آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک استاد روابط بین الملل و کارشناس شبه قاره در گفت و گو با آفتاب یزد ضمن تأیید برداشت طالبان از توافق دوحه به آفتاب یزد گفت:«با توجه به آن چه در ذهن طالبان به عنوان حاکمان امروز افغانستان میگذرد بیشک «طالبان» پیروز توافق دوحه بود!» پیرمحمدملازهی میافزاید: برنده و […]
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک استاد روابط بین الملل و کارشناس شبه قاره در گفت و گو با آفتاب یزد ضمن تأیید برداشت طالبان از توافق دوحه به آفتاب یزد گفت:«با توجه به آن چه در ذهن طالبان به عنوان حاکمان امروز افغانستان میگذرد بیشک «طالبان» پیروز توافق دوحه بود!»
پیرمحمدملازهی میافزاید: برنده و بازنده ی یک توافق را نمیتوان در خرسندی و ناراحتی یک طرف تحلیل کرد زیرا در کنار این پروزی که طالبان آن را دستآوردی بزرگ برای خود میداند باید بپذیریم مردم افغانستان، بازندگان بزرگ توافق دوحه بودند زیرا به سرعت از یک حکومت قانونی و لیبرال ـ دموکرات به یک حکومت تحت عنوان «امارت» تغییر وضعیت دادند.
توافق صلح دوحه؛ باخت امریکا و مشکلات افغانستان
چهارمین سال از امضای توافق نامه صلح بین امریکا و طالبان که در دوحه امضا شده بود، گذشت و طی این سال ها، امریکاییها از افغانستان خارج شدند و اکنون طالبان قدرت را در این کشور در اختیار دارند. این توافق در واقع سند شکستی بود که امریکا آنرا پذیرفت و مجبور شد جان سربازان خود را بخرد و زیر عنوان صلح در افغانستان، سلامت سربازان خود را تضمین کند. امریکا همانطور که از ابتدا هم ثابت کرده بود و در دوحه نیز ثابت کرد که افغانستان هیچ اهمیتی برایش ندارد و تفاوتی ندارد که آینده این کشور چه میشود و همین شد که سند امضا کرد و حدود یک و نیم سال پس از آن از این کشور فرار کرد.
جان بولتون در کتاب خود تحت عنوان «اتاق حوادث» مینویسد: «پمپیئو در نشستی درباره افغانستان تلاش کرد که وضعیت را برای ترامپ تشریح کند اما ترامپ در ادامه گفت: راهبرد من به معنی آنچه که جنرالهایم در سال ۲۰۱۷ مرا متقاعد کردند اشتباه بوده است. من آن چیزی را که میخواستم به آن نرسیدیم. ما همه چیز را از دست دادهایم و این یک شکست تمام عیار و تلف شدن و یک شرمساری است. من متنفرم از اینکه درباره این تلفات سخن بگویم.»
بسیاری از حتی آمریکاییها بر این عقیدهاند که؛ امریکا به طرز ننگینی در جنگ افغانستان شکست خورد و مجبور شد فرار کند، اما در کنار آن افغانستان و افغانستانیها نیز به شدت آسیب پذیر و مشکلات زیادی را متحمل شدند. فقر گسترش یافت، بیکاری افزایش پیدا کرد و همین طور مشکلات دیگری که گریبان گیر این مردم شد و مقصر درجه یک آن امریکا بود که با جنایت و خیانت آمد و با جنایت و خیانت خارج شد و هیچ کاری برای این کشور که مفید باشد، انجام نداد.
چرا طالبان خود را پیروز توافق دوحه میداند؟!
احمدالله متقی، رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان در هرات همزمان با دهم حوت سالروز امضای توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان گفته است که این روز یک روز تاریخی برای تمام مردم افغانستان میباشد. وی افزود: این روز تاریخی و پر افتخار بر تمام مردم افغانستان مبارک باشد؛ دهم حوت سر آغاز شکست رسمی آمریکا و همکاران شان از کشور عزیز ما افغانستان بوده است.
به گفته وی روزهای پر افتخار و تاریخی که با قربانیهای زیاد به دست آمده باید با شکوه تجلیل شود. با تجلیل از این روز، جوانان کشور از قهرمانیهای بزرگان خویش بهتر با خبر شوند که پدران شان تنها در میدان جنگ و جهاد پیروز نبوده بلکه در میدان سیاست نیز پیروز بودند.
پیرمحمد ملازهی در باره ی این که، چرا طالبان توافق دوحه را یک دستآورد یا پیروزی قلمداد میکند به آفتاب یزد میگوید: از یک نظر با برداشت طالبان کاملاً موافق هستم، این گروه بدون خونریزی و جنگ، خیلی ساده توانستند اوضاع در افغانستان را به آرامی و آسانی در دست بگیرند. اگر این گونه به ماجرای جا به جایی قدرت در افغانستان بنگریم قطعاً طالبان، پیروز بزرگ توافق دوحه بود اما هر رخدادی آن هم در ابعاد یک کشور، جنبههای دیگری نیز دارد که باید همه ی آنها در یک مجموعه ی به هم پیوسته و در کنار هم بررسی کرد. ملازهی با طرح این پرسش که:«آیا مردم افغانستان هم احساس پیروزی دارند یا نه؟» ادامه میدهد: طرف اصلی توافق دوحه، نه طالبان بود و نه آمریکا بلکه مردم افغانستان بودند که اگر به همه ی جوانب بنگریم طبیعتاً باید یک شکست به پای مردم افغانستان ثبت شود!
توافق دوحه؛ سند رسوایی امریکا
دهم حوت سال ۱۳۹۸ بود که پس از ماهها رایزنی بین زلمی خلیلزاد و مقامات طالبان، سرانجام توافقی تحت عنوان آوردن صلح در افغانستان بین خلیلزاد به عنوان نماینده امریکا و ملا عبدالغنی برادر معاون گروه طالبان در شهر دوحه امضا شد. این سند یا این صلح نشانه صلح یا دوری از جنگ نبود که امریکا بخواهند ژست خوبی و خیرخواهی به خود بگیرد، بلکه ایالات متحده امریکا در طولانیترین جنگ خود که در افغانستان بود و دو دهه ادامه یافت، شکست خورد و مجبور شد با طالبان پیمان صلح امضا کند.
امریکا با طالبان گفتگو کرد و حتی نمایندهای از مردم افغانستان را هم به آن راه نداد، چون میخواست با صلح با این گروه، سندی بگیرد تا جان سربازان خارجی را تضمین کرده و با راحتی بتوانند از این کشور خارج شوند و یا به تعبیر بهتر فرار کنند. پس از فرار امریکا و ناتو از افغانستان، جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی امریکا در کتابی بعنوان «اتاق حواث»، امریکا را در جنگ افغانستان شکست خورده عنوان کرده و نقل کرد: ما در ساعت ۲ بعد از ظهر ۸ نوامبر ۲۰۱۸ با حضور مایک پنس، جیمز ماتیس، جوزف دانفورد و مایک پمپیئو به همراه چلی کوتز هاستل و خود من و عدهای دیگر در نشستی حاضر شدیم. پمپیئو شروع کننده نشست بود اما ترامپ سریعا مداخله کرده و گفت، ما شکست میخوریم و آنها میدانند که دارند ما را شکست میدهند. در واقع پس از انگلیس و شوروی سابق، امریکا یکی از ابرقدرتهایی بود که با مجهزترین ماشین آلات و تجهیزات جنگی شکست خورد و تن به فرار داد. هرچند که این کشمشها برای افغانستان نیز عواقب زیانباری داشت و بحرانهای آن تاهنوز باقی است، ولی نقطه روشن اینجا است که در نبود خارجی ها، افغانها خود میتوانند کشور را بسازند و مستقل و آزاد باشند.
توافق نبود، معامله بود!
این کارشناس شبه قاره اظهار میدارد: بهتر است به جای این که بگوییم «توافق دوحه» بگوییم:«معامله آمریکا و طالبان» زیرا آن چه در دوحه رخ داد، توافق نبود بلکه معامله بود.
ملازهی میافزاید: شرایط امروز زنان، تحصیل و کار بانوان، حقوق بشر، دموکراسی و دیگر مسائل اجتماعی به ما میگوید توافق دوحه حتی اگر برای طالبان پیروزی بود برای مردم و به ویژه زنان افغانستانی یک شکست و یک عقبگرد بیست ساله بود!
سرنوشت و آینده ی افغانستان؟!
پیرمحمدملازهی در ادامه ی گفت و گوی خود با آفتاب یزد با اشاره به سه گروه یا جریان که تلاش میکنند دموکراسی و جمهوریت را به افغانستان بازگردانند اظهار میدارد: این تنها طالبان نیست که تلاش میکند انحصارطلبی خود در قبضه ی قدرت در افغانستان را به مردم افغانستان و جهانیان دیکته کند زیرا گروهها و جریانهایی در تلاش هستند تا وضعیت را به انگارههای آرمانی نزدیک کنند.
وی ادامه میدهد: معروفترین گروه یا جریانهایی که تلاش میکنند تا دموکراسی و جمهوریت را به افغانستان بازگردانند عبارتند از:
ـ جبهه نجات ارتش افغانستان که مدعی هستند ۳۰۰ هزار نیروی رزمی آموزش دیده در اختیار دارند
ـ جبهه ی نجات افغانستان به رهبری احمد مسعود و تاجیک ها
ـ جریان آنکارا که متشکل از مسئولان حکومت سابق در افغانستان هستند
این سه جریان یا گروه در تلاش هستند تا حتی اگر نمیتوانند به رأس هرم قدرت بازگردند حداقل طالبان را مجاب و مجبور کنند تا برخی آزادیهای مشروع زنان و شهروندان افغانستانی را به رسمیت بشناسد و طالبان نیز به خوبی میداند در چنین شرایطی، صلح و ثبات دائمی حتماً با ابهاماتی مواجه خواهد بود.
ملازهی میگوید: درون خود طالبان، دوگانهای وجود دارد که اجازه نمیدهد به چیزی جز قبضه
قدرت بیندیشند:
ـ انحصار طلبی ایدئولوژیک
ـ قومیت گرایی(پشتونیسم)
همین دوگانه اثبات میکند طالبان به این آسانی حکومتی دیگر و نوع دیگری از حکومت ورای آن چه آن را «امارت اسلامی» مینامند را نخواهند پذیرفت.
ملازهی در ادامه با اشاره به واقعیتهای تاریخی بیان میکند: از قرن ۱۹ تا همین حالا، افغانستان همواره زمین رقابت بلوک شرق و غرب بوده است، بازیگران درون این زمین عوض شدهاند اما بازی همان بازی به ذهن آشنا است.
ملازهی میگوید: رقابتها را باید در دو سطح منطقهای و بین المللی تحلیل کرد:
ـ در سطح منطقه ما شاهد رقابتهایی مابین ایران و پاکستان، ایران عربستان و چین و روسیه هستیم
ـ در سطح بین المللی اما، رقابت همچنان بین بلوک شرق و غرب در جریان است.
ملازهی خاطرنشان میکند: فراموش نکنیم آمریکاییها نمیخواهند اجازه بدهند چینی ها، روسها و ایرانیها بر اوضاع افغانستان حاکم شوند(اقتصادی و سیاسی) فلذا با به وجود آوردن گروههای تکفیری و تروریستی در تلاش هستند تا اینها را علیه منافع کشورهایی که خواهان سرمایه گذاری در افغانستان هستند تحریک کنند(انصار تاجیکستان، تحریر ازبکستان، نهضت اسلامی ایغور، جیش العدل و الفرقان پاکستان و…
طالبان در بازیگریهای بین المللی پختهتر عمل میکند
کارشناس ارشد مسائل شبه قاره در بخش دیگری از گفت و گوی خود با آفتاب یزد با اشاره به پختگی طالبان در بازیگریهای بین الملل خاطر نشان میکند: این طالبان با طالبان قبلی یک تفاوت فاحش دارد و آن این که، طالبان فعلی در بازیگریهای بین المللی پتخهتر و با تجربهتر عمل میکند، مطالبات طرفهای منطقهای و بین المللی را میداند و بلد شده تا با هر طرفی چگونه رفتار کند، هر طرفی را چگونه، تا چه حد و تا چه موقع امیدوار باقی نگه دارد و در نهایت چگونه به منافع مد نظر خود دست پیدا کند، اینها نشان پختگی در روابط بین الملل است که اکنون طالبان به خوبی و درستی از آن بهره برداری میکند. وی میافزاید: برای نمونه طالبان میداند اروپا و آمریکا به عنوان یک جبهه متحد نمیخواهند افغانستان به طور کامل در اختیار چین و روسیه باشد، همزمان طالبان در حال استخراج نفت و عقد قراردادهای اقتصادی با چینی ها، ایرانیها و در ادامه هند و روسیه است. طالبان در سایه
ایجاد همین موازنه توانسته تا همین حالا دلارهای بسیاری از آمریکاییها کسب کند اما در حال سر و سامان دادن به اقتصاد این کشور است و من مطمئنم اگر در شیوه ی حکمرانی اندکی تعدیل شدهتر رفتار کنند به زودی ساهد شکوفایی اقتصاد افغانستان خواهیم بود.
طالبان امنتر از همیشه، باثبات تر
پیرمحمدملازهی با اشاره به تفاوتهای قابل تأمل طالبان اول و طالبان دوم اظهار میدارد: منصفانه اگر بنگریم، افغانستان در حال حاضر و نسبت به دوران طالبان اول در امنیت و ثبات بهتری به سر میبرد، مشکلاتی وجود دارد اما در اقتصاد طالبان قابل دفاع عمل کردهاند حتی میتوان ادعا کرد در ثبات اقتصادی حتی از ایران و پاکستان پیشی گرفته اند.
ایران، حقابه هیرمند، طالبان و چند اشتباه
پیرمحمدملازهی در بخش پایانی گفت و گوی خود با اشاره به لجبازی طالبان در رهاسازی حقابه رود هیرمند اظهار میدارد: ایرانیها دچار یک استراتژی اشتباه و دوگانه با طالبان شدهاند از یک سو خشکسالی و بیآبی سیستان و بلوچستان را خیلی جدی نمیگیرند و از طرف دیگر فرصت متقاعد کردن طالبان را به آسانی از دست دادند. این کارشناس مسائل افغانستان با تأیید سرمایه گذاریهای متعدد بخش خصوصی افغانستان در چابهار و منطقه آزاد میگوید: همان زمانی که ایران و هند و افغانستان در حال عقد قرارداد برای توسعه چابهار بودند باید مسئله ی حقابه را جدیتر دنبال میکردند حالا دیگر دیر است، طالبان مشغول سرمایه گذاری است و بعید میدانم حقابهای به ایران بدهد!
ملازهی ادامه میدهد: با شکرآب شدن روابط افغانستان و پاکستان، به طور طبیعی، ایران و چابهار، بهترین و امنترین مسیر برای توسعه و رونق اقتصاد افغانستان است که امیدواریم در این مسیر منافع ایران هم با دقت لحاظ شده باشد. وی میگوید: همین حالا بازار پارچه در چابهار در انحصار تجار افغانستانی است. طالبان مشغول احداث انبارهایی بزرگ است و این یعنی برای چابهار نقشه و برنامههای بسیاری دارند که ایران در خلال همین سرمایه گذاریها حتماً قادر خواهد بود تا مسئله حقآبه را به نوعی مرضی الطرفینی حل کند البته اگر اهتمامی وجود داشته باشد که بعید میدانم!
Tuesday, 7 May , 2024