مرگ غمانگیز اسطورهها
- شناسه: 9482
- دوشنبه 4 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱
مرگ سرنوشت قطعی و اصلی همه ما انسانهاست که هیچ شک و شبههای در وقوع آن نیست. اولیای الهی، دانشمندان، هنرمندان، ورزشکاران، صاحبان عناوین علمی و ورزشی، اندیشمند، متخصص، کارگرو کارمند و ثروتمند و فقیر همه در جاده نوبت به سوی عالم مرگ هستیم. در این جاده قطعی، مرگ بعضی از انسانها آثار غم انگیزتر بر ذهن و روح افراد میگذارد که برخی از آنها قابل فراموشی و جبران نیست. مثلا اسطورهها و نخبگان عرصههای علم و هنر انسانهای نادری هستند که مرگشان همانند حضورشان در جامعه اثرگذار است. اینجا دیگر معیار ارزش و آثار ماندگار آن عزیز از دست رفته است و رانت و رانتخواری اثری در صعود و رشد آن نداشته است. در این که همه ما روزی طعم مرگ را خواهیم چشید، شکی نیست اما نکته ارزشمند و مهم این است که بودن یا رفتن ما چه اثری بر زندگی دیگران از نسلهای آینده و حاضر خواهد داشت. گاهی در میان اخبار رسانه ها، خبر تلخ هجرت یک چهره در مسیرهای مختلف ملاحظه میشود. ولی متاسفانه با ظهور و گسترش فضای مجازی دیگر نمیتوان به راست و دروغ بودن تمام یا قسمتی از این اخبار تکیه کنیم. وقتی مرد یا زنی که بخش قابل توجهی از عمر و جوانیاش را برای هدف مطلوبش صرف نموده و با دانش و توانایی ذهنی و جسمیاش به جامعه رنگ و بوی دلپذیر زده است و یا... ... ورزشکاری که تمام توان و انرژیاش را برای اعتلای نام و پرچم پر افتخار وطنش مصرف کرده، از دنیا میرود باید مرگ او نیز همانند زندگیاش مورد عنایت و توجه ما باشد. اما در جامعه ما متاسفانه هنگام از دست دادن مفاخر فرهنگی، ورزشی علمی و... گاهی آنچنان کم لطفی در حقشان میگردد که ضایعه از دست دادن در قبال فقدان و مظلومیت او ناچیز به نظر میرسد. چرا باید کار به جایی برسد که یک هنرمند توانا در گوشهای از خانه سالمندان در گمنامی و رنج دنیا را ترک کند و با تاسف بیشتر تازه بعد از دست دادن اینگونه ستاره ها، مجالس، قلم فرسایی ها، تاج گلها و تابلوها تهیه و تقدیم وی گردد. سنت ناپسند مرده پرستی معلوم نیست تا کجای تاریخ ما ادامه خواهد یافت. چند روز پیش یکی از این اسطورهها از دست رفت؛ شادروان خلیل عقاب. شاید نسلهای بعد از سال ۵۰ به خوبی ایشان را به یاد نیاورند و این هم از قصور و کم کاری رسانه هاست. خلیل عقاب در فراسوی کشور و منطقه ما دارای نام و جایگاه ارزشمندی بود. اینجانب در سنین دبیرستان هنرنمایی این انسان نامآور را دیده بودم واقعا اعجاب انگیز بود. البته بعضی از رسانههای مجازی با
کم لطفی تمام، اوضاع ایشان را کمی اغراقآمیز و منفی جلوه داده بودند و نوشته بودند خلیل در یک کانکس از دنیا رفت. راست یا دروغ بودن این موضوع قابل تحقیق میباشد اما حتی در صورت راست بودن، بیان آن غیر از اهانت به رستم ورزش ایران و چهره تاریخی ما چه اثری میتواند داشته باشد؟ در تمام دنیا
نام آوران در رشتههای مختلف بعد از پایان دوران خود ضمن دریافت حقوق و پاداش قابل توجه، مدالهای مختلف افتخار از بالاترین مقامات میگیرند و مورد توجه و احترام مردم و رسانهها هستند. در هیچ جایی مانند کشور ما اسطورهها آنقدر مورد کم لطفی و کم توجهی نیستند. بعضی از افراد آنها را با رشتههای سیاسی گره میزنند و بعضی دیگر به رشته تخصصی آنها انتقاد دارند اما برای توجه این گونه افراد و جوانان و نسلهای آینده باید گفته شود که هیچ کدام از چهرههای یاد شده در میادین ورزشی و جهانی، تابلوی باورهای سیاسی خود را بر دست نگرفتهاند بلکه همه تحت نام مقدس ایران و ایرانی وارد صحنه مسابقه و یا میادین رقابت شده اند. گاهی حتی در دادن چند وجب خاک در بهشت زهرا (س) به این گونه چهرهها ممانعت میگردد. نمیدانم کدام وزارتخانه یا نهاد مسئولیت پیگیری این امور را به عهده دارد اما میدانم گاهی برای بعضی از مراسم بزرگداشت و امثال آن، میلیونها تومان هزینه میگردد در حالی که اگر این پولها صرف دارو و درمان آنها میشد این همه تلخی و رنج نصیبشان نمیگردید. هنرمندان جوان و سلبریتیهای رشتههای مختلف باید بدانند که خیلی زود به جاده سالخورده و ناتوانی میرسند و هرچه در مورد دیگران انجام دهند در موردشان انجام خواهد شد. پس رسانهها باید مرگ خلیل عقاب و عقابهای دیگر را مورد پیگیری قرار دهند و اجازه ندهند سرمایههای گرانقدر کشور این گونه در تاریکی و گمنامی بار سفر بندند.
انتهای پیام