش کار کتابداران را بیشتر از پیش مشخص می‌کند
قصه از این قرار است که؛ ۱۶۰ نماینده مجلس در بیانیه‌ای به مناسبت هفته کتاب تاکید کردند که این روز و هفته گرامی که با یادآوری مقام علمی و معنوی مفسر کبیر قرآن علامه طباطبایی نیز همراه است، ارزش کار کتابداران را به عنوان مشاوران آگاه و امین مردم کتابخوان بیشتر از پیش معرفی می‌کند. به گزارش ایسنا، محسن دهنوی عضو هیئت رئیسه مجلس در جلسه علنی بیانیه‌ای با امضای ۱۶۰ نماینده را به شرح زیر قرائت کرد.
«بسمه تعالی؛ حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید ابراهیم رئیسی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
آغاز سی و یکمین دوره هفته کتاب و روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار فرصت مبارکی است برای علاقمندان به فرهنگ ایران اسلامی تا به تلاش کسانی بیندیشیم که میراث فکری، ادبی و هنری بزرگان این مرز و بوم را که در قامت کتاب فراهم آورده است به عموم مردم عرضه می‌کنند. این سپاسگزاری فراتر از شعار و مناسبت‌های تقویمی است و نشانه همراهی مدیران با خدمتگزاران عرصه عملی فرهنگ و اجتماع است. این روز و هفته گرامی که با یادآوری مقام علمی و معنوی مفسر کبیر قرآن علامه طباطبایی نیز همراه است، ارزش کار کتابداران را به عنوان مشاوران آگاه و امین مردم کتابخوان بیشتر از پیش معرفی می‌کند. ارائه خدمت فکری و فرهنگی کتاب محور به اعضای کتابخانه‌های عمومی به ویژه کودکان و نوجوانان، ارج و احترام کار در کتابخانه و لزوم توجه به شبکه گسترده کتابخانه‌های عمومی به عنوان پایگاه اجتماعی – فرهنگی را یادآوری می‌کند.
اصالت فرهنگ در تعالیم اسلامی نیز کتابخانه را در چنان موقعیت مهمی قرار می‌دهد که بتوانیم حضور مسئولانه در آن را مصداق بارز کار فرهنگی جهادی بنامیم، لازمه این حساسیت و ضرورت، توجه هرچه بیشتر مدیران و مسئولان به ارزش‌های فرهنگی برآمده از کتاب، کتابخوانی و کتابخانه است. ما نمایندگان ملت شریف ایران ضمن تبریک این مناسبت به همه اصحاب کتاب و کتابخانه، هم صدا با رهبر آگاه و فرزانه انقلاب اسلامی، پیشگامی این عزیزان در معرفی و ترویج آرمان‌های فرهنگی نظام اسلامی را ارج می‌نهیم و همان‌گونه که معظم له در دیدار با مسئولان کتابخانه‌ها و کتابداران فرمودند؛ ان‌شاءالله خداوند متعال شماها را موفق و موید بدارد، ما از زحماتتان تشکر می‌کنیم، از آنچه که اتفاق افتاده خرسندیم و توقع ما این است که آنچه را که انجام دادید ان شالله به اضعاف مضاعف آن‌ها را زیاد کند. خداوند شما را کمک کند و ان شالله مشمول دعای خیر حضرت بقیه الله باشید.»
و حالا بگردیم لا به لای مصوبات مجلس یازدهم در حوزه کتاب، کتاب‌خوانی و کتابداران تا معلوم شود این ۱۶۰ نماینده حرف حساب‌شان چیست؟
اصلاً ببینیم برای کتاب، کاغذ برای کتاب، ضعف مالی کتاب‌خوان ها، کتابخانه ها، بودجه‌ی کتابخانه ها، وضعیت شغلی و معیشتی کتابداران چیزی یافت می‌شود؟ من گشتم نبود شما بگردید شاید من درست و درمان نگشته ام.
در یادداشتی نوشتم: سه سال است دیگر قدرت خرید کتاب ندارم، کتابخانه‌ها از منظر منابع روزآمد نیستند، کتاب خوب یا گیر نمی‌آید یا آن قدر گران است که فقط شده‌ایم تماشاچی. سخت است برای یک جلد کتاب چیزی نزدیک به ۸۰۰ هزار تومان پرداخت کنیم بعد می‌آییم در دنیای خبر و تازه می‌بینیم چقدر پیام فقط برای هفته‌ی کتاب و کتاب‌خوانی است.
دنیای مجازی را ورق زدم. عجبا روزگاری دیدم که عده‌ای پرستار درست در روز پرستار، پلاکارد به دست جمع شده بودن این جا و آن‌جا که وضعیت شغلی‌شان را بفهمند، نداشتن های‌شان را فریاد بزنند و آن سو‌تر مسئولی را دیدم که لبخند به لب و گل به دست رفته بود در فلان بیمارستان تا از رشادت‌های پرستاران قدردانی کند!

 این حجم از تناقض آزارتان نمی‌دهد؟
حالا گیریم زیباترین پیام‌ها را هم نوشتید و منتشر کردید، مصاحبه‌های آن چنانی هم انجام شد، سخنرانی هم کردید با تجمعاتی که برگزار می‌شود چگونه کنار می‌آیید؟ سوالات بی‌پاسخ این قشر و آن صنف را کجای طاقچه‌ی وجدان‌تان می‌گذارید؟ شب را چگونه به صبح می‌رسانید وقتی می‌دانید طی مدت مسئولیت برای برخی مشاغل و مسئولیت‌های گاه خطیر، آنچنان قدمی هم برنداشته‌اید؟

 اظهارات حماسی و مناسبت‌های تقویمی
محبوبیت را در سکوت جست و جو کنید
گاهی به عنوان یک روزنامه نگار دچار حسادت می‌شویم از خوش‌قلمی برخی مسئولان که عجب پیامی، کلماتی، جملاتی، نطقی، مصاحبه ای. و بعد از خودمان می‌پرسیم: یعنی آن مسئول محترم می‌داند آتش‌نشان بودن چقدر سخت، پرستاری طاقت فرسا است، معلمی از جان گذشتن است، کارگری شرف دارد، رانندگی بازی با جان خود است، راننده‌ی آمبولانس بودن بازی با مرگ است و جوشکار ساختمان بودن فرشته‌ی مرگ را در آغوش گرفتن است؟ یعنی همه‌ی این‌ها را می‌داند و کاری نمی‌کند؟
باورمان نمی‌شود ولی می‌داند! اصلاً تازگی‌ها به این نتیجه رسیده‌ایم اظهارات حماسی و مناسبت‌های تقویمی را برای هم آفریده اند، به این نتیجه رسیده‌ایم که مسئولان با دیدن برخی مناسبت‌های تقویمی تازه استعدادشان شکوفا نیز می‌شود ولی واقعیت این است که برخی و بعضی اگر سکوت کنند محبوب‌تر هستند یعنی اگر برای فلان روز و به مناسبت آن هفته و این هفته، خود را به تغافل بزنند بهتر هم هست ولی چه می‌شود کرد، آدمیزاد، بنده‌ی عادات است و با عادت نمی‌شود کاری کرد!

> آقای مسئول؛ یک روز و یک هفته پاسخگوی ۳۶۴ روز نیست!
خلاصه می‌گویم و مفید؛ آقای مسئول؛ یک روز و یک هفته پاسخگوی ۳۶۴ روز نیست، آن یک روز هم سکوت کنید تا کمتر دچار خشم بشویم، خدا هم راضی‌تر است؛ تردید نکن!