امیر حسین ذاکری - در جلسه دیروز به بحث تابآوری و صبر و تحمل در برخی از افراد پرداختیم. یکی از اعضا این جمله کارلوس فوئنتس شاعرآمریکای لاتین را خواند:" موضوع مشترک بین ما این است- بعضیهایمان برنده میشویم، بعضی دیگر بازنده- باید صبور بود این را بپذیر".
برخی اعضا گفتند: ما خیلی وقته پذیرفتیم که پروندههای سنگینی داریم از فقر مالی و باخت در زندگی. یکی از اعضا گفت: اتفاقا چندی پیش خانمم با اشاره به اوضاع خراب من چه روحی چه مالی گفت: قبول کن شکست خوردی؟ گفتم قبلتو، قبول کردم. تو هم قبول کن شکست خوردی که در شکست من شریک هستی. طفلی خندهاش گرفت.
یکی از اعضا گفت: ای جاهلان نادانان کجفهم، کج اندیش، این خیلی تلخ است وقتی میفهمی زندگیت یعنی باختنهای تکراری، باختنهای زنجیرهای و صبرهای زنجیرهای.
نه من که دیگر نایی برای صبوری ندارم خصوصا کمبود ویتامین و پروتئین هم دارم.
یکی از دوستان گفت: ای خدا چقدر به همسرم موقع ازدواچ گفتم خانم من مالی در کیسه نیاندوختهام آقا زاده نیستم ارث پدری هم ندارم من هیچ وعده و وعیدی به تو نمیدهم. وی فکر کرد شکسته نفسی میکنم گفت اشکالی ندارد صبوری میکنم. طفلک حالا پشیمان است اما صبوری میکند. گاهی میگوید:" بعضیها مثل خواهرم با شوهر پولدارش برندهاند یکی هم مثل من بازنده.باید این را پذیرفت".
دیگری در حالی که دستی به چانهاش میکشید و نگاه ژرف و اندیشمندانهای به خود گرفته بود گفت: اساسا چرا ما در زندگی رنجکش باشیم تا کی تحمل این رنج ها؟ یکی از اعضا گفت: " ما روزنامه نگاریم نه پیشگو که بگوییم کی رنجها پایان مییابد. همه خندیدند.
یکی دیگر از اعضا به نقل از فوئنتس خواند: "آدم رفته رفته بیش از حد صبور میشود" سپس گفت: ما بیش از حد صبوریم اما واقعا چه خیری از صبوری دیده ایم؟
ناگهان یکی از اعضا از جا برخاست و فریادزنان گفت: آهای نفس کش، آری ما بیش از حد صبوریم ولی اعلام میکنم تابی برای صبوری نمانده. چون جانی برایم نمانده. اصلا من مردهام. آیا به مرده وعده خواهند داد:
صبر کن اوضاع درست میشود؟!
یکی از دوستان گفت: خیر، اما به "نیمهمردگان" که ما باشیم میگویند: صبر کنید!