«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 7532
- دوشنبه 15 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.کیهان: این ملاقات چه ضرورتی داشت؟
۱- «رافائل گروسی» مدیرکل کنونی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به رابطه تنگاتنگ با اسرائیل شهرت دارد. او پیش از این معاون آمانو مدیرکل قبلی آژانس بود! آمریکا بعد از گزارش آمانو درباره PMD و تبرئه ایران، از او خواسته بود که گزارش مزبور را پس بگیرد و گروسی از جمله کسانی بود که به صراحت خواسته آمریکا را دنبال میکرد ولی با پاسخ منفی آمانو روبهرو شده بود. در محافل هستهای غرب و در میان برخی از خبرنگاران آمریکایی و اروپایی این احتمال مطرح است که آمانو توسط موساد به قتل رسیده که گروسی جانشین او شود!
۲- گروسی در بسیاری از موارد قبل از سفر به ایران و یا بعد از پایان سفرش در ایران به اسرائیل سفر کرده است و انکار نمیکند که درباره برنامه هستهای کشورمان با مقامات رژیم صهیونیستی به گفتوگو و رایزنی مینشیند. این درحالی است که رژیم صهیونیستی عضو NPT (پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای) نیست.
۳ - مقامات رژیم صهیونیستی با تلویحی نزدیک به تصریح و رسانههای این رژیم به گونهای آشکار تصریح کردهاند که اطلاعات مربوط به تاسیسات هستهای ایران را از طریق بازرسان اعزامی آژانس دریافت کردهاند. خرابکاریهای اسرائیل در تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران و ترور دانشمندان هستهای کشورمان با استفاده از همین اطلاعات صورت پذیرفته است.
۴- رافائل گروسی روز سوم آذر ماه ۱۴۰۰ در کنفراس خبری در وین که بعد از سفرش به ایران ترتیب یافته بود، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که پرسیده بود: چه تضمینی هست که اطلاعات مربوط به تاسیسات هستهای ایران به بیرون از آژانس درز نکند؟ گفته بود: « اطلاعات هستهای ناشی از بازرسیهای آژانس محرمانه است ولی آژانس هیچ ظرفیتی برای کنترل درز اطلاعات محرمانه ندارد»! و باصطلاح توضیح داده بود «همانطور که میدانید ما درباره ۱۷۳ کشور در جهان، هزاران مکان در سراسر جهان راستیآزمایی میکنیم. بنابراین ما یک سیستم بسیار حرفهای حفاظت از اطلاعات داریم. اطلاعات برای همه گیرندگان توزیع میشود. اگر گیرندهای وجود داشته باشد که اطلاعات را افشا کند، نمیدانم چگونه میتوانید نشان دهید که آژانس مسئول درز اطلاعات است»؟! یعنی اطلاعات سری و طبقهبندی شده تاسیسات هستهای کشورمان در اختیار ۱۷۳ کشور، از جمله، آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی قرار میگیرد! و... «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»!
۵- دیروز آقای رافائل گروسی در برنامهای که مسئولان محترم کشورمان ترتیب داده بودند با جمعی از اساتید دانشگاهها، محققان، پژوهشگران و صاحبنظران فناوری هستهای کشورمان ملاقاتی طولانی داشت و در جریان فعالیت هستهای آنها قرار گرفت! چرا؟! این ملاقات با کدام هدف و برای رسیدن به کدام مقصود و منظوری صورت گرفته و چه ضرورتی داشته است؟! بیتردید اطلاعاتی که آقای گروسی از «اساتید دانشگاهها، محققان، پژوهشگران و صاحبنظران فناوری هستهای کشورمان» به دست آورده است، بیکم و کاست در اختیار رژیم صهیونیستی قرار خواهد گرفت! و بالاخره از مسئولان محترم که در صداقت و تعهد آنان کمترین تردیدی نیست، انتظار آن است که به مدیرکل آژانس اعتماد نکنند تا اطلاعاتی فراتر از آنچه در چارچوب تعهداتمان آمده است در اختیار او قرار نگیرد.
ایران: تصاعد بحران به ضرر کیست؟
سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از درز ناقص گزارش این نهاد به رسانهها در خصوص آنچه غنیسازی 84 درصدی ایران معرفی شده بود بار دیگر این سؤال را مطرح کرده است که مراودات ایران و آژانس و تسلسل اختلافات و تفاهمها، ناشی از یک رویه سیاسی بوده یا موضوعی با ابعاد فنی و تخصصی در حوزه مسائل هستهای است. برای پاسخ به این سؤال لاجرم باید به سراغ اهداف و انگیزههای کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده امریکا رفت.سابقه دو دهه مناقشه بهوجود آمده به بهانه فعالیت هستهای ایران نشان میدهد که آنچه از سوی غرب در پروندهسازی علیه ایران آغاز شده پروسهای برای سیاسی و امنیتی کردن فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بوده است. روند اجرایی این مسأله نیز با به شکست کشاندن توافقات حاصله بین ایران و تروئیکا در سالهای 82 تا 84 آغاز شده است. سالهایی که ایران حتی برای نشان دادن حسن نیت خود تمامی فعالیتهای هستهای و البته اندک خود را متوقف کرد اما همزمان با قطعنامههای سیاسی شورای حکام شاهد رویکرد مخرب طرف غربی بود. قطعنامههای سیاسی و متعدد شورای حکام نیز مقدمهای برای ورود پرونده ایران به شورای امنیت و معرفی آن به عنوان مسألهای جهانی و دارای اهمیت ویژه شد.با این حال ایران همواره تأکید داشته است که همکاری با آژانس به رغم سیاسی کاری این نهاد به اصطلاح فنی ادامه داشته باشد. شاهد مثال این مسأله را میتوان در مذاکرات ایران و آژانس و اهتمام ویژه ایران در پاسخ دادن به سؤالات شش گانه آژانس در سال 1386 مشاهده کرد؛ اتفاقی که حتی باعث شد آژانس تا مدتی خلع سلاح شده و رسماً اعلام کند که مسائل و سؤالهای این نهاد به طور کامل پاسخ قانع کننده از سوی ایران دریافت کرده است. با وجود این کشورهای غربی به خصوص ساکنان کاخ سفید، آژانس را اهرم فشاری علیه ایران به شمار آورده و هر بار با مسألهسازی از طریق این نهاد مانع از به نتیجه رسیدن مسئله از طریق راه حل فنی شدهاند. در دوران اجرای برجام نیز که توافق تا حدودی بنا به میل طرفین پیش میرفت، آژانس طی 15 گزارش جداگانه بر فعالیت صلحآمیز ایران و اجرای کامل تعهدات کشور صحه گذاشت. اما این رویه با خروج یک جانبه امریکا از برجام و سپس استفاده مجدد از آژانس به عنوان کارگزار واشنگتن متفاوت شد. آژانس ابتدا با استناد به اسناد ادعایی رژیم صهیونیستی مسأله سایتهای جدید و اعلام نشده را در دستور کار قرار داد و در آخرین مورد ادعای مخدوش غنیسازی 84 درصدی توسط ایران در سایت زیرزمینی فردو را مطرح کرد.کشورهای غربی به این فهم رسیدهاند که دیگر مسیر شورای امنیت و صدور قطعنامه علیه ایران با بهانهسازی غرب مسدود شده است. دولتهای مختلف به خصوص بازیگران دارای حق وتو و قدرتمند جهانی عضو شورای امنیت ادعای غنیسازی 84 درصدی و سایتهای ادعایی اعلام نشده در دهه هفتاد را بهانهجویی آشکار غرب میدانند. علاوه بر این در رویکرد جدید ایران، اراده پاسخ متقابل سیاسی-امنیتی در برابر بازی سیاسی-امنیتی غرب مسألهای رعب آور برای دشمنان ایران تلقی میشود. دوری کشورهای اروپایی از فعالسازی مکانیزم ماشه و همچنین تردید جدی طرف مقابل در کلید زدن این پلن بخوبی نشان میدهد، این کشورها تصاعد بحران در شرایط فعلی جهانی و به خصوص در وضعیت دست و پنجه نرم کردن اروپا با جنگ اوکراین را به نفع خود نمیدانند. گرچه آنها متوجه این مسأله هستند که پاسخ تهران به رادیکال شدن فضای سیاسی و امنیتی علیه ایران، تدافعی و انفعالی نخواهد بود اما جمع بندی کاملی از افزایش تنشسازی با تهران ندارند و هرگونه نگرانی در این خصوص را برای خود مشروع میدانند.
جمهوری اسلامی:
سرانجام معاشقه سیاسی با طالبان
معاشقه سیاسی با طالبان، سرانجام برای جمهوری اسلامی ایران دردسرآفرین شد. کار به جایی رسیده که حتی زلمای خلیلزاد، مهره سرسپرده آمریکا، هم ایران را به همکاری با تروریستها متهم میکند. وی در مصاحبه با بیبیسی گفته «ایران به مرکز اصلی القاعده در جهان تبدیل شده است.»
ماجرای تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به طالبان، اقدامی خارج از قواعد دیپلماتیک بود که توجیهات وزارت امور خارجه کشورمان نتوانست بر آن سرپوش بگذارد. وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران با انتشار بیانیهای اعلام کرد «موضوع تحویل و تحول سفارت افغانستان در تهران، امری داخلی بوده و به هیچ عنوان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به موضوع مزبور، ورود نکرده است».
مفهوم این بیانیه اینست که دیپلماتهای طالبان سرخود آمدهاند ایران و هیچ تشریفاتی و هیچ مجوزی هم لازم نبوده و مسئولان قبلی سفارت هم با میل وافر سفارت را به آنها تحویل دادهاند. ولی این ادعا با حرف مسئولان قبلی سفارت که میگویند یکی از مدیران وزارت خارجه ایران به آنها یک هفته برای تخلیه سفارت و تحویل آن به نمایندگان طالبان مهلت داده بود منطبق نیست. این اقدام وزارت امور خارجه کشورمان با رویه سازمان ملل منافات دارد. کمیته اعتبارنامههای مجمع عمومی سازمان ملل تاکنون دو بار و آخرین بار در آذرماه گذشته، تصمیمگیری در مورد تصدی کرسی افغانستان در این سازمان را به تأخیر انداخت. بر همین اساس و به موجب مقررات حاکم بر سازمان ملل، نمایندگان سابق افغانستان در این سازمان جهانی همچنان بر سر کار هستند کما اینکه در تمام کشورهای غیر از چین، روسیه، پاکستان و ایران، همان نمایندگان سابق در سفارتخانههای افغانستان مشغول فعالیت هستند و هیچ کشوری نمایندگان طالبان را نپذیرفته است.حساب دولت پاکستان، جدا و روشن است، زیرا این دولت از سالها قبل در مذاکرات دوحه که برای انعقاد پیمان میان آمریکا و طالبان برگزار میشد شرکت داشت و در جریان فروپاشاندن دولت سابق افغانستان و تحکیم سلطه طالبان بر این کشور نقش قابل توجهی ایفا کرد. بنابراین، طبیعی بود که بعد از استقرار حکومت خودخوانده طالبان در کابل، پاکستان با آن همکاری کند و سفارت افغانستان را در اختیار نمایندگان طالبان قرار دهد. باقی میمانند دو کشور چین و روسیه که قبل از ایران سفارتخانههای افغانستان در پکن و مسکو را در اختیار نمایندگان طالبان قرار دادند و اکنون وزارت خارجه کشورمان مرتکب همین اقدام شده، معنایش اینست که به این دو کشور اقتدا کرده است. به عبارت روشنتر، ما حتی در تصمیمگیری درباره تعامل با گروهی که حاکمیت آن بر یک کشور را به رسمیت نمیشناسیم نیز با چین و روسیه که زهرشان را بارها چشیدهایم و از آنها زخمهای کاری بر بدن داریم هماهنگ هستیم! آنچه رفتار مسئولان سیاست خارجی کشورمان را قابل تأملتر میکند اینست که در مقابل این همه امتیاز دادن به طالبان، هیچ امتیازی از آنها نگرفتهاند، نه در زمینه حقابه هیرمند، نه حذف فقه جعفری، نه رفتار خشن و غیرانسانی با شیعیان و نه حتی گردن نهادن به مقررات مرزی! بطوری که یک روز بعد از تحویل دادن سفارت افغانستان در تهران به طالبان، عناصر همین گروه خشن و متحجر در مرز سیستان یک نیروی مرزبانی ایرانی را بازداشت کرده و کتک زدند و با این اقدامشان به ملت ایران اهانت کردند. حالا زلمای خلیلزاد، کارگزار افغانیالاصل آمریکا که با دلالی او آمریکا طالبان را بر افغانستان مسلط کرد، به جمهوری اسلامی ایران طعنه میزند و میگوید: «رئیس القاعده در ایران است و به نظر میرسد پایتخت القاعده از افغانستان به ایران منتقل شده است...»!
انتهای پیام