داریم میریم ریاض
- شناسه: 9767
- پنج شنبه 7 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۸ | فرهنگی
در جلسه اخیر یکی از دوستان گفت: بنده میخواهم استعفا بدهم باید کنار بروم باید شهامت داشت و اعتراف به ناکارآمدی کرد. (همه احسنت گفتند)!
سپس وی ادامه داد: لذا شغل شریف روزنامهنگاری را رها خواهم کرد. ضمنا بنده نه تنها از این شغل کنار میروم بلکه از کشور هم مهاجرت میکنم.
یکی از دوستان گفت: به ترکیه، دوبی، ارمنستان کجا میخوای بری؟ وی گفت: هیچکدام میخوام برم ریاض. الان هم که روابط حسنه شده بهترین موقعیت است باید بروم. به قول شاعر: «ماندن جایز نیست» من بروم یک نخبه دیگر هم رفته است! (همه خندیدند)
یکی پرسید: بروی که چکار کنی؟ وی پاسخ داد: میروم برای کارگری!
برخی گفتند: روزنامه نگاری را رها کنی که بروی در دیار غریب کارگری کنی؟
وی گفت: ای غافلان جاهلان نمیدانید حقوق روزنامه چیها با حقوق کارگری فرقی ندارد؟
یکی از دوستان گفت: «راست میگه. فقط شغل ما اسم داره کلاس داره اما پول توش نداره. من که سالها تو این شغل، نه رانتی، رابطه ای،
زد و بندی نصیبم نشد. تو این شغل فقط ممیزی زیاد داره پول توش نداره»!
یکی گفت: حالا چرا میخوای بری ریاض کارگری کنی؟ وی گفت: چون در ریاض حقوق یک کارگر ساده ۵ برابر حقوق یک کارگر ایرانی است. از طرفی تسهیلات هم میدهند مشکل مسکن نداری، هر چیزی خواستی بخری راحت میخری. اونجا نه صف مرغ هست نه خبری از گرونی هست. هر وقت هم دلتنگ کشورم شدم، میرم دم سفارت کشورمان در ریاض میایستم چون سفارت بوی وطن را میده. به سلامتی سفارتمون هم داره بازمیشه. سرم درد میکنه وایستم اینجا قلم بزنم از دست مشقتهای روزگار فریاد بزنم هیچ کسی هم به داد ما نرسد؟ هر کسی هم پرسید چرا رفت؟ از قول یک نماینده بگویید: «ما ادراک بیپولی»؟!
هیاهویی در جلسه خبرچین پس از استماع این سخنان بپا شد و آخر سر برخی از اعضا گفتند: گر چنین است ما هم عازم ریاض خواهیم بود.
جناب شعار باشی گفت: آه که شاهد کوچ دستهجمعی قلم بدستان خواهم بود اماای قلم بدستان آیا حاضرید در آنجا بیل و کلنگ دست بگیرید؟
یکی از اعضا در پاسخ وی گفت: داداش! آدم آجر بالا باندازه، با فرغون بار ببره تو خاک و خل کار کنه اما شب، شیک و پیک بره خونه، شرمنده و سرافکنده با جیب خالی خونه نره!
نکته: به هر صورت بوی پول از ریاض به مشام ما خورده!
انتهای پیام