شب چله، کهن یادگار فرخ و فرخندۀ نیاکان دیروز این مردم است. شب باورمندی بردمیدن و مانایی نور و روشنایی و شب زوالِ سیاهی و تباهی است. چله، شب جوشش چشمۀ مهر و لبخند، شب با هم بودن و با هم سرودن و بر خوان خیر و خوبی ها، مهمان شدن است. شبی که در میان لبخند شیرین پدر بزرگ و مادربزرگها و نوه ها، این یادگار دیرین عزیز داشته میشود.
هر چند چله، برای بسیاری از خانواده ها، لبریز شادی و خاطره است ولی خانوادههایی هستند که در این بیسروسامانی اقتصادی و گرانی رنجافزا، سنگینی بار فقر را بر شانههای نحیف خود حس میکنند. این خانوادهها در این روزهای سرد و سیاه پاییز، از بیکاری و نداری سر در گریبان دارند و دیری است آهشان از فرش، به عرش بلند است و گونههای تکیدۀشان رنگی ندارد. خانوادههایی که غم نان و جان دارند و از تورم و گرانی ناشی از سوءمدیریت ها، به ستوه آمدهاند ولی همچنان با مناعت طبع روزگار میگذرانند؛ بیآنکه شِکوهای بر لب آورند.
آموزههای ایرانی - اسلامی و باور خجستۀ پیشینیان نیک کردار و راست گفتار این سرزمینِ کهنسال و تأکید بر یاریرسانی به همنوع، حکم میکند یاور نیازمندان باشیم. آیۀ تابناک: «انالله یحب المحسنین» درس هموارهمان میدهد تا بذر نیکی بیفشانیم. فرهنگ عیاری، دیگر دوستی و یاریرسانی به دیگران، شعلهای روشن، فرا راهمان نهاده است. فردوسی شاعر دادخواه و خردورز این سرزمین نیز میگوید:
همه گوش و دل سوی درویش دار
همه کار او، چون غم خویش دار
در کشف المحجوب هجویری نیز آمده است که مشایخ و پیران پارسا، در گام نخست مدد طلبی برای تربیت و کمال روح، به مریدان امر میکردند ابتدا: «یک سال به خدمت خلق و دیگر سال به خدمت حق و سدیگر سال به مراعات دل خود» بپردازند. این توصیه حاکی از اولویت و اهمیت خدمت به خلق، در کنار خدمت به حق است.
حال در این روزهای قحطی تدبیر و همت؛ پیشاز این که به پیشواز چله رویم؛ پیش از این که در، بر چله بگشاییم؛ ابتدا دستگیر خانوادههایی باشیم که در بین ما، با تیره روزی، روزگار سپری میکنند. خانوادههایی که با این تورم طاقت سوز، غم یلدا دارند و شرمندۀ چشم فرزندانی هستند که صورت شان، سرخ از سیلی زمانه است و دم بر نمیآورند.شب چله، فرصتی است تا با حفظ حرمت و کرامت خانوادههای نیازمند، خیررسان این خوبان باشیم که دیری است با رنج و مرارت، روزگار میگذرانند و هر چند نداشتههای بزرگ شان، سند ناتوانی کار به دستان این سرزمین است ولی به عنوان یک انسان، نمیتوانیم چشم بر فقر و نداری این مردمِ در بیمهریها قد کشیده، ببندیم چرا که به قول مولانا:
گفت پیغمبر که حق فرموده است
قصد من از خلق احسان بوده است
در این شب پرشکوه، احسان در حق نیازمندان، آفتابی درخشان است که شب پریشان محرومان را به امید و روشنایی پیوند میزند. خیران خردمند و خداباور، در شب چله، لبخند را ارزانی دل کودکانی میکنند که دیری است لبخند را از یاد برده اند. امید که همۀ ما در این شب، خاطر نگهدار این خوبان باشیم تا خداوند یار و نگهدارمان باشد.
انتهای پیام