آفتاب یزد – رضا بردستانی: آن روزها که هنوز بحث بر سر واگذاری «آنومالی D-19» بود و عملاً واگذاری انجام نشده بود، به اصطلاح هر میخی به دیوار کوبیدیم «دبه» ای به آن آویختند؛ گفتیم: آنومالی درست وسط منطقهی حفاظت شدهی «دره انجیر» واقع شده است، گفتند: مجوز دادهایم برای اکتشاف. گفتیم: اکتشاف و بهرهبرداری […]
آفتاب یزد – رضا بردستانی: آن روزها که هنوز بحث بر سر واگذاری «آنومالی D-19» بود و عملاً واگذاری انجام نشده بود، به اصطلاح هر میخی به دیوار کوبیدیم «دبه» ای به آن آویختند؛ گفتیم: آنومالی درست وسط منطقهی حفاظت شدهی «دره انجیر» واقع شده است، گفتند: مجوز دادهایم برای اکتشاف. گفتیم: اکتشاف و بهرهبرداری هر دو محیط زیست و منابع طبیعی را تخریب میکند، جاده میخواهد، آب میخواهد، گفتند: تعهد دادهاند «جاده» احداث نکنند. گفتیم: دره انجیر یکی از اصلیترین زیستگاههای «یوز آسیایی» است، گفتند: یوز؟ کدام یوز؟ و ما بعدترها که واگذاری «آنومالی D-19» مترادف شد با انتقال آب به استان یزد تیتر زدیم: «هم یوزها را فراری دادند هم جاده ساختند!»
گذشت تا نوبت رسید به انتقال آب. نوشتیم؛ این آب انتقالی به کار یزدِ تشنه نخواهد آمد، گفتند: معدن دادهایم که آب بیاورند و درست میگفتند؛ آب آوردند اما صریح و بیپرده گفتند: آب میخواهید؟ هزینه آن را بپردازید! ولی نگفتند تکلیف بودجه اختصاصی دولت دوم حسن روحانی برای طرح انتقال آب کجا هزینه شده است؟ قصه ادامه پیدا کرد تا نوبت رسید به احداث چاه در مناطقی از سیاه کوه و کویر ساغند. احداث چاه آب مصادف شد با نصب آب شیرین کنها و رهاسازی پسآبهایی که «قاتلان خاموش کویر» شدند. باز گزارش پشت گزارش که؛ مگر نگفتید آب از خلیج فارس آوردهاید تا دیگر کاری به آبهای زیرزمینی و آب انتقالی نداشته باشید؟ حکایت احداث چاه را با چه توجیهی میخواهید سر همبندی کنید؟ گفتند: حفر چاه برای مواقع اضطراری است و…
از محل حفر معدن در دل کویر در جایی که «آنومالی D-19» قرار داشت، آب پیدا شد، آب، آن هم آبی فراوان که برای استفاده نیاز به شیرینسازی داشت و ما تازه متوجه شدیم از محل همین آبهای ناپایدار میخواهند مجوز احداث فولاد بگیرند و این یعنی وقتی آن آب ناپایدار تمام شد کارخانهی فولاد احداث شده نیاز به آب دارد و باز قصهی دستاندازی به سفرههای آبهای زیرزمینی و شیرینسازی آب و نابودی کویر این بار با سرعت و وسعتی بیشتر!
پاسخگویی پیشکش؛ معمای خودتان را حل کنید
این روزها وقتی صفحات آفتاب یزد را ورق میزنیم، مواجه میشویم با هزار سوال بیجواب، از خیر پاسخگویی به یکی از آن هزاران سؤال گذشتیم اما مرحمت کنید و معمای خودتان را حل کنید؛ مگر معدن ندادید که آب بیاورند، که دست از سر سفرههای زیر زمینی بردارند، که آلودگیها کم شود، که محیط زیستمان ایمن باقی بماند؟ پس چه شد که رسیدید به حفر چاه و نصب آب شیرین کن ها؟ مگر از خطرات و تبعات آن آگاه نیستید؟ نبودید؟
محیط زیست کشور چگونه با این تخریبها کنار میآید؟ قدرت ندارید یا قدرت دارید اختیار ندارید یا قدرت و اختیار دارید ولی نمیخواهید جلوی تخریبها را بگیرید.
یک ۴۵۰ میلیون دلار ناقابل
بارها پرسیدهایم و بیجواب رهایمان کردید در میانهی تردید و تحیر اما آن ۴۵۰ میلیون دلاری که در دولت روحانی اختصاص داده شد به انتقال آب، صرف چه شد؟ کجا خرج شد؟ سیاههی هزینه کرد ۴۵۰ میلیون دلار که نمیشود در جایی یافت نشود، میشود؟
دربارهی موسسه کوثر و نقش این موسسه در انتقال آب سؤالی نداریم!
سالها قبل که هنوز انتقال آب از سرشاخههای کارون و زاینده رود در دسترس بود و کار به انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس نکشیده بود، مؤسسهای به وجود آمد با اساسنامهای تقریباً بینظیر. هیچ پرسشی در این باره و پیرامون این مؤسسه نداریم. اصلاً به ما چه که این مؤسسه طی این همه سال، این همه زمین فروخت و با پول آن چه کرد؟ اصلا به ما چه که ۶۰ میلیارد تومان، ۶۰ میلیارد تومان از حساب این مؤسسه پول خارج شد. آیا بازگشت یا نه قطعا بازگشته و یا بازمیگردد. اصلاً به کسی چه که آیا به کوثر هم معدن داده شده یا نه. به کسی شاید ارتباطی نداشته باشد که چرا از محل فروش زمین که قرار بوده بخشی از هزینههای انتقال آب تأمین شود مجدداً در بخش زمین سرمایهگذاری کرده اند؟ مخلص کلام اینکه؛ در بارهی موسسه کوثر و نقش این موسسه در انتقال آب سؤالی نداریم!
قصه آب شیرین کنها
نوبتی هم که باشد نوبت پاسخگویی است!
دربارهی چاههای احداث شده در کویر ساغند و پارک ملی سیاهکوه، هم بسیار نوشتهایم و هم بسیارتر پرسیده ایم. کار رسیده به گزارشهای محیط زیستی و ورود قوه قضائیه، در این میانه فقط نشستهایم چشم به راه که ببینیم بالاخره هیچ دستگاهی نگران ویرانی گستردهی کویر خواهد شد؟ منتظریم ببینیم هیچ دستگاهی نگران تبعات تبدیل کویر به شوره زار و نمکزار خواهد شد؟ نشستهایم ببینیم بر این تخریبها نقطهی پایانی تعیین خواهد شد؟ تا این جا، هم محیط زیست به مسئولیتهای خود عمل کرده و هم قوهی قضائیه موشکافانه دارد پروندهی این تخریبها را بررسی میکند و تا اینجا خوب عمل کرده است. صبورانه و امیدوارانه منتظریم ببینیم بالاخره راهکاری برای این آب شیرین کنهایی که به واقع قاتلان خاموش کویر هستند پیدا خواهد شد یا نه؟ و آیا دولت محترم جلوی این تخریبها را خواهد گرفت. یک سو معادن بزرگ هستند و صنایع فولادی با تمولی که هر مقاومتی را فروخواهد شکست و یک سو هم وجدانهای بیداری که به آینده میاندیشند و پاسخی که باید به آیندگان بدهند؛ منتظر میمانیم ببینیم غلبه با که خواهد بود؛ قانون یا معادن؟! اما یک سوال: بخش خصوصی هم در موضوع معادن فعال است چرا بخش خصوصی رعایت قوانین را مینماید ولی دولتیها و یا خصولتیها نمیخواهند قوانین را رعایت نمایند ایراد کار کجاست؟!
سالهای سال است که معادن از جادههای استان یزد استفاده میکنند؛ از جادههای مواصلاتی اصلی گرفته تا راهها و جادههای حتی روستایی. در این باره بسیار نوشتهاند و نوشتهایم حالا خبر دادهاند از یک تخفیف سخاوتمندانه در حالی که بودجه جادهسازی را باید از محلی تامین کنند که موجبات تخریبهای گسترده را فراهم آورده نه از محل حقوق دولتی، مسئولیتهای اجتماعی و سهم دو درصدی که باید بپردازند و به انحاء مختلف نمیپردازند. کرمان و اصفهان، دو استان همجوار استان یزد، هم معادن بسیاری دارند و هم فولاد و مس، آنها هم اینگونه با جادههای استان برخورد کرده اند؟ آنها هم این گونه به جان منابع طبیعی و محیط زیست افتادهاند و دست آخر با تخفیفی سخاوتمندانه مواجه شده اند؟
سوالی دیگر:
آیا وزارت نیرو آبهای گودال چند کیلومتری D۱۹ را پایدار میداند؟! وزارت نیرو در قبال چاههای حفر شده در منطقه سیاه کوه، سپیدان ساغند و دشت بهاباد چه پاسخی دارد؟ آیا هنوز هم حالت اضطرار بعد از چند سال پابرجا میباشد؟!
و اما وزارت صمت:
با نبود آب در استان یزد و آلودگی شدید شهرهای این استان کویری آیا موافقت خود را با احداث کارخانه فولاد جدید در استان یزد و همچنین پتروشیمی در نزدیکی شهرها
اعلام میکند؟!
Saturday, 27 April , 2024