آفتاب یزد – یوسف خاکیان: هر از گاهی میشنویم که در یکی از شهرها یا روستاهای کشورمان یک ساختمان قدیمی که ارزش باستانی بسیار بالایی دارد و البته کمتر به آن توجه شده یا به دست مالکان و وارثانش تخریب شده و یا به دلیل بیتوجهیهای فراوان در معرض از بین رفتن قرار گرفته است، البته نمیتوان از نقش معتادان و بیخانمانها در زشت شدن چهره اینگونه بناها چشم پوشید چرا که بارها پیش آمده که آمدهاند و گفتهاند فلان ساختمان قدیمی که بسیار هم ارزشمند است به محل تجمع معتادان تبدیل شده و آنها در این ساختمانها رفت و آمد میکنند، جالبش اینجاست که بسیاری از این مسائل هم رسانهای میشود اما انگار
نه انگار که مملکت مسئول و مسئولانی در حوزه امور میراث فرهنگی و اماکن تاریخی دارد واین افراد وظیفه دارند که در راستای بهبود شرایط این ساختمانهای قدیمی کاری انجام دهند و اجازه ندهند که وضعیت خرابتر از این چیزی که هست، بشود. البته نگارنده به یک امر بسیار مهم هم معتقد است، اینکه اگر منصفانه به ماجرا بنگریم میبینیم که همه مشکلات را هم نباید به گردن دولت و مسئولان انداخت، برای مثال اگر یک مسافر که از شهری دیگر به اصفهان رفته و مشغول بازدید از اماکن تاریخی این شهر (مثلا سی و سه پل) است و یواشکی و دور از چشم مردم با کلید یا میخی که در دست دارد روی دیوارهای این بنای تاریخی یادگاری مینویسد ما باید برویم یقه دولت را بگیریم؟ دولت بینوا در محل کارش نشسته و دارد کارش را انجام میدهد و اصلا هم در جریان این یادگاری نویسی نیست، شاید هم اگر در اصفهان حضور داشت و شاهد این پدیده وندالیسم بود واقعا کاری نمیکرد، اما حالا که نیست، بنابراین بیایید قبول کنیم که بخش بسیاری از مشکلات و مسائلی که در زندگی فردی و اجتماعی ما رخ میدهد، تقصیر خودمان است نه دولت، مثل این است که یک دانشآموز درس نخواند و نتواند واحد امتحانیاش را پاس کند، بعد رفوزه شدنش را بیندازد گردن دولت و مثلا بگوید چون سیب زمینی و پیاز گرون بود من نتونستم نمره قبولی بگیرم، خب بنده خدا، تو اگر درس میخواندی حتی اگر قحطی سیب زمینی و پیاز هم که میآمد و مردم نمیتوانستند غذای روزمره خودشان را درست کنند و بخورند، باز هم قبول میشدی و قبول شدنت تقصیر دولت نبود، همانطور که الان که نمره قبولی نگرفته ای، رفوزه شدنت تقصیر دولت نیست. بله؛ ما هم قبول داریم که دولت باید بسیاری از مسائل را به مردم آموزش دهد که مثلا وقتی به مسافرت میروید با اشیاء نوک تیز به جان در و دیوار اماکن تاریخی نیفتید و زخمی شان نکنید، اما به عقیده شما آیا اگر دولت در امر آموزش این مسائل را به مردم گوشزد میکرد، آنها این کار را انجام نمیدادند؟ ما معتقدیم که انجام میدادند، برای این ادعایمان دلیل هم داریم، مگر دولت در حوزه طبیعت گردی این همه تاکید نکرده که وقتی برای
گشت وگذار به طبیعت میروید، همانگونه که طبیعت را تحویل گرفته اید، پس از تفریحتان، تحویلش دهید، این یعنی طبیعت را خراب نکنید، درختان را نشکنید، فضای طبیعت را با زباله هایتان آلوده
نکنید، این طبیعت فقط مختص شما نیست، بقیه هم میخواهند از آن استفاده کنند، اما بسیاری از ما آدمها در عمل نشان دادهایم که به این توصیهها اصلا توجهی نداریم، در همین سیزده بدری که گذشت چقدر طبیعت را آلوده کردیم؟ چقدر درخت شکستیم؟ چقدر زباله تولید کرده و آن را در همان جا رها کردیم؟ طرف با خانوادهاش رفته بود سیزده بدر که تفریح کند و خوش بگذراند، بعد با تبر افتاده بوده به جان درخت بینوا و آن را قطع میکرد، باورتان میشود؟ درخت را قطع کرد، به چه منظور؟ آقا به همراه خانوادهاش هوس چای آتیشی کرده بود، درخت بینوا شد هیزم برای
دم کشیدن چای این افراد، خب کارد به شکمتان بخورد، مگر شما
پیک نیک ندارید، خب قانقاریا میگیرید وقتی از خانه بیرون میآیید آن پیک نیک را هم با خودتان بیاورید که مجبور نباشید درخت بیزبان را قطع کنید؟ اصلا مگرقطع کردن درخت مجبور بودن و نبودن میخواهد؟ حال که درخت را قطع کردید و با چوبهایش آتش روشن کردید و چای را دم کردید و خوردید، اما کسی به شما یاد نداده که حتی اگر از گرسنگی مردید هم حق ندارید درخت را قطع کنید؟ یا بهتان یاد دادهاند اما شما باز هم کار خودتان را میکنید؟ خب این چه رسمی است که برخی افراد
در پیش گرفته اند؟ بارها درباره تخریب سنگ مزار افراد نامدار سخن گفتهایم و گوشزد کردهایم که نباید در این حوزه تخریب صورت بگیرد، اما باز هم میبینیم که برخی افراد کار خودشان را میکنند، طرف بیست سال است به رحمت خدا رفته، حالا در زمان حیاتش ایدئولوژی خاص خودش را داشته و حرفهایی را هم بیان کرده است، خب وقتی مُرد، مُرده دیگر. بیست سال هم از مرگش گذشته، اما عدهای میروند سنگ مزارش را میترکانند، مخدوش میکنند، چرا؟ چون این مِیِت بخت برگشته در زمان حیاتش سخنانی را بیان کرده که به مذاق این افرادی که سنگ مزارش را خراب کرده اند، خوش نیامده، حالا آمدهاند به تلافی سنگ مزارش را خراب
کرده اند، اصلا به فرض که خراب کردی، چه چیزی عایدت میشود؟
اینگونه آدمهایی هستیم بعضی از ما مردم، دانشگاه انسانسازی هم که برایمان درست کنند، بعد از فارغ التحصیل شدنمان باز هم کار خودمان را میکنیم، نگارنده آخرش واقعا نفهمید که دلیل این تخریبها چیست؟ یعنی افرادی که این تخریبها را انجام میدهند یا سبب ساز چنین تخریبهایی میشوند، به چه منظور این اقدامات را انجام میدهند، البته همیشه هم برای تخریب یک مکان تاریخی حتما لازم نیست که تو کاری انجام دهی، گاهی اوقات تو هیچ اقدامی را انجام نمیدهی، اما همین خنثی بودن سبب ساز تخریب یک مکان تاریخی و باستانی میشود. برای مثال همین چند روز پیش خبر رسید که آرامگاه خانوادگی استاد ابراهیم پورداوود، ایران شناس و اوستا شناس که در شهر رشت قرار دارد و قدمتش به دوره قاجاریه برمی گردد و اتفاقا در سال 1383 با شماره 8781 به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده، به دلیل عدم توجه و رسیدگی در طول زمان در خطر از بین رفتن قرار گرفته، مضاف بر اینکه شنیدهها حاکی از این است که برخی افراد که معلوم نیست از کجا آمده و چه کارند در صدد تخریب این بنای ارزشمند برآمده اند. پرواضح است که قصه، فقط قصه ی آرامگاه استاد پورداوود نیست که این بنا یکی از بناهایی است که در سراسر سرزمین ما قرار دارد و مورد بیمهری مردم و مسئولان قرار گرفته است. سوال اینجاست که ما واقعا داریم با سرزمین و تاریخمان چه میکنیم؟ چرا اینگونه رفتار میکنیم؟ مگر اینجا سرزمین ما نیست، روی سخن این گزارش هم با شما مقام مسئول محترم است که در ارگانهای مرتبط با مسائل میراث فرهنگی و گردشگری فعالیت میکنید و هم با شما مردم عادی که در شهرهای مختلف زندگی میکنید و گاه و بیگاه از این اماکن بازدید میکنید و نادانسته و یا دانسته به این میراث گرانبها صدمه وارد مینمایید؟ واقعا ما را چه شده است؟ هر کدام از این میراث اگر در کشورهای دیگر بود به وسیله آن کلی ارز وارد کشورشان میکردند، با رسیدگی به این بناها، امکان بازدید مردم را از اقصی نقاط دنیا از این اماکن فراهم میکردند، مگر کشور ترکیه نیست؟ در همین همسایگی ما قرار دارد، تا متوجه قدیمی بودن یک چیز در کشورشان میشوند فورا دورش حصار میکشند و مرمتش میکنند و در بوق و شیپور میکنند که ما در کشورمان فلان چیز را داریمای مردم دنیا بیایید و ببینید و از همین طریق صنعت توریسم را در کشورشان تقویت کرده اند، در مقابل ما چه میکنیم؟ همه چیز را خراب میکنیم و در مقابل میآییم میگوییم میتوانیم از ورزش کشتی برای جذب گردشگر در کشورمان استفاده کنیم، یکی هم نیست بگوید خب شما اینهمه آثار و بنای تاریخی دارید، تاریخ چند هزار ساله دارید، اینهمه شاعر و نویسنده دارید، همه را رها کردهاید و چسبیدهاید به کشتی؟ یعنی واقعا انتظار دارید طرف از آن سر دنیا بکوبد بیاید به مملکت ما کشتی ببیند؟ مگر در کشور خودشان کشتی و کشتی گیر ندارند؟ صنعت توریسم و گردشگری مگر عروسک بازی است که فکر میکنید با کشتی میتوانید گردشگر جذب کنید؟ آثار و اماکن تاریخی و باستانی تان آنقدر کشش دارند که میتوانند حتی افرادی که سالها پیش در کشور خودشان از دنیا رفتهاند را وادار کند از
گور برخیزند و بیایند به کشور شما تا توریسم و گردشگری واقعی را تجربه کنند. چرا تمایل دارید لقمه را از پشت سر و وارونه به دهانتان بگذارید؟ حرف اینجاست که ما داریم، بسیار هم داریم اما نه از آن استفاده میکنیم و نه به آن توجه میکنیم و البته نه میگذاریم که دیگران توجه کنند، دادار دودور راه میاندازیم که فلان کشور فلان اثر ارزشمند ما را به یغما برده و پس نمیدهد، خب شما با همین آثاری که در کشورتان هست و به سرقت نرفته چه کردهاید و چگونه به آن رسیدگی کردهاید که حالا میخواهید آن یکی که دزدیدهاند را پس بگیرید؟ آن را هم که پَسِتان دهند میخواهید بیاورید بگذارید پیش اینها دیگر، غیر از این است؟ به خدا حرف ما این نیست که پس نگیرید، اتفاقا میگوییم
پس بگیرید اما هم از این میراثی که در کشور است و هم از آن میراثی که قرار است پس بگیرید، پاسداری کنید، به آنها رسیدگی کنید، شرایط بازدید این میراث را برای همه مردم دنیا فراهم آورید، اینهمه نچسبید به نفت، باور کنید نفت یک روز تمام میشود از همین حالا باید به فکر جایگزین آن باشید و چه چیزی بهتر از میراث فرهنگی و گردشگری که میتواند درآمدی سرشار و البته ماندگار و همیشگی را برای سرزمین ما به ارمغان بیاورد، شما را به خدا کمی به فکر این خاک و سرزمین و آیندگانی که قرار است پس از ما در آن زندگی کنند، باشید، هنوز دیر نشده، هنوز وقت هست.
انتهای پیام