«خان» خوب، «خان» بد!
- شناسه: 9517
- دوشنبه 4 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۷ | فرهنگی
نگاهی به دو سریالِ «گیل دخت» ساختهی «مجید اسماعیلی» و «آتش و باد» به کارگردانی «مجتبی راعی» که در هر دو سریال، محمود پاک نیت - «خان سینمای ایران» -
در آن ایفای نقش کرده است؛ در یکی «خان» با آن چه در اذهان جا خوش کرده (خان بد) و در دیگری، «خان» با آن چه با آن بیگانهایم (خان خوب)!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: «التماس نکن، گوشت میبرم میذارم کف دستت خین بیاد!»، «یالله بدو»، «دست خالی اومدی نیومدی»، «گفتُم یا نگفتُم» و... این دیالوگها آشنا است حتی برای نسلی که «سریال روزی روزگاری» ساختهی «امراله احمدجو» را ندیده باشد. این «التماس نکن، گوشت میبرم میذارم کف دستت خین بیاد!»، روزگاری شده بود تکیه کلام پیر و جوان؛ تکیه کلامی که شاید هیچ گاه از یادها نرفت؛ گاهی به شوخی، و پارهای اوقات به جد و در مقام تهدید!
> محمود پاک نیت، هنرمندی خوش لهجه و عاشق!
پاک نیت اصالتاً کازرونی است، ۷۱ ساله، با کوله باری از تجربه و آثاری که برخی در نبودِ او هرگز باب طبع مخاطب قرار نمیگرفت، همسر او، «مهوش صبرکن» هم زادهی شیراز است.
از سال ۱۳۴۸ در زمینه تئاتر شروع به کار کرد و در ۵۲ نمایش حضور یافت. وی در سال ۱۳۵۲ به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر درآمد.
او مدتها در گروه تئاتر (آزاد شیراز) عضو ثابت بود. بعد از بازی در تئاتر «بی تو مهتاب شبی...» به کارگردانی علینقی رزاقی توسط امرالله احمدجو برای بازی در سریال روزی روزگاری دعوت به کار و از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون پرداخت و موفق به اخذ درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. با مجموعه پرطرفدار روزی روزگاری و پشت کوههای بلند (سامشاه که با فاصلهی زمانی بیستساله به نوعی بخش دوم سریال روزی روزگاری به شمار میآید، جالب است بدانید محمود پاک نیت برای ایفای نقش سامشاه، حدود یک سال و نیم در میمه اصفهان در خانهای استیجاری با همسرش به سر برد تا خللی در تولید این مجموعه ایجاد نشود) به محبوبیت دست یافت؛ و محبوبیت او با مجموعههای پدرسالار (در نقش جلال پسر اسدالله خان) و پس از باران (در نقش ارباب عزت سالاری) ادامه یافت. او در سریال یوسف پیامبر در نقش یعقوب پیامبر ایفای نقش کرد که در این نقش نیز او به خوبی از عهده آن برآمده است.
> امراله احمدجو و روزی روزگاری، نقطهی عطف دوران بازیگری پاک نیت
داستان سریال روزی روزگاری، داستان ساده اما تاثیرگذاری است. امراله احمد جو با نوشتن این سریال و کارگردانی آن، نه تنها نقطهی عطفی در سریالسازی به شمار میآید که شاید بتوان گفت مسیر بازیگری محمود پاک نیت را نه تغییر داد که به درستی ترسیم کرد.
محمود پاک نیت با ایفای نقش «حسام بیگ»، بازیگر مقابل مرحوم خسرو شکیبایی («مراد بیگ»)، به نوعی خود را یکه تاز بازی در چنین نقشهایی معرفی کرد یکه تازی که؛ به دلیل خوش لهجه بودن، لهجهای که به مناطق خاصی از کشور تعلق دارد و تسلط بر بازی در چنین نقش هایی، عملاً به یکی از معدود هنرپیشههایی تبدیل شد که میتواند «خان» را در دورانی که دیگر اثری از «خان ها» نیست به گونهای
- اصطلاحاً - دربیاورد که برای همهی نسل ها، حتی دههی نودیها قابل درک باشد.
پاک نیت البته در روزی روزگاری، خان نیست اما وسط بیابان، همانند یک خان امر و نهی میکند و هیچ چیز و هیچ کس هم جلودارِ او نیست. این بازیگر ارزشمند اما در سامشاه (حسام بیگ متحول شده)، پس از باران (ارباب عزت سالاری)، شب دهم (سرگرد مبرز)، گیلدخت (تقیخان)، باد و آتش (فتح الله خان) و یک مجموعهی دیگر که هنوز اطلاعات چندانی از آن در دست نیست (سنجر خان در نقش شریفالدوله)، در قالب نقشهایی فرو میرود که گاه یک تنه روی هرچه ظالم است را سفید میکند و گاه آن روی ظلم یعنی مظلوم بودن را به نمایش میگذارد.
آن چه اما دلیل نوشتن این چند سطر شد، پخش همزمان دو سریال گیل دخت (تقی خان) و باد و آتش (فتح الله خان) است که محمود پاک نیت در هر دو خان است اما، در یکی «خان» با آن چه در اذهان جا خوش کرده (خان بد) و در دیگری، «خان» با آن چه با آن بیگانهایم (خان خوب)!
> «خانِ» خوب، «خانِ» بد!
این روزها، شبکههای اول و سوم سیما، به صورت همزمان دو سریال را روی آنتن دارند؛ - سریال گیل دخت، ساختهی مجید اسماعیلی (کارگردان «ماهی سیاه کوچولو» که گیلدخت نخستین تجربهی کارگردانی سریال او است) به نویسندگی مجید آسودگان (نویسنده و مدرس دانشگاه که در آن، محمود پاک نیت ایفای نقش تقی خان را بر عهده دارد.
- سریال آتش و باد، به کارگردانی مجتبی راعی(زاده شیراز) که در این سریال، پاک نیت بازی در نقش فتح الله خان را عهده دار است.
در همین جا باید به یک نکتهی مهم اشاره کرد و آن سریالهایی است که محمود پاک نیت در آن ایفای نقش کرده و هرکدام تکههایی از پازل تاریخی یک دوران را کامل میکند؛ آتش و باد به آغاز نهضت مشروطه میپردازد، گیل دخت که اواخر عصر قاجار و بلبشوی دوران مظفرالدین شاه را یادآور میشود و پس از باران که باز میگردد به عصر پهلوی اول. در کنار اینها اما سریالهایی چون؛ جیران (بخشهایی از ایران در دوران ناصرالدین شاه قاجار، شب دهم(عصر پهلوی) و... قرار دارد که لا به لای آثار نامبرده شده، به خوبی تاریخی ۳۰۰-۲۰۰ساله را روایت میکنند.
> خان از کجا وارد تاریخ این سرزمین (ایران) شد؟
خان (صورت قدیم خاقان) یک عنوان عالی تُرکی و بیانگر اشرافیت بوده است که معنا و مفهوم آن به زمینههای تاریخی و اجتماعی بستگی دارد.
بر اساس نظر زبانشناس و فیلولوژیست روسی-آمریکایی
Alexander Vovin، واژه qaγan از زبان ینیسئیایی گرفته شدهاست. این واژه در هزاره پیش از میلاد به عنوان لقب در فدراسیون شیونگنو پذیرفته شده و بعدها به دیگر زبانها راه یافتهاست. برخی نیز بر این باورند که ریشهشناسی واژه «خان» احتمالاً تُرکی است، گرچه ممکن است با زبان کُرهای، چینی، یا حتی زبان مغولی پیوند داشته باشد. برخی اما پیشنهاد میکنند که ریشه ریشهشناسی نهایی خاقان از زبان ایران میانه، «خود فرمانروا، امپراطور» هستند و بعضی آن را معادل مؤنث خاتون و مربوط به زبانهای ایرانی شرقی، بهویژه از «سکاهای اولیه» میدانند.
در هر صورت معنا و مفهوم واژه خان به زمینههای تاریخی و اجتماعی بستگی دارد و معنی آن بسته به مکان و دوره تاریخی بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، در دوره امپراتوری مغول، این عنوان به خانواده نخبگان حاکم به عنوان صفت حاکمیت و تبار در خانواده چنگیزخان محدود میشد، در حالی که در زمان صفویان، یک عنوان برای منصب فرماندار بود (پایینتر از مقام بیگلربیگی). در اواخر دوره قاجار، هنگامی که عناوین گسترش مییافت، استفاده از عنوان خان، از سران قبایل گرفته تا افراد با اقتدار یا صرفاً عنوانی برای احترام بود، و در دوره معاصر در ایران ممکن است به نام هر شخصی به عنوان احترام افزوده شود. همچنین میتواند به عنوان فرم آدرس یا به عنوان بخشی از نام مکان استفاده شود. به عنوان مثال، خانبالیق (پکن کنونی) پایتخت قوبلای خان. از دوره مغول تا قرن نوزدهم میلادی، عنوان خان از مغولستان تا سراسر آسیای مرکزی و ایران، و در امپراتوری عثمانی مورد استفاده قرار میگرفت. امروزه همچنان در آسیای میانه، هند و پاکستان کاربرد دارد (عمران خان، نخست وزیر پیشین پاکستان) اما در ایران و ترکیه بسیار کمتر استفاده میشود اما در همین عصر و زمان نیز هر کس با شنیدن نام خان، تصویری سیاه یا خاکستری به ذهن میآورد که شخصی را نشسته بر اریکهی قدرت برای فرمان راندن بر رعیت و عوام نشان میدهد!
> خان مگر خوب و بد دارد که میگوییم؛ «خانِ» خوب، «خانِ» بد!
اگرچه معنا و مفهوم واژه خان به زمینههای تاریخی و اجتماعی بستگی دارد و معنی آن بسته به مکان و دوره تاریخی بسیار متفاوت است اما در یک نمای کلی، «خان»، نماد انسانی زورگو است که به دلیل بستگی و وابستگیهایی که با حاکمیت دارد و باید خراج بدهد تا «خان» باقی بماند لاجرم در گذر ایام، اندک اندک رگههایی از زورگویی و تحت فشار قرار دادن رعیت نیز در دستور کار قرار میگیرد خاصه آن که، تظلمخواهی رعیت در برابر «خان»ها نیز معمولا به جایی نمیرسد
(در یکی از قسمتهای سریال آتش و باد، عدلیهی وقت شیراز، پذیرفتن شکایت از سوی «بهادر» علیه «فتح الله خان» را منوط به موافقت «خان» میکند و به خوبی معلوم است اصلِ شکایت از «خان» نوعی خودکشی محسوب میشود!).
از این رو، غلبهی بد بودگی خان باعث میشود تا با در کنار هم قرار دادن بازی محمود پاک نیت در دو سریال گیل دخت (تقی خان) و باد و آتش (فتح الله خان) که این روزها همزمان از دو شبکهی اول و سوم سیما در حال پخش است، با دوچهره از خان مواجه شویم؛
- فتح الله خان در مناطق مرکزی ایران، حوالی شیراز که خان در آن زورگو، بیاعتنا و قوانین و بدکینه و بدسگال است.
- تقی خان در جنگلهای شمال، حوالی رشت و فومن که اگرچه در آن چندان در متن حضور ندارد و بیشتر سریال در غل و زنجیر است اما نحوهی تعامل مردم با دستگیری و حبس او از سوی آصف میرزا و صفیالدوله که علی الظاهر قاجاری محسوب میشوند حکایت از آن دارد که مردم چندان ذهنیت منفیای از او ندارند.
فتح الله خان که علاوه بر خان بودن، دستی هم بر آتش سیاست دارد، تمام تلاشِ خود را برای ایلخان بودن به کار میبندد و عملاً از
روا داشتن هیچ ظلمی، از کشتن و بستن گرفته تا غارت و تصاحب زمین و اموال رعیت روگردان نیست در عوض، تقی خان که او نیز بستگی تام به دستگاه حاکم (عهد مظفرالدین شاه) دارد اما به گونهای زندگی و فرمانروایی کرده که مردم آن حوالی در بیشتر اوقات حتی به هواخواهی از او با تفنگچیهای آصف میرزا در میافتند و برای در امان ماندن تنها فرزند و دختر او (گلنار) از هیچ کمکی فروگذار نیستند!
محمود پاک نیت در نقش فتح الله خان آن چنان تام و تمام است که وقتی به وسیلهی بهادر «ترور» میشود اما جان سالم به در میبرد بیننده را دچار غم و اندوه و همزاد پنداری نمیکند چرا؛ از آن جهت که فتحاللهخان در برهههایی تا پیش از تیر خوردن و از مهلکه جان سالم بهدر بردن، از خود چهرهای خشن و سفاک و زورگو و تمامیت خواه بروز داده است در مقابل اما، محمود پاک نیت در نقش تقی خان، پیشهی مردمداری و روا داری را در مقابل خود قرار میدهد و به این دلیل بیننده در صحنههایی که او را در گرمابهای نمور و تاریک نشان میدهد آرزو میکند تا شرایط آزادی او فراهم شود.
محمود پاک نیت در هر دو نقش؛ فتح الله خان و تقی خان، فردی است جسور، سرد و گرم چشیده، دارای پیشینهای مبهم با راز و رمزهایی که حتی خانواده و نزدیکان او نیز نمیدانند در عین حال باهوش و مقاوم اما در یکی، حاکم مطلق است و در دیگری بخشی از جریاناتی که زمام آن از دست او بیرون رفته است.
انتهای پیام