«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 7257
- پنج شنبه 11 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | سیاسی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
هم میهن:زمینهسازی دروغ
یکی از اعتراضات مقامات ایرانی نسبت به نظام رسانهای بینالمللی این است که این نظام رسانهای، علیه حکومت ایران و به صورت یکسویه مشغول دروغپراکنی است، نمونههایی هم در اثبات این ادعا میتوان ارائه کرد، ولی جای این پرسش باقی است که زمینهسازی بخشی از این تبلیغات منفی در داخل کشور و از طرف متولیان امر صورت میگیرد. چرا؟ همه میدانند که دستگاههای امنیتی و انتظامی ما آن اندازه قدرت دارند که در اولین مواجهه با هر اقدامی ضدامنیتی عوامل مرتبط را شناسایی و دستگیر کنند. البته این موفقیت صددرصد نیست و بستگی دارد به طرف مقابل که طبعا در امور بسیار پیچیده که یک حکومت تروریستی پشت آن بود، موفقیت کم بوده ولی در سایر موارد عوامل مربوط فوری شناسایی و بازداشت و معرفی شدهاند. با این پیشفرض درست، پرسش این است که چگونه ممکن است که تاکنون و پس از چند ماه و تکرار مواردی قابلتوجه این دستگاهها قادر به شناسایی عوامل مسمومیت دختران بیگناه این جامعه نشده باشند؟ اگر نشدهاند یا باید بگویند که این عملیات از طرف سازمانی است که عملیات ترور سردار فخریزاده را انجام داده است یا آنکه باید بگویند موضوع از نظر این دستگاهها اهمیت نداشته است یا آنکه بگویند، شناسایی شدهاند، ولی هنوز زمان مناسب برای معرفی آنان نرسیده است.
واقعیت ماجرا را نماینده قم به صورت ضمنی بیان کرده و میگوید: «حوزه انقلابی و مردم قم با هرگونه تحجر و کار خارج از عقل و منطق مخالف است. ما از تحصیل دختران حمایت و استقبال کرده و مجلس قطعا این موضوع را پیگیری میکند. اجازه نمیدهیم دشمنان ملت ایران از این موضوع سوءاستفاده کنند.» این جملات نشان میدهد که ماجرا چیست و چه کسانی با چه انگیزه و رویکردی مرتکب شدهاند و نگرانی مسئولان نیز از چه زاویه نادرستی است و بهجای آنکه به فکر حقوق دختران این جامعه باشند نگران سوءاستفاده بیگانگان هستند. در هر حال مسئولان امر باید هر چه زودتر اطمینان دهند که در درجه اول این حوادث تروریستی تکرار نخواهد شد و در مرحله بعد تاریخ محاکمه و مجازات عاملان آن را اعلام نمایند. واقعیت این است که هیچ توجیهی در تاخیر این خواست بدیهی پذیرفتنی نیست و انجام آن عامل مهمی در جلوگیری از انتشار اخبار دروغ علیه کشور است. ساختاری که در برابر موضوعی به این مهمی چنین واکنش منفعلانهای دارد، باید انتظار هر اتهام یا شایعهای را داشته باشد. متاسفانه در زمان اعتراضات نیز چندین مورد مسمومیت دانشجویی مشاهده شد، پیشتر نیز در ماجرای اسیدپاشی اصفهان نوعی انفعال و سکوت رسمی را شاهد بودیم، اکنون هم در برابر بدترین اقدام ممکن یعنی مسمومیت دختران بیگناه این دست و آن دست میشود و سوءظن را بیش از پیش بر میانگیزد. دیگر فرصتی برای بیپاسخ گذاشتن این ماجرا نیست، باید هر چه سریعتر عوامل و انگیزهها و آبشخور کسانی که چنین جنایاتی را مرتکب شدند روشن شود. باید گفت مسئله حضور زنان بهویژه آموزش آنان که یکی از مهمترین دستاوردهای دوران پس از انقلاب بوده است، متاسفانه اکنون همین نقطه قوت آن مورد تهاجم عوامل ضدانقلاب و ارتجاعی و ضدپیشرفت قرار گرفته است.
جوان: ارتقای جایگاه راهبردی ایران
دو روز پیش دو ناو جنگی ایرانی «دنا» و «مکران» بهرغم فشارهای ایالات متحده که از برزیل خواسته بود، به این دو کشتی اجازه لنگرانداختن ندهد با صدور مجوز رئیسجمهور برزیل در بندر ریودوژانیرو پهلو گرفتند؛ خبری که شاید خیلی از ما ایرانیها به سادگی از کنار آن عبور کردیم، ولی برای بسیاری از سیاستمداران و متخصصان عرصه روابط بینالملل حاوی معنایی روشن است. حدود ۲۰۰ سال پیش جیمز مونروئه، پنجمین رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که آمریکای لاتین حیاط خلوت آمریکا بوده و این کشور اجازه حضور سایر قدرتها را در این حریم نخواهد داد. این دکترین که منطقه آمریکای لاتین را حیاط خلوت امریکا معرفی کرده و به دکترین مونروئه معروف شد.
امروز ایران کشوری اثرگذار در تحولات جهانی و عنصری تعیینکننده در مناسبات و ترتیبات امنیتی منطقه و جهان است و این موضوعی عیان و مورد اذعان اکثر کارشناسان سیاسی، استراتژیستها و سیاستمداران جهان است. این روزها در بسیاری از نقاط راهبردی منطقه و حتی جهان، قدرت و اراده ایران حضوری محسوس دارد. برای نمونه به اعتراف خود غربیها در سوریه بهرغم توطئههای گسترده جهانی، این اراده ایران بود که نهایتاً غالب شد و دولت سوریه را در میانه توطئهها و جنایتها حفظ کرد. در ماه سپتامبر ٢٠١٨، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده تا زمانی که ایران در سوریه حضور نظامی داشته باشد نیروهای خود را در این کشور نگه خواهد داشت. این موضع ورای نشان دادن یک بهانه سیاسی برای دولت آمریکا در واقع نشاندهنده یک نگرانی عمیق از یک رویداد ژئوپولیتیک بسیار مهم یعنی بازگشت ایران به کرانههای مدیترانه نیز است. حضوری که بعد از قرنهای متمادی مجدداً محقق شده و این بار نه در چارچوب یک نگرش توسعهطلبانه ملی بلکه در چارچوبی کاملاً اعتقادی و برای مهار توسعهطلبی غربیها و رهاییبخشی مستضعفین جهان از زیر یوغ مستکبرین انجام شده است.
امروز سایه ایران بر نقاط استراتژیک جهان افکنده شده و ایران نقشی مهم و تعیینکننده در ترتیبات امنیتی این نقاط به دست آورده است. البته به موازات این رشد روزافزون قدرت ایران و ناتوانی دشمنان در مهار و توقف آن در حوزههای راهبردی و ژئوپلتیک نباید از این واقعیت غافل شد که حوزههایی مانند اقتصاد، فرهنگ و رسانه تبدیل به پاشنه آشیلهایی شدهاند که سبب شده با کم اهمیت جلوه دادن این قدرت روزافزون برای عموم، بسیاری متوجه اهمیت و واقعیت موجود در این حوزهها نشوند. نقاط ضعفی که با ناتوانی دشمن در مهار ایران، به نقاط اصلی جنگ ترکیبی تبدیل شده و طی بیش از یک دهه اخیر تلاش شده تا با تبدیل این حوزهها به صحنه نبردی بزرگ و جنگ شناختی گسترده، جمهوری اسلامی ایران دچار فروپاشی اجتماعی گردد.اگر به صحنه تحولات امروز ایران و جهان نگاه کنیم با دو کلان روایت در خصوص ایران مواجه خواهیم شد. در یک روایت جمهوری اسلامی در ایجاد رفاه برای مردمش ناکام بوده و مسبب مشکلات عدیدهای است که برای مردمش ایجاد شده و امروز در نهایت ضعف قرار دارد و کلان روایتی که جمهوری اسلامی را کشوری در مسیر قوی شدن میداند که سبب شده بسیاری از توطئههای غربیها خنثی شده و اکنون در یک تراز بزرگی از قدرت جهانی قرار بگیرد و البته گرفتار مشکلاتی، چون مسائل اقتصادی و رسانهای نیز است که مسبب آن علاوه بر ناکارآمدی مدیران اقتصادی از تحریمها و توطئههای غرب نشئت میگیرد. روایت اول، روایتی است که توسط لشکر پروپاگاندای غرب در امتداد جنگ اقتصادی و شناختی در حال تزریق به عرصه ادراکی جامعه است و روایت دوم نیز واقعیتی است که پروپاگاندای غرب تا حد زیادی مانع از فهم آن توسط قوه ادراکی بخش قابل توجهی از مردم شده است.
خراسان:فرمول رفتار با طالبان
یک سال و نیم از قدرتگیری طالبان در افغانستان میگذرد، درطول این 18 ماه همواره در ایران سه دیدگاه درباره پرونده افغانستان وجود داشته است. دیدگاه اول، دیدگاه افرادی است که عقیده داشته و دارند که تهران باید دخالت مستقیم ضد طالبان کند. به نظر، این افراد که چه در سال ۷۶ و چه در سال ۱۴۰۰ دیدگاهشان به شدت رد شد، به شکلی دیگر و با نزدیکی به برخی افراد موثر، تلاش کردند به گونهای غیرمستقیم ایران را وارد پرونده داخلی افغانستان کنند. گروه بعدی افرادی هستند که عقیده دارند تهران هیچ راهی جز پذیرش طالبان نداشته و باید آن را بدون هیچ شرط و شروطی به رسمیت بشناسد. گروه سوم نیز بر تداوم روند فعلی، یعنی تحکیم حلقه پیوند با ملت افغانستان و همکاری در حد رفع نیازها با طالبان تاکید دارند. واقعیت این است که هنوز بسیاری از اهداف طالبان و توافقاتی که با آمریکا داشتهاند برای ما نامشخص و حداقل مبهم است و واقعاً کسی نمیداند برای آینده افغانستان چه طرحی دارند و اصولاً تا چه حدی خودشان تصمیمگیرنده هستند و چگونه و در قالب چه سازوکاری میخواهند حکومت آینده را با وعدههایی که مبنی بر ایجاد حکومت عادلانه بر پایه دوری از عصبیتهای قومی و قبیلهای میدهند، پایهریزی کنند، از این رو به نظر میرسد با توجه به این شرایط، دیدگاه گروه سوم قابل قبولتر باشد. اما این روزها اگرچه هنوز ایران طرف طالبانی را به رسمیت نشناخته، حضور دیپلماتهایی با انتخاب طالبان در سفارت افغانستان درتهران هم در سطح جامعه ایران و هم افغانستان خبرساز شده است. بسیاری معتقدند که ایران نباید تا زمان تشکیل دولت فراگیر، سفارت را به طالبان تحویل میداد اما باید گفت که اقدام تهران در حکم امتیاز سیاسی به دولت موقت وسرپرستی افغانستان نیست بلکه الزاماتی بین دو کشور وجود دارد که حل و فصل آنها نیاز به همکاریهای بیشتر دارد. همچنین با توجه به این که حدود 5 میلیون مهاجر افغانستانی در ایران سکونت دارند، رسیدگی به امور کنسولی آنها به همکاری دولت افغانستان نیازمند است ولی به دلیل نبود روابط دیپلماتیک بین ایران و طالبان، این مسئله به معضلی برای ایران و گرفتاری بزرگی برای مهاجران و اتباع افغانستانی تبدیل شده بود. از سوی دیگر بدنه سفارت و دیپلماتها نیز بیشتر متعلق به حزب جمعیت اسلامی بوده و از قدرت تصمیمگیری و توان اجرایی لازم که نیازمند هماهنگی با کابل است، برخوردار نبودند. از طرفی، حضور میلیونها مهاجر در درون مرزهای ایران، هزینههای زیادی را روی دوش تهران گذاشته و خواهد گذاشت. این درحالی است که ایران قبل از قدرتگیری طالبان، بر اساس توافقات انجام شده با دولت اشرف غنی، سالانه هزاران نفر از مهاجران غیرقانونی را به افغانستان عودت میداد و در صورت بازگرداندن آنها به افغانستان، یکی از چالشهای چند دههای ایران نیز حل خواهد شد. در این بین «شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان» متشکل از رهبران جهادی که فعلاً اکثرشان در ترکیه ساکن هستند نیز بیانیهای علیه واگذاری سفارت افغانستان صادر کردند.
البته بیانیه را فقط عطامحمد نور در صفحهاش منتشر کرد و سایر رهبران این شورا آن بیانیه را منتشر نکردند. اما این شورا درخصوص واگذاری کنسولگری افغانستان در استانبول ترکیه به طالبان تاکنون سکوت کرده و بیانیهای نداده است. واگذاری سفارت افغانستان در تهران طوری انعکاس خبری یافت که گویا اولین سفارت افغانستان در خارج از کشور است که تسلیم طالبان میشود، حال آن که قبل از آن نیز سفارت افغانستان در پاکستان، چین و روسیه نیز تحویل طالبان
شده بود.
انتهای پیام