خراسان: همهپرسی و آینده پسا اسرائیل رژیم صهیونیستی دور جدید حملات خود را به منطقه تحت محاصره غزه ازسرگرفته و در مدت کوتاهی شمار شهدا و زخمیهای فلسطینی نیز بالا رفته است. در چنین شرایطی، دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با وجود شکست در نابودی حماس و آزادی اسرای صهیونیست، در سودای ایجاد […]
خراسان: همهپرسی و آینده پسا اسرائیل
رژیم صهیونیستی دور جدید حملات خود را به منطقه تحت محاصره غزه ازسرگرفته و در مدت کوتاهی شمار شهدا و زخمیهای فلسطینی نیز بالا رفته است. در چنین شرایطی، دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با وجود شکست در نابودی حماس و آزادی اسرای صهیونیست، در سودای ایجاد «منطقه حائل» و ترور فرماندهان مقاومت است تا با دستاوردسازی نسبی در غزه چند صباحی بیشتر در قدرت بماند. این موضوع به نوبه خود چشم انداز مذاکرات تبادل اسرا را مبهم کرده است.در این بین،پس از سخنان هفته گذشته رهبر انقلاب در موضوع آینده فلسطین، برخی از اکانتهای برانداز و رسانههای آنها سعی در وارونهنمایی موضوع داشته اند. آنها سخن رهبر انقلاب درباره موضع «نریختن صهیونیستها به دریا» را حمل بر عقبنشینی از مواضع قبلی دانسته بودند. حضرت آیتا… خامنهای روز چهارشنبه ۸ آذر در دیدار گروهی از بسیجیان گفتند: «بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه که صحبت میکنند، به دروغ میگویند «ایران میگوید بایستی یهودیها یا صهیونیستها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبلها دیگران یا کسانی از عربها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمیریزیم.»ایشان سپس موضع جمهوری اسلامی را اینگونه بیان کردند: «ما میگوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آرای مردم فلسطین تشکیل شد، درباره مردمی که آن جا هستند و از کشورهای دیگر آمدهاند تصمیمگیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه آنها بگوید، در فلسطین بمانید.»نکته مهم درباره این جریان همان مسئله همیشگی نادیده گرفتن بقیه سخنرانی و استفاده از یک بخش آن برای القای نگاه نادرستشان است. موضع ثابت جمهوری اسلامی از دهه هفتاد همین همهپرسی از «همه فلسطینیان» و نه ساکنان سرزمین فلسطین بوده و هست. بدین معنا که مردم فلسطین حق حاکمیت بر آن را دارند و باید برای شکل حکومت و حضور یا عدم حضور مهاجرین یهودی و صهیونیست به آن تصمیم بگیرند. جمهوری اسلامی کاسه داغتر ازاش نبوده که بگوید هر مهاجری باید از سرزمین فلسطین اخراج شود. بلکه موضع ما تبعیت از نظر «همه مردم فلسطین» است. البته که طبق آمار نظرسنجیها بیش از ۸۶ درصد فلسطینیان مخالف این ایده هستند. از طرف دیگر، معنای واقعی همهپرسی از مردم فلسطین درباره آینده فلسطین به معنای نابودی دولت اشغالگر فلسطین است. عجیب است که براندازان این معنای واضح را فهم نمیکنند یا قصد دارند فهم نکنند. موضع جمهوری اسلامی درباره دولت اسرائیل همان چیزی است که حضرت امام (ره) فرموده بودند؛ یعنی «محو اسرائیل». سخنان رهبر معظم انقلاب هم همین معنا را دارد، اما باید توجه شود که نابودی دولت اشغالگر و ساختار سیاسی آن، لزوما به معنای کشتن یا بیرون ریختن تمام مهاجرین صهیونیستی نیست. بدین معنا که بخش اعظمی از آنان پس از سقوط دولت اشغالگر به کشورهای اصلی خود بازخواهند گشت. همان طور که طبق آمار، بخش بزرگی از جمعیت صهیونیست دارای تابعیت مضاعف و غیراسرائیلی هستند. همچنین ممکن است خود فلسطینیان تصمیم بگیرند برخی از صهیونیستها را در سرزمین خود بپذیرند. همان گونه که برای مثال در آفریقای جنوبی، بخشی از سفیدپوستان به عنوان اتباع این کشور پذیرفته شده و باقی ماندند و هنوز هم زندگی میکنند. باید دقت داشت که ادعای کشتن و هولوکاست مجدد و ریختن به دریا، اتفاقا چیزی است که دشمن میخواهد به ایران و مسلمین بچسباند. البته متاسفانه برخی افراد در داخل و خارج از کشور، سخنان اشتباهی در این مسیر داشتهاند، اما موضع جمهوری اسلامی این نیست. دولت اسرائیل باید محو شود و احتمالا اکثریت اتباع آن از سرزمین فلسطین خارج خواهند شد و همان طور که سیدحسن سال گذشته گفته بود، احتمالا جنگ گستردهای برای آزادی فلسطین در کار نخواهد بود.
اعتماد: پروندهاي كه باز است
به نظر ميرسد كه ويروس كوويد- به پايان خود رسيده است، حداقل از ۸ ماه پيش كه سازمان بهداشت جهاني پايان وضعيت اضطراري آن را اعلام كرد، ديگر كمتر خبري درباره كوويد-۱۹ ميشنويم. پايان كوويد آغاز خبرهاي ديگر نيز است. اخيرا كميتهاي در بريتانيا تشكيل شده كه هدف آن بررسي نحوه عملكرد مسئولان وقت در ماجراي كوويد است. عملكردي كه بهطور طبيعي در همان زمان امكان روشن شدن همه ابعاد آن وجود نداشت، زيرا همهگيري در جريان بود ولي از همان زمان كمابيش روشن بود كه مسائلي در حال وقوع است، به ويژه سخنان بوريس جانسون، نخست وزير وقت بريتانيا مسئلهساز بود. كميته مربوط به كرونا در حال حسابكشي از همه مقامات و مطالعه اسناد و شواهد است تا در نهايت گزارشي از نحوه برخورد ساختار رسمي با اين مسئله مهم ارايه دهد.
شايد اين پرسش براي ما مطرح شود كه اين كار چه فايدهای دارد؟ هر چه بوده گذشته. احتمالا قرار هم نيست كسي مجازات شود. ولي ماجرا بسيار مهمتر از اين است. اين نوع رسيدگيها در جوامع پيشرفته نه تنها مرسوم، بلكه از ضروريات است. نمونه مهم آن گزارشي بود كه درباره حمله امريكا و بريتانيا به عراق در زمان بوش و بلر انجام شد. جالب است كه در جريان رسيدگي به اين ماجرا يكي از اعضاي كميته تسليحات سازمان ملل كه انگليسي بود نيز خودكشي كرد (شايد هم كشته شد) در هر حال توني بلر به علت اين رسيدگيها عملا خسارت سياسي فراواني را متوجه خود كرد. بنابراين اين رسيدگيها و گزارشها را ميتوان واجد چند اثر بسيار مهم و مثبت دانست.
اولين آن توجه دادن سياستمداران به اين نكته است كه اگر در زمان قدرت داشتن هم بتوانيد از پاسخگويي فرار كنيد، دير يا زود گرفتار ميشويد و مجبوريد در برابر حقيقت سر تعظيم فرود آوريد و عدالت گريبان شما را خواهد گرفت. اينگونه نيست كه پرونده امور بسته شود و به قول معروف بتوانيد از پاسخگويي قِسر در رويد و با جان سالم از اين خطر بيرون بياييد. در واقع قيامتي هر چند كوچك براي مسئولان در همين دنيا برپا ميشود.
البته شايد كسي را مجازات و محكوم نكنند، به ويژه اينكه بسياري از اين مسائل در حوزه جرم و مجازات قرار نميگيرد، بلكه در صلاحيتهاي حرفهاي آنان است. ولي داوري افكار عمومي براي سياستمداران و احزاب متبوع آنان بسيار مهم است. براي نمونه توني بلر به دليل رفتارش در حمله به عراق در مارس ۲۰۰۳ و همراهي متقلبانه با جورج بوش، در افكار عمومي بريتانيا ضربه سنگيني خورد و شايد افول قدرت حزب كارگر نيز از همين مقطع آغاز شد. بنابراين طبيعي است كه سياستمداران و احزاب آنها هميشه به اين حسابكشيهايي كه دير يا زود آغاز خواهد شد، توجه ميكنند. نتيجه مهم ديگر، فصلالخطاب بودن است. آيا توجه كردهايد كه چرا در ايران هيچ يك از پروندههاي تاريخي مختومه نميشوند؟ نه تنها مختومه نميشوند، بلكه هر چه ميگذرد پرسشها و ابهامات و حتي شاكيان و متهمان پروندهها بيشتر ميشود! و در عمل پروندهها غيرقابل رسيدگي ميشود. هنگامي كه پروندهها به چنين مرحلهاي رسيد، افكار عمومي در حيرت و سرگرداني غرق ميشوند. حقيقت محو ميشود. وضعيت جامعه ما نسبت به گذشته يك قرن اخير خود كمابيش چنين است. همين موضوع كرونا در ايران تبديل به يك پرونده مهم و جديدي شده است. پروندهاي كه از همان روز اول مثل همه موضوعات و پروندههاي ديگر، انواع و اقسام پرسشها و اظهارنظرات و مواضع و سياستها مطرح شد ولي هنوز يك گزارش رسمي و روشن درباره هيچ كدام از آنها تهيه و منتشر نشده است؟ ترديدي نيست كه اين پرونده مثل موارد ديگر در ايران، همچنان باز خواهد ماند و به مرور نيز بر پرسشها، اتهامات و دادههاي آن افزوده ميشود و بيبصيرتي و سردرگمي جامعه را تشديد ميكند. مطالعات معتبر درباره كرونا در ايران نشان داده است كه اگر سياستگذاري ما در مواجهه با كرونا مشابه تركيه بود، حدود ۵۰ هزار نفر كمتر فوت ميكردند. جامعهاي كه هزاران ميليارد خرج افزايش جمعيت ميكند و بهطور كامل هم شكست ميخورد و حتي جمعيت كمتر هم ميشود، كافي بود قدري عقلانيت صرف مديريت كرونا ميكرد تا دهها هزار نفر كمتر فوت كنند. اين پرونده همچنان باز است.
رسالت:شهر بیهوا
مردم دیگر تقریبا به آلودگی هوا عادت کردهاند. راهی جز این ندارند. پذیرفتهاند که ساعت ۱۰ صبح احساس کسی را داشته باشند که تا ۱۰ شب کار کرده است. پذیرفتهاند بخش زیادی از روز را با سردرد و چشمدرد بگذرانند. پذیرفتهاند آسمان بالای سرشان آبی نباشد. اینها همه از روی ناچاری پذیرفتهشده و الا کیست که بهراحتی قبول کند محیط زندگیاش بیماریزا باشد؟
کیست که تمام نشاط خود را با دیدن لحاف زخیم دود و آلاینده روی شهرش از دست ندهد. مردم از سر ناچاری عادت کردهاند؛ اما مسئولین نباید عادت کنند. این آلودگی یک پدیده طبیعی نیست که بخواهیم برایش دست به دامان آسمان شویم و به دعا اکتفا کنیم.
این آلودگی هوا از جنس آن گردوخاکهایی نیست که سوغات کشورهای همسایه باشد و ما هم بدوبیراهش را به آنها بگوییم. این آلودگی هوا نتیجه ترک فعل و عدم مدیریت یک بحران است. هیچچیز طبیعیتر از نفس کشیدن نیست و هیچچیز هم غیرطبیعیتر از اینکه نتوانی نفس بکشی نیست.
تنها چندبار نفس کشیدن کافی است که سردرد بگیریم؛ مگر تهران و اصفهان، چرنوبیل و حلبچه است؟ در این زمینه مردم حتی توضیحی هم نمیشنوند و حتی وعدهای هم به آنها داده نمیشود که تا فلان موعد و با این راهکارها، اوضاع آلودگی بهتر خواهد شد. آلودگی هوا تلفات میدهد، آدم میکشد و این یعنی ترک فعل در این حوزه رسما یک جنایت است.
خطر این است که آلودگی هوا رفتهرفته ویژگی ذاتی تهران در نظر گرفته شود و مطالبه رفع آن از مسئولین، «غیرمنطقی» جلوه کند. هرچند که این معضل، چالشی جهانی است و خصوصا در کشورهای درحالتوسعه زیاد دیده میشود. پدید آمدن آلودگی هوا در کلانشهری مثل تهران غیرطبیعی نیست. عجیب آن است که کسی برای رفع آن کاری نکند و تلاشی برای جلوگیری از گسترش آن نشود. حق مردم نیست که زیر سقف آلایندهها مدفون
شوند.
Tuesday, 7 May , 2024