از بیست به شصت!
- شناسه: 7763
- یکشنبه 21 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۵ | فرهنگی
یوسف خاکیان=رونامه نگار- > فکت اول
دوازده روز پیش (پنجشنبه 9 اسفند) علی سرتیپی که علاوه بر مدیریت چند پردیس سینمایی، در عرصه تهیهکندگی سینما نیز فعال است، درباره تصمیم به افزایش قیمت بلیت سینماها بیان کرده بود: «با توجه به هزینههایی که در بخش تولید فیلم با آن مواجه هستیم و بعد هم آنچه در بخش اکران میبینیم، باید گفت که سینما وضعیت نگرانکنندهای دارد. در حال حاضر قیمت همه چیز چند برابر شده، اما در یک سال گذشته قیمت بلیت سینما ثابت مانده و سالنها توان پرداخت هزینههای خود را هم ندارند.» او در ادامه گفته بود: «در همین همسایگی ما قیمت بلیت سینما در کشور امارات ۱۱ و ۱۲ دلار است ولی در ایران کمتر از یک دلار است؛ یعنی ما ۷۰ تا ۸۰ سنت بلیت سینما را میفروشیم، در حالی که هزینههای ما با آنها یکی است؛ مثلا امکاناتی که در ایرانمال یا پردیس کوروش داریم با آنچه در دوبیمال هست، فرقی ندارد ولی قیمت بلیت آنها چقدر است و قیمت بلیت سینماهای ما چقدر!» سرتیپی با اشاره به افزایش قیمت برخی دستگاههای لازم برای نمایش فیلم که در گذشته ۳۰ میلیون تومان بود ولی الان به ۴۵۰ میلیون تومان رسیده، نیز اذعان کرده بود: «ما در مخمصهای گیر کردهایم که اگر بخواهیم قیمت بلیت را واقعی کنیم باید با توجه به تورم، حداقل آن را به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برسانیم ولی نمیتوانیم چنین کاری کنیم. شخصا معتقدم حداقل قیمتی که میتوانیم برای سال آینده تعیین کنیم تا بدون هیچ سودآوری سینما فقط بتواند خرج خود را بگذراند ۸۰ هزار تومان است.» او در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به اینکه مقایسه قیمت بلیت با دوبی در شرایطی که هزینه زندگی و درآمد شهروندان در دو کشور با هم تفاوت دارد، چقدر میتواند درست باشد؟ بیان کرده بود: «سینما باید چه کاری انجام دهد؟ این دولت است که باید کمک کند و درصدی از هزینهها را متقبل شود تا این ارزانترین تفریحی که الان برای مردم باقی مانده از دست نرود. واقعا با ۳۵ و ۴۵ هزار تومان (قیمت فعلی بلیت سینما) چه چیزی میتوان خرید؟ با افزایش قیمتها آیا تفریحهایی مثل سفر و رستوران رفتن همانند گذشته است؟ اگر دولت در بخش فرهنگی کمک کند، سینما همچنان ارزانترین تفریح و سرگرمی برای خانوادهها و بچهها و دور هم بودنها است.»
> فکت دوم
شش روز پیش (دوشنبه 15 اسفند) روح الله سهرابی مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی گفته بود: «پس از بررسی پیشنهاد شورای صنفی نمایش در خصوص افزایش قیمت بلیت سینما، سازمان سینمایی با هدف حمایت همزمان از رونق سینما و تقویت استقبال مخاطب، با شناور شدن دائمی و هدفمند قیمت بلیت سینما در سال ۱۴۰۲ موافقت کرد.» وی ادامه داده بود: «بدین ترتیب قیمت بلیت سینما در سال جدید بر اساس درجه کیفی، موقعیت جغرافیایی قرارگیری سالن سینما و سانسهای مختلف تعیین و در اختیار متقاضی قرار خواهد گرفت.» به گفته وی در این مصوبه سقف مبلغ بلیت ۶۰ هزار تومان آن هم برای سینماهای مدرن همچون کوروش، ایران مال، فرهنگ، چارسو، صبامال و … در نظر گرفته شده که البته درصد بسیار بیشتری از سالنها و سانسها با ارقام پایینتر یعنی تا ۲۰ هزار تومان به فروش میرسد. سهرابی در پایان گفته بود: «این شکل از مدیریت مالی اکران با دو هدف عمده حمایت از تولید و رونق بخشی به اکران و همچنین ملاحظه وضع معیشت مردم جهت خالی نماندن سبد فرهنگی، طراحی و تدوین شده است و با این تدبیر، اکثریت مخاطبان امکان دسترسی به بلیتهای ارزان قیمت در سانسهای مختلف را خواهند داشت و هیچ قشری از جامعه به دلیل وضعیت اقتصادی از دیدن آثار روی پرده محروم نخواهد ماند.»
> ورود به بحث اصلی
خدا را شکر که در کشور ما هر کسی که چیزی در چنته دارد و میخواهد آن را بفروشد این قدرت و توانایی را دارد که هر قیمتی که دلش خواست تعیین کند و هر کسی هم که به قیمت وی معترض شد، آقای فروشنده با صدای بلند به او بگوید: «همینه که هست، میخوای بخواه نمیخوای با یه خداحافظی خوشحالمون کن.» البته جدیدا عزیزان فروشنده (تولیدکنندگان و ارائهکنندگان محصولات فرهنگی و هنری نیز شامل این افراد میشوند) به یک کشف مهم دیگر نیز دست پیدا کرده و هنگامی که با اعتراض خریدار مواجه میشوند به او میگویند: «همه چی گرون شده، شما چطور حاضرید برای پر کردن شکمتون بابت یه وعده غذا پول زیاد خرج کنید اما حاضر نیستید
برای روح و روانتون پول زیاد خرج کنید؟) جالب اینجاست که همه هم یاد گرفتهاند از این ترفند استفاده کنند و برای گران بودن کالا و محصول خودشان استدلال بیاورند. حالا شده حکایت افزایش قیمت بلیت سینما، دوستان عزیز هر ساله با استفاده از این دلیل بیمنطق (و شاید هم منطقی از نگاه خودشان) مبلغ قابل توجهی را روی محصول فرهنگی شان میکشند و آن را به خلق الله ارائه میکنند. از نگاه خودشان شاید حق با آنان باشد، آنها میگویند: «وقتی همه چیز گرون شده چرا ما گرون نکنیم؟» مثل این میماند که در یک جاده همه ماشینها پشت سر هم در ترافیک گیر کرده باشند، بعد یکی از خودروها برود داخل جاده خاکی و گازش را بگیرد و از کنار ماشینهایی که در ترافیک گیر کردهاند با سرعت عبور کرده و با آنان بای بای کند، بعد به تبع این اقدام، رانندگان دیگری نیز خودروی خودشان را به همان جاده خاکی هدایت کنند و به قول معروف «دِ برو که رفتی». در طول راه هم اگر پلیس یقه آنها را گرفت، به او بگویند: «من دیدم ماشین جلوییم از جاده خاکی رفت من هم دنبالش رفتم» به قول تلویزیونی ها: «این شد دلیل؟» یک نفر هم نیست به ایشان بگوید: «خب ماشین جلویی اشتباه کرده از جاده خاکی رفته، این جاده آسفالت رو برای عبور شما گذاشتن، اگه قرار هر کسی از جاده خاکی بره که سنگ رو سنگ بند نمیشه» این موضوع کاملا شبیه معضل گرانی هاست، دوستان هنرمند (اعم از کسانی که در حوزه سینما کار میکنند و کسانی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند) میگویند: «چون برنج و ماست و شیر و پنیر و کباب و پیتزا و سیگار و کتاب و اجاره خونه و بلیت مترو و لباس و لوازم آرایشی و بهداشتی و چه و چه و چه و چه گرون شده ما هم باید قیمت محصول فرهنگی خودمون رو گرون کنیم» استدلالشان هم این است که: «اگر گرون نکنیم نمیتونیم از پس هزینه هامون بر بیاییم» غافل از اینکه اولا گران شدن بیش از 99 درصد کالاها و خدمات همینطوری الله بختکی و بیدلیل و منطق صورت گرفته، یعنی اصلا نباید گران میشده، اما شده است. حال خوب است برخی عزیزان آغاز سال نو را برای گران کردن مثلا بلیت سینما و کنسرت بهانه میکنند، بعضی دوستان که هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند اولین کاری که میکنند این است که قیمت کالا و خدماتی که ارائه میکنند را افزایش دهند، (برای این ادعایمان فکت هم داریم، همین چند روز پیش وانتی پیازفروش محل ما پشت بلندگو داد میکشید: «پیاز تازه آوردم جانمونی، بدو بیا پیاز بندر آوردم کیلویی ده هزار تومن»، دقیقا فردای همان روز (نه چند روز بعدش) همان وانتی پیاز فروش پشت بلندگو فریاد میزد: «پیاز تازه آوردم جانمونی، بدو بیا پیاز بندر آوردم کیلویی دوازده هزار و پانصد.» خب چرا؟؟!!! مگر از دیروز تا امروز سونامی آمده که قیمت پیاز یهویی دوهزار و پانصد تومان گرانتر شده است؟ کسی هم نیست که به این مسائل نظارت داشته باشد، مردم برای اینکه بتوانند عادی زندگی کنند و برای اینکه مجبور نباشند از محل خودشان جنس گران بخرند، باید با شماره تلفن شهرداری یا سازمان تعزیرات یا هر ارگان دیگری که به این مسائل مربوط میشود تماس بگیرند و بگویند: «آقا پیاز فروش محل ما پیازاشو گرون میفروشه، بیایید رسیدگی کنید.» ثانیا مگر قرار است پول تمام هزینه هایی را که سینماگران و سینماداران میکنند، از جیب مخاطب بخت برگشته پرداخت شود؟ پس دولت اینجا چه کاره است؟ چرا حمایت نمیکند؟ اگر حمایتی از سوی دولت صورت نمیگیرد باید تمام فشارها را به سمت مخاطبان سینما هدایت کرد؟ ثالثا اگر دخل سینماییها با خرجشان یکی نیست، برخی بزرگواران که مدیریت چند پردیس سینمایی را بر عهده دارند و در کنار این مشاغل تهیه کنندگی هم میکنند چگونه از پس هزینههای این سالنها برمی آیند؟ شما که میگویید هزینهها بالاست پس چطور مدیریت چند پردیس سینمایی با هزینههای بالا را با هم در دست گرفته اید؟ مثال پیاز را بیان کردیم، شاید خیلیها بگویند از موضوع اصلی خارج شدی، اما نگارنده دقیقا میداند چه مینویسد، او معتقد است که اتفاقا این دو (سینما با پیاز – موسیقی با پیاز و هر چیز دیگری با پیاز و هر چیز دیگری با هر چیز دیگری) با هم مرتبطند، یعنی چون پیاز گران شده، سیب زمینی گران شده، قیمت کرایه تاکسیها گران شده و... پس منی که سینماگر و موسیقیدان هستم نیز قیمت کالا و خدماتی که ارائه میدهم را گران میکنم؛ یکی از استدلالهای آقای سرتیپی همین بود دیگر، نبود؟ ایشان گفته اند: «در حال حاضر قیمت همه چیز چند برابر شده، اما در یک سال گذشته قیمت بلیت سینما ثابت مانده است» ما هم معتقدیم که حق کاملا با ایشان است، قیمت همه چیز چند برابر شده، اما آیا این چند برابری شدن قیمتها اصولی و منطقی بوده یا همینطوری شَلَم شوربایی صورت گرفته که حالا شما میخواهید قیمت بلیت سینما را با این استدلال افزایش دهید؟ آقای عزیز شما میفرمایید: «در طول یکسال گذشته قیمت بلیت سینما ثابت مانده است» پرسشی از شما داریم و خواهش میکنیم از جانب یک فعال سینمایی، مدیر سینمایی و تهیهکننده سینما پاسخمان را ندهید، لطفا از آنسوی میزتان بلند شوید و به این سو بیایید و در کنار مردم قرار بگیرید و به عنوان یکی از شهروندان این جامعه پاسخ سوالمان را بدهید. برادر بزرگوار مگر قرار است در طول یکسال چند بار قیمت بلیت سینما افزایش یابد؟ آنهم سینمایی که بنا بر گفته بسیاری از همکاران شما بسیاری از فیلمهایش به پشیزی نمیارزند و قصه و روایت خوبی ندارند و فقط دهان پرکن هستند و بازیگرسالاری را رواج میدهند. چندبار قرار است قیمت بلیت سینماها افزایش یابد؟ دو بار؟ سه بار؟ کم است؟ بیشترش کنیم؟ بسیار خب، میگوییم 6 بار، دیگر چانه نزنید، بگویید خدا برکت بده، 6 بار خوب است دیگر، نیست؟ اینگونه عزیزان سینمایی هر دو ماه یکبار میتوانند قیمت بلیت سینما را افزایش دهد، یک وقت به خودتان نگیریدها، شما که قرار شد جزو مردم باشید، منظورمان فعالان حوزه سینماست، همانها که مدیر چند پردیس سینماییاند و از دور دستی بر آتش تهیه کنندگی هم دارند. راستی آقای سرتیپی حالا که جزو مردم شدهاید باز هم قیمت بلیت سینمای ایران را با قیمت بلیت سینماهای امارات مقایسه میکنید؟ باز هم معتقدید که بلیت سینما باید چیزی حدود 300 تا 400 هزار تومان باشد؟ اگر چنین اتفاقی بیفتد، شمایی که جزئی از همین مردم هستید حاضرید با خانواده خودتان به سینما بروید و بلیت بخرید و فیلم تماشا کنید؟ اگر حاضرید که بسم الله، شما جلو بیفتید ما هم دنبالتان میآییم.
اما در فکت دوم مسائل دیگری عنوان شده است، تو گویی سازمان سینماییها مردمی ترند و بیشتر به جیب ما بدبخت بیچارهها فکر میکنند، آنها معتقدند که این درست است که هزینهها زیاد شده و سالنهای سینما هم برای ادامه حیاتشان مجبورند هزینه هایشان را بالاتر ببرند، اما این هم انصاف نیست که همه این هزینهها از جیب مردم پرداخت شود و ما فقط بنشینیم و تخمه بکشنیم، بالاخره ما هم جزیی از همین مردم هستیم. به نظر میرسد دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی با شناور کردن قیمت بلیت سینما میخواهد یک جورهایی پشت مردم باشد و طرف آنها را بگیرد، به همین دلیل ارقامی که در فکت اول توسط علی سرتیپی بیان شده را برنتابیده است، بلیت سینما 400 هزار تومن؟ چاره که فقط گران کردن بلیت سینما نیست، کمر مردم زیر بار تورم سنگین شکست، حال بیاییم هزینه اضافی بلیت گران سینما را هم روی دوششان بگذاریم؟ نه برادر از این خبرها نیست،
زیر بار این یکی نمیرویم، فوقش سالنهای سینما را رتبهبندی میکنیم، درجه یک ها، لاکچری ها، پولدارها، پُر سانس ها، مدرنها (کوروش و فرهنگ و چارسو) و «مال» یدک کشها (مگامال، ایران مال، صبامال و …) بلیتشان را 60 هزار تومان بفروشند، بقیه سالنها که هم درجه یک نیستند و هم سانس زیادی ندارند، بلیتشان را با ارقامی پایینتر (یعنی تا ۲۰ هزار تومان) بفروشند. اینگونه به قول مدیرکل دفتر نظارت بر عرضه و نمایش فیلم سازمان سینمایی نه سیخ میسوزد، نه کباب، یعنی هم سینماها میتوانند به حیات خودشان ادامه دهند و هم مردمی که وضعیت اقتصادی شان چندان مطلوب نیست، میتوانند به سینما بروند و فیلم تماشا کنند.
> غفلت از یک موضوع مهم
مدتی است تعدادی از هنرمندان سینما هشدارهای مهمی را به مسئولان فرهنگی و همکاران خودشان میدهند، صدای زنگ آلارمشان هم خیلی بلند است، با این حال خیلی از مسئولان فرهنگی و همکاران سینمایی صدای این زنگ را نمیشنوند (کسی چه میداند؟ شاید هم خودشان را زدهاند به نشنیدن) این صدا میخواهد از یک حقیقت تلخ حرف بزند، میخواهد بگوید سینما به عنوان هنری که بسیاری برای زنده ماندن و پیشرفتش زحمات زیادی کشیده اند، حال خوشی ندارد و در حال کشیدن نفسهای پایانیاش است، نفسش به شماره افتاده و صدای خس خس حنجرهاش هم شنیده میشود، به داد این سینما برسید، کار به جایی رسیده که حتی گران کردن و شناور کردن قیمت بلیت سینما هم نمیتواند به عنوان یک مُسَکِن عمل کند و حال این سینما را برای مدت کوتاهی هم که شده حداقل ثابت نگه دارد. حالا دیگر به این دلیل که یک فیلم ممکن است در آینده توقیف شود، امروز مجوز ساخت نمیگیرد، حالا دیگر اکران نوروزی به جای هفت فیلم (که در سالهای گذشته روی پرده میرفت) چهار فیلم را روی پرده میفرستد که از این تعداد سه تایشان «فسیل»، «عروس خیابان فرشته» و «ملاقات با جادوگر» جدید نیستند و در سالهای پیش تولید شدهاند و این یعنی فقط یک فیلم «غریب» جدید است و در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شرکت کرده و موفق شد 5 سیمرغ بلورین را از این جشنواره از آن خود کند. به نظر شما این یک فاجعه نیست؟ موضوعی که درباره فیلمهای اکران نوروزی بیان شد یک معادله ساده ی ساده ی ساده است که حتی یک مجهول هم ندارد، صاحبان آثار جدید سینمایی که در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شرکت کردند، حاضر نشدند فیلم هایشان را برای اکران نوروزی روی پرده بفرستند، این اتفاق در حالی رخ میدهد که در سالهای گذشته تهیهکنندگان و فیلمسازان برای اینکه فیلمشان در اکران نوروزی حضور داشته باشد سر و دست میشکستند، اما حالا نه تنها سر و دست شکستنی نیست، بلکه حتی به اندازه یک ته استکان هم میل و رغبتی برای حضور در اکران نوروزی وجود ندارد. در چنین شرایطی انگار باید به عوامل سازنده فیلم سینمایی «غریب» آفرین گفت چرا که شجاعت به خرج داده و فیلمشان را به اکران نوروزی سپرده اند. آنچه بیان کردیم به یک موضوع دیگر هم اشاره دارد، اینکه اگر نیک بنگریم در مییابیم که اکران نوروزی 1402 تنها یک فیلم دارد که آن هم «غریب» است، ممکن است بگویید پس سه فیلم دیگر چه؟ پاسخ این پرسش هم نیاز به اندیشیدن زیاد ندارد، کاملا واضح است که سینماگرانی که در سالهای 98 و 99 فیلمشان («ملاقات با جادوگر»، «فسیل» و «عروس خیابان فرشته») را تولید کرده و تاکنون اثر تصویری شان رنگ اکران را به خود ندیده، از خدایشان است که فیلمشان در نوروز 1402 روی پرده سینماها برود، چه موقعیتی از این بهتر که فیلمی که مدتها در صف اکران بوده و در صورت عدم پذیرش اکران نوروزی از سوی عواملش، معلوم نیست چه زمانی و در چه شرایطی دوباره بتواند روی پرده برود، از این اقبال بند (اکران نوروزی 1402) استفاده کند و بالاخره روی پرده برود. اینها همه صدای زنگ خطر مرگ سینمای ایران است و ما امیدواریم که کس یا کسانی پیدا شوند که این صدا را بشنوند و تا فرصت هست کاری برای نجات این سینما انجام دهند، باور کنید
فردا خیلی دیر است.
انتهای پیام