«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 7160
- چهارشنبه 10 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
اعتماد: شتر هجدهم
به دكتر خانيكي زنگ زدم كه براي جلسه نكوداشت هماهنگيهاي لازم صورت گيرد. گفت من راضي به اين مراسم نيستم. به ايشان گفتم ما و جامعه نيازمند اين مراسم هستيم و اين هم بدون تعارف ميگويم. گفتم علتش را توضيح خواهم داد. علتش جستوجو براي شتر هيجدهم است. داستان شتر هجدهم را ويليام يوري باب كرده است. او صاحب كرسي حل منازعه (Conflict Resolution) در دانشگاه هاروارد است كه تجربههاي زيادي در حل منازعه در ميان كشورها و نهادها دارد. چند كتاب او نيز به فارسي ترجمه شده است. يوري معتقد است كه عموم منازعات ميان انسانها مانند وصيت آن پدر است كه 17 شتر را براي سه فرزند خود به ارث گذاشت. وصيت كرد كه براي يكي از آنها يكدوم شترها، براي فرزند ديگر يكسوم و براي يكي هم يكنهم داده شود. بعد از فوت پدر فرزندان جمع شدند و وصيت نامه را خواندند. هفده نه بر دو تقسيم ميشود و نه بر سه و نه بر عدد نه. اختلاف ميان فرزندان بالا گرفت. به پير قوم مراجعه كردند و گفتند نميتوانيم وصيت پدر را اجرا كنيم. پير دانا گفت من يك شتر به شما ميدهم و آن وقت 18 شتر خواهيد داشت يكدوم آن ميشود 9 شتر، يكسوم آن ميشود 6 شتر و يكنهم آن ميشود 2 شتر. جمع شترهاي شما ميشود 9 به علاوه 6 و به علاوه 2 يعني 17 شتر و ميتوانيد يك شتر من را برگردانيد. اختلاف ميان آنها پايان يافت و زندگي برادرانه برقرار شد. از نظر ويليام يوري عموم منازعاتي كه ميان دولتها، سازمانها و مردم وجود دارد مانند همين وصيت است. هيچ راهحل از پيش تعيين شدهاي ندارند مگر اينكه پير دانايي شتر هجدهم را به عاريت بدهد تا مسئله حل شود. مشكل پيدا كردن شتر هجدهم است. ما نيز در وضعيتي مشابه قرار گرفتهايم، وضعيتي كه به آن تراژدي رئاليسم سياسي ميگويند.
كشور بر سر يك دوراهي قرار ميگيرد كه هيچ يك از دو سر دعوا را نميتوان حذف كرد. مانند دعواي زن و شوهري كه در شرف طلاق هستند و فرزنداني دارند. طلاق يك تراژدي براي فرزندان و عموما براي مرد و زن هم است. هنر در اين وضعيت اصلاح رفتار هر دو طرف است، هر دو علايقي دارند كه جمع آنها ممكن نيست اما جدايي بهطور قطع براي فرزندان مصيبت است.
جامعه امروز ما در چنين وضعيتي قرار دارد. نميتوانيم با هيچ يك از دو طرف دعوا همراهي كنيم. مسئله حفظ همبستگي و اصلاح رفتارهاست تا نه تنها در كنار هم زندگي كنيم، بلكه با تغيير رفتار سعادت عمومي را به ارمغان بياوريم. حل منازعه مسئله اصلي است. اگر بر نظام سياسي بيش از اين فشار وارد شود با خطر دولت ضعيف روبهرو خواهيم بود كه اگر محقق شد جهنمي ميشود و همه آرزوي بازگشت به گذشته را خواهيم داشت. اگر دولت هم اين راه را ادامه دهد ملت و خود را ويران ميكند. خود ويرانگر شده است.
اين منازعه را چگونه ميتوان حل كرد؟
ويليام يوري ميگويد بايد شتر هجدهم را درون هر جامعه كشف كرد. راهحل او براي حل منازعه خاورميانه بازگشت به سنت مشترك در ميان اديان اين منطقه يعني سنت مشترك ميان اسلام، يهوديت و مسيحيت است. هر سه اديان ابراهيمي هستند. به نظر او بايد راه را از ابراهيم پيامبر پرسيد. يوري از زادگاه ابراهيم تا محل فوتش پياده رفت تا بتواند سنت مشترك ميان پيروان ابراهيم اعم از يهودي يا مسلمان يا مسيحي را بيابد. او سنت مشترك را در هم سفره بودن پيدا كرد. ميان همه ساكنين منطقه خاورميانه يك سنت مشترك ابراهيمي وجود دارد: هم سفره بودن و مهمانپذيري. همه مردم اين منطقه از ابراهيم آموختهاند مهمان را بركت سفره و مهمان خدا ميدانند. همسفره بودن بركت است، زيرا بستري براي گفتوگو است. از دل گفتوگو نه گفتوگويي سياسي، بلكه گفتوگو بر سر هر چيزي انسان را از موضع نزاع بيرون ميآورد و افق تازهاي را ميگشايد. از نظر يوري شتر هجدهم براي حل منازعه همسفره شدن است تا در لحظههايي كه اختلاف و منازعه را كنار ميگذاريم راهحلي براي مسائل به ظاهر لاينحل بيابيم. حل منازعه داخلي ما هم شتر هجدهم را ميخواهد. نميدانيم اين شتر چيست، اما ميدانيم به قول محمدمهدي مجاهدي از دل هممسئله شدن «هممسالگي» بيرون ميآيد. بهرغم همه اختلافها مسئلههاي مشترك زيادي داريم. دعوا بر سر حق و باطل نيست تنها يك باطل وجود دارد و آن هم تداوم منازعه است كه هر دو طرف را به مسلخ ميبرد.
شرق: درسهایی که باید از بحران اوکراین گرفت
یک سال و چهار روز از آغاز جنگ اوکراین میگذرد و همچنان خوانشهای
متفاوتی میان بازیگران وجود دارد که کدام طرف آغازگر این جنگ بوده است. ناتو و متحدان غیرغربیاش، روسیه را محکوم به تجاوز به خاک اوکراین میدانند؛ اما در سوی دیگر روسیه معتقد است رفتارهای کییف در نادیدهگرفتن پیمان مینسک و نسلکشی روسها در مناطق دونباس و از سوی دیگر نادیده گرفتهشدن تضمینهای امنیتی روسیه از سوی اروپا مطابق توافق ۱۹۹۷ باعث شد که غرب، روسیه را برای دفاع از خود مجبور به ورود نظامی به اوکراین کند.در اینجا چند ملاحظه شایان تأمل وجود دارد: اگر بپذیریم که هدف اصلی بایدن از ابتدای بحران اوکراین این بود که روسیه را در یورو آتلانتیک منزوی کند، در عین حال مشاهده میکنیم که عطف به قطببندیها در قطعنامههای سازمان ملل، روسیه همچنان دوستان و شرکای سابق خود را در کشورهای جنوب جهانی و همچنین کشورهای درحالتوسعه همراه دارد. اما با وجود اینکه ما شاهد تبیین یک نظام خیر و شر در بحران اوکراین هستیم که غرب از تعبیرهایی نظیر «دموکراسی خوب» و «استبداد بد» استفاده میکند و تلاش دارد با تعریف یک نظام دوقطبی، مرزبندی جدی میان آمریکا، ناتو و متحدان غیرغربی آنها با دیگر کشورها شکل دهد، رفتار بازیگرانی نظیر ترکیه، عربستان، قطر یا اسرائیل که حتی رأی مثبت به قطعنامه سازمان ملل نیز دادهاند، نشان میدهد که آنها یک سیاست خارجی واقعگرایانه مبتنی بر کسب حداکثری منافع ملی کشورشان را دنبال میکنند و علاقهای برای گیر افتادن در یک نظام دوقطبی ندارند. بهعنوان مثال اگرچه ترکیه به اوکراین پهپاد میدهد و ماجرا در خوانش روسیه از حمله اوکراین با پهپاد ترکیهای به دونباس در اکتبر ۲۰۲۱ آغاز شد که به تشدید تنشها منجر شد، اما همین ترکیه در عین حال که عضو ناتو است، به اوکراین سلاح میفروشد و نقش مؤثری در عضویت فنلاند و سوئد به ناتو نیز ایفا میکند و به موازات این رفتارها بهعنوان شریک استراتژیک روسیه، گسترش همکاریها را نیز دنبال میکند و نقش بسیار مهمی در مذاکرات برای صادرات غله اوکراین داشت. یا میتوان به نقش سازنده عربستان و امارات اشاره کرد که بزرگترین تبادل اسرای میان روسیه و اوکراین را در پاییز رقم زدند.درس دیگری که باید از تنشها میان کرملین و کاخ سفید آموخت، این است که اگرچه در یک جنگ تمامعیار به سر میبرند، اما همچنان معتقد هستند دیپلماسی، نقطه پایانی این کارزار است؛ اگرچه همچنان برای کسب قدرت بیشتر چانهزنی در مذاکرات احتمالی پیشرو، در میدان جنگ دستوپنجه نرم میکنند.
برخلاف دولتهای ایدئولوژیمحور که تصور میکنند جنگ اوکراین سبب پیدایش ائتلافی از ناراضیان در مقابل ایالات متحده و نظم لیبرال مستقر در نظام بینالملل شده است، رفتارهای مسکو نشان میدهد که ذیل یک دیپلماسی چند بردار، واقعگرایانه و عملگرایانه همچنان از همکاری با شرکای سنتی آمریکا نظیر عربستان، قطر، اسرائیل، پاکستان و هند استقبال میکند. رفتار چین نیز بهعنوان شریک استراتژیک روسیه بسیار شایان توجه است؛ تلاش میکند درست در خطوط مرزبندی مسکو و غرب حرکت کند؛ از یک سو به روسیه تسلیحات برای جنگ اوکراین نمیفروشد که مشمول تحریمهای غرب نشود و از سوی دیگر بر مواضع سیاسی خود با تأکید بر بیطرفی استوار است. شاید مهمترین درس جنگ اوکراین این است که آغاز جنگها هر زمان میتواند اتفاق بیفتد، اما پایان آن امری است که با توجه به حیثیتیشدن بسیاری از مسائل، برای هر یک از طرفها بسیار دشوار و هزینهساز است و نهایتا تمایز پیروزی تمامعیار از شکست تمامعیار را از بین میبرد.
ابتکار:سوریه و پشیمانی کشورهای عربی
بعد از ظهور پدیده بهار عربی که بهتر است بهار آمریکایی نامیده شود و حکومتهای تاریخ گذشته و expire شده و وابسته به غرب در کشورهای عربی تونس، مصر و یمن و... یکی بعد دیگری سقوط کردند، بهار مزبور در ایستگاه آخر به سوریه رسید؛ کشوری که ساقط کردن حکومتش یکی از اهداف اصلی آمریکا و اسرائیل از راهاندازی بهار به اصطلاح عربی بود. در این ایستگاه با مقاومت سوریه برخورد شد. دولت سوریه به این خاطر که مثل دیگر حکومتهای عربی سر در گریبان غربیها نداشت، در مقابل بهاری که از سوی آمریکا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما راهاندازی شده بود مقاومت کرد. آنهایی که فضای سیاسی سال ۲۰۱۱ را به خاطر دارند میدانند در نوامبر این سال اتحادیه عرب رای به تعلیق سوریه در این اتحادیه داد. دولتهای عربی سفارتخانههایشان را در دمشق تعطیل کردند و سفرای خودشان را از سوریه فرا خواندند. سفرای سوریه را از کشورشان اخراج کردند تا به زعم خودشان سوریه را به صورت جزیره مطرود و منزوی در آورند. اکنون بعد از ۱۲ سال، همان حکومتها و دولتمردان عربی اظهار علاقه کردند تا روابط دیپلماتیک با دمشق برقرار کنند و از بشار اسد دعوت میکنند تا از کشورشان بازدید داشته باشد و طبق پروتکل دیپلماتیک در پیش پایش فرش قرمز پهن میکنند و آخرین مورد برای گشودن درهای آشتی سفر روسای پارلمانهای تعدادی از کشورهای عربی به نمایندگی از سایر کشورها به دمشق و دیدار با بشار اسد را میتوانذکر کرد. در سی و چهارمین اجلاس اتحادیه پارلمانهای عربی تصمیم گرفته شد هیئتی به دمشق بفرستند و در این هیئت روسای پارلمانهای کشورهای عراق، لیبی، مصر، امارات، اردن، لبنان، فلسطین، سلطاننشین عمان و دبیر کل اتحادیه پارلمان عربی حضور داشتند. حنفی جبالی رئیس پارلمان مصر گفت: سوریه به جایگاه پیشین خود در اتحادیه عرب باز خواهد گشت و این سفر در راستای حمایت از ریاست جمهوری، دولت و مردم سوریه انجام شد. حکومتها و دولتهای عربی به خاطر ضعف ساختاری و فقدان پایگاه مردمی بیش از حد خود را به آمریکا و کشورهای اروپایی وابسته کردند. برای خوشایند غربیها از هر عملی خودداری نمیکنند بدون آنکه توجه کنند امکان دارد در سایه خوشخدمتی، حیات سیاسی خودشان در معرض خطر قرار گیرد. سرنوشت تلخ سی سال خوشخدمتی حسنی مبارک به آمریکا و اسرائیل میتواند آینه عبرت برای دولتمردان کشورهای عربی باشد.
انتهای پیام