چرا روز معمار داریم؟
- شناسه: 9483
- دوشنبه 4 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱
یکی از سوالاتی که ذهن خوانندگان را به خود معطوف میکند این است که، چرا علیرغم اینکه روزی به عنوان روز مهندس داریم (پنجم اسفند روز تولد خواجه نصیرالدین طوسی)، چرا سوم اردیبهشت به عنوان تولد شیخ بهایی به عنوان روز معمار انتخاب شده است؟ مگر معماری چه تفاوتی با مهندسی دارد؟ چرا حتی در خارج از ایران نیز واژه معمار (Architect) با واژه مهندس (Engineer) متفاوت است؟ و سوالاتی از این قبیل.
نگارنده به عنوان یک معمار که از قضا، نویسنده و کارگردان نیز میباشد موارد زیر را لازم
به توضیح میدانم:
۱- معماری یک هنر-مهندسی است، به این معنا که ورای مسائل فنی و مهندسی، استانداردها و ضوابط اجرایی، هنر و سلیقه معمار نیز در معماری دخیل بوده و ورای همه این موارد، شخصیت و سلیقه معمار نیز در خروجی طراحی دخیل میباشد.
شما یک پروژه یکسان را به چندین معمار بدهید، نهایتا خروجی آنها ورای رعایت ضوابط قانونی و استانداردها متفاوت و غیر یکسان خواهد بود.۲- معماری یک میان رشته است، به این معنا که در زمینه طراحی معماری، علیالخصوص شهرسازی . علوم دیگری به مانند جغرافیا، جامعه شناسی، اقتصاد و حتی اقلیمشناسی دخیل بوده و بر خروجی طرح تاثیرگذار خواهد بود.
به عنوان مثال در پروژه طراحی شهر شوشتر نو در خوزستان، کامران دیبا به فرهنگ عمومی جامعه کارگری، و معماری سنتی دزفول و شوشتر نظر داشته و این شهر را متناسب با اقلیم، فرهنگ و تاریخ خوزستان طراحی کرده است.
در زمان معاصر هم آلخاندرو آراونا معمار شیلیایی با توجه به مشکلات مالی مردم و در نظر گرفتن مقوله اقتصاد، خانههایی ارزان قیمت و نیمه ساز طراحی کرده که مردم بتوانند با بودجه کم صاحب خانه شده و نهایتا آن را تکمیل کنند.
۳- معماری یک بستر برای هنرهای دیگر است. این یک واقعیت است که در معماری و هنر طراحی ابنیه و شهرسازی، هنرهای دیگر به مانند مقرنس و معرق، گچبری و حتی نقاشی و کاشیکاری و مجسمهسازی نمود پیدا کرده و به منصه ظهور میرسند. کدام مهندسی را خواهید یافت که بستری باشد برای هنرها و صنایع دیگر؟
چه بسیار آثار هنریای هستند که همینک به معماری پیوست شده اند، به عنوان مثال تابلوی شام آخر داوینچی که سراسر یک دیوار تالار صومعه سانتا ماریا دله گرتزیه در شهر میلان را میپوشاند.
و یا بسیاری از آثار گچبری و مقرنس و آیینه کاری، که دیوار حرمها و مساجد و بعضا منازل را پوشانده است.
۴- معماری با لایههای مختلف جامعه و مردم به صورت مستقیم ارتباط دارد.
مردم در معماری زندگی میکنند، در معماری حس و حال میگیرند، در معماری و شهرسازی، از مردم و تعدادی جمعیت به ملت و تمدن تبدیل میشوند.
در معماری کاسبی میکنند، عاشق میشوند و تجربههایشان را به معماری و فضاهای شهری لینک و مرتبط میکنند.
چه بسیار شده خاطرهای از زمان کودکی ذهنمان را مشغول میکند، و و رای رجوع به آلبوم عکس و خاطرات شفاهی، رجوع به آن مکان و درک دوباره آن فضا (البته اگر تخریب نشده باشد) یکی از بهترین امور برای بازخوانی آن خاطره و آن نوستالژی میباشد.
در آخر این مسئله را به عنوان یک سوال مطرح میکنم... آیا دلیلعدم دلبستگی به جامعه و سهل العبور بودن در برابر معضلات و مشکلات، عدم ارتباط بین نسلها، مهاجرتهای زیاد و خاطره گریزیهای نسل امروز و دیروز... به علتعدم وجود یک فضای مشترک شهری و عدم تجسم خاطرهها در قالب معماری و شهرسازی تاریخی نیست؟
اگر محلهها، خانهها و شهرها هر ۱۰ سال تغییر نمیکردند، اگر معماری همچنان فصل مشترک نسلهای مختلف ایران و ظرفی برای نوستالژی آنها بود، شاید اینچنین دچار بیهویتی و تاراج فرهنگی نمی شدیم.
نمیدانم شاید راه بازگشت به خویشتن،
از معماری بگذرد؟ شاید...
انتهای پیام