«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 6976
- دوشنبه 8 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
همشهری: سالگرد آغاز جنگ اوکراین
از قضا سرکنگبین صفرا فزود!
پنجم اسفندماه، سالگرد آغاز عملیات ویژه نظامی روسیه در بخشهای شرقی اوکراین است؛ عملیاتی که برداشت روسها از آن یک اقدام نظامی پیشگیرانه با هدف جلوگیری از رسیدن نیروهای ناتو به یکی از مهمترین مناطق مرزی این کشور بود. واکنش غربیها اما در این میان در چند محور بود: اول، اعمال سنگینترین تحریمهای تاریخ علیه روسیه، دوم، ارسال گسترده سلاح برای ارتش اوکراین که رقم آن تا حدود 150میلیارد دلار هم ذکر شده و سوم، تلاش برای منزویسازی روسها در عرصه بینالمللی و نبرد شناختی – رسانهای گسترده با هدف القای شکست روسها در میدان جنگ. اما ماجرا این است که تدابیر فوق، آنچنان که غربیها میخواستند نتیجهبخش نبوده است:
اول آنکه تحریمها در فروپاشی ساختار اقتصاد روسیه ناکام ماندهاند و در عوض آنچه رو به تضعیف گذارده، نظم تحریمی غربساخته است؛ حتی برخی متحدان آمریکا بهرغم تحریم با روسیه تعامل اقتصادی دارند. دوم آنکه اگرچه اشتهای سیریناپذیر «ولودیمیر زلینسکی» برای دستیابی به سلاح بسیاری از انبارهای تسلیحاتی غرب را تخلیه کرده و صدای کارشناسان داخلی کشورهای اروپایی را درآورده، اما همچنان این روسها هستند که در خاک اوکراین میجنگند و تسلط خود بر حدود 20درصد از آن را تحکیم کردهاند. نباید فراموش کرد که تا همین امروز هنوز نیروی هوایی روسیه بهطور جدی وارد جنگ نشده است. سوم آنکه یک نتیجه ناخواسته که بسیار فاجعهبارتر از آن قبلیهاست، دامان غربیها را گرفته است. برآمدن چین که بزرگترین نگرانی چینیها در دهههای اخیر در صحنه بینالمللی بوده، همواره با یک نقطه ضعف همراه بود و آن فقر تمامعیار چین در حوزه انرژی است. با تحریم گسترده اخیر، دسترسی چینیها به انرژی ارزان روسیه کاملا تضمین شده است. از سوی دیگر اقتصادهای اروپایی با هزینههای سنگین انرژی، چشمانداز چندان روشنی را پیش روی خود نمیبینند.اما چهارمین و آخرین نکته آنکه روسیه اکنون در یک ائتلاف ضدناتو قرار گرفته؛ چینیها عملا به این اتحاد پیوستهاند و برخی دیگر از کشورها هم هستند. گزینه انزوا هم چندان کار نکرده و بهزودی ممکن است اتحاد ضدناتو گسترش بیشتری هم پیدا کند.با این اوصاف، سرکنگبین غرب برای درمان تهاجم روسیه، گویا به تعبیر مولانا، صفرا فزوده است.
دنیای اقتصاد:مدل روسی برای مدیریت بازار ارزویژگیهای سیاستگذاری روسیه چیست؟
۱- ثبات مدیریت بانک مرکزی: مدیریت بانک مرکزی روسیه بیش از ۱۰سال است در اختیار خانم نابیولینا است. مدیریتی قوی، با ثبات و محکم که سیاستها و برنامهها را با شخص اول آن کشور هماهنگ، تنظیم و اجرا میکند. رئیس بانک مرکزی روسیه با اختیارات کافی، بهصورت حرفهای، بدون دخالتهای بیجا و اساسا بهصورت مستقل در تصمیمگیریها در راستای اهداف بانک مرکزی فعالیت میکند.
۲- نظارت بانک مرکزی روسیه بر بانکها و موسسات اعتباری: یک نظارت دقیق، قوی، بدون چشمپوشی نسبت به تخلفات موسسات تحت نظارت عمل میکند. اختیار و توان بانک مرکزی روسیه در اعمال نظارت به حدی است که طی چند سال اخیر مجوز صدها بانک و موسسه اعتباری ناسالم لغو و آنها در چارچوب قانون حاکم تسویه و منحل شدند؛ بدون آنکه دولت هزینه و چاپ پولی برای تسویه آنها پرداخت کند.
۳- تنوع ذخایر ارزی: کیفیت، حجم و تنوع ذخایر ارزی روسیه در کنار نوع تحریمهای بانکی و نفتی و دامنه تحریمهای این کشور و همچنین طول زمان درگیر شدن روسیه با تحریمها از جمله موارد اساسی تفاوت اثربخشی تحریمها و موفقیت مدیریت نرخ ارز است.
۴- تنوع کشورهای طرف تجاری: ترکیب و تنوع طرفهای تجاری و تنوع و تطابق منابع و مصارف ارزی مورد نیاز تجارت خارجی، نقش زیادی در مدیریت بازار ارز دارد. اگر کشوری بیش از ۸۰درصد ارز مورد نیاز برای وارداتش به ارزهای یورو، درهم و دلار که تحت شدیدترین تحریمهاست باشد؛ ولی درآمدهای ارزی به ارزهای دیگر باشد، محدودیتهای تحریمی قدرت مدیریت نرخ ارز را بسیار سخت خواهد کرد. گفته میشود روسیه بیش از ۵۰درصد تجارتش را با کشور چین و به ارز آن کشور انجام میدهد.
۵- قدرت و توان بانک مرکزی در اجرای سیاست پولی: با آغاز جنگ اوکراین و اعمال تحریمها بانک مرکزی روسیه در حداقل زمان ممکن و بدون اجازه از دهها شورا و دستگاههای خارج از بانک، اصلیترین و کلیدیترین ابزار سیاست پولی را نزدیک به صددرصد افزایش داد و در ادامه بنا به شرایط متغیرهای اقتصادی بارها نسبت به این شاخص کلیدی مستقلا تصمیمگیری کرد. آیا این نحوه اقدام بانک مرکزی روسیه برای بانک مرکزی ایران فراهم است!؟
۶- ساختار سرمایهگذاری: عموما در کشور روسیه بهدلیل نرخ بهره معقول معاملات سوداگری و دلالی روی ارز، طلا، مسکن، خودرو بهشدتی که در ایران بهصورت پیدا و پنهان است، وجود ندارد. اما شرایط این نوع معاملات در کشور ما بنا به وضعیت کلان اقتصادی و عدم انگیزه برای نگهداری ریال کاملا متفاوت است.
۷- نظام پرداخت نقدی ارز: در کشور ما نظام پرداخت نقدی ارز بسیار پر ابهام است. نظام پرداخت ارزی نقد کشور ما از طریق پیک موتوری فعالیت میکند و زیرپلهای و پنهان است. درحالیکه بانکها با شعب بسیار زیاد در کشور هستند و وظیفه اصلی آنها تسهیل نظام پرداخت مناسب برای مردم است. اینکه چرا پرداخت نقدی ارز توسط صرافیها نباید از طریق حساب و نظام بانکی انجام شود، معلوم نیست!؟ البته طرحهای مناسبی در این زمینه وجود دارد.
۸- کشف نرخ ارز: بانک مرکزی روسیه به شکل دستوری نرخ ارز را تعیین نمیکند! نکته کلیدی این است باید اجازه داد صادرکننده و واردکننده کاملا آزاد و بر مبنای نرخ مورد توافق معاملات ارزی خود را انجام دهند.
۹- لنگر ارزی: متاسفانه سالهای طولانی است نرخ دلار لنگر اقتصاد در کشور ما شده است؛ امری که در روسیه وجود ندارد. تاسف از این بابت که مرکز ثقل اقتصاد قرار دادن دلار برای ثبات اقتصاد داخلی طی سالهای طولانی به برکت درآمدهای نفتی بوده و همواره منابع درآمدهای ارزی در اختیار دولتها بهعنوان ابزاری برای پوشش نواقص سیاستهای پولی و مالی بوده است.
۱۰- پیوند با موسسات بینالمللی: با وجود آنکه به یک معنا، روسیه با غرب در حال نبرد است؛ اما همواره از ظرفیت موسسات بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بهره برده است. مشاورههای روز اقتصادی باعث شده است که کمتر کارشناسی بانک مرکزی روسیه را نهادی جدا افتاده از محیط بینالملل بداند. این امر اعتبارسیاستگذار را از منظر خارجی و داخلی بالا برده است. هر چه اعتبار بیشتر باشد، کارآیی سیاستها نیز بیشتر خواهد شد.
شرق:سخنی با همکاران رسانهای
در سالهای آخر دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، طغیان تیترها به کار گرفته میشد تا او را مقصر همه ناکارآمدیها جلوه دهند. شاهد فضاسازیهای شدیدی بودیم که نمادی از «بیمسئولیتی رسانهای» بود. مخالفان، اندک درکی از پیچیدگیهای اداره دولت در زمان تحریم داشتند. گویی هیچ چیز و هیچ کس جلودارشان نبود و چنین مینمود که با لذتی وافر «ناکامی»های دولت روحانی را به رخ میکشیدند و راست و دروغ را در هم میآمیختند. هرگونه شایعهای را بیپروا و با تیترهای درشت در روزنامههایشان بازتاب میدادند. به جایی رسیده بودند که انگشت اتهام را نیز به سوی مردم نشانه میرفتند که «این است نتیجه انتخابتان؛ پس طعم تلخ میوه انتخاب غلط خودتان را بچشید». گویی هنوز مناظرههای انتخاباتی سالهای 92 و 96 را فراموش نکرده بودند و با لذتی وصفناپذیر سرمست انتقامجویی بودند. بیش از این ادامه نمیدهم، خود میدانید که چگونه به گونهای سازماندهیشده تخریب کردند. مهمترین چیزی که مرا آزار میداد، نهتنها این تیترها و انتقامها بلکه ترویج بیاخلاقی رسانهای برای جوانانی بود که در ابتدای زندگی سیاسیشان بودند و این تجربه به الگویی عمیق در روح و جانشان تبدیل میشد. این خود اثر تربیتی بسیار مخربی برای آینده سیاسی آن جوانان داشت. اینک، اما ورق برگشته است و میخواهم به رسانههای اصلاحطلب هشدار دهم که نباید انتقام گرفت و با تیترهای تحریککننده بیش از این فضای جامعه را ملتهب کرد. اولا، اخلاق سیاسی در چنین برهههایی در عمق خاطره جوانان مینشیند و این یک وظیفه ملی برای «بزرگترهاست» که الگویی سالم برای تربیت سیاسی جوانان ارائه دهند. ثانیا، «انتقامگیری رسانهای» نوعی خودزنی است و دود آن سرراست به چشم مردم میرود و سفره آنان را کوچکتر خواهد کرد. فضای اقتصادی به اندازه کافی ملتهب است و ما نباید آتش بر آتش بیفزاییم. بهویژه باید سعی کنیم که هراس روانی اقتصادی افزون نشود. هر تیتر و سخن ما که التهاب روانی را افزایش دهد، تأثیر بیکفایتیها را بر مردم بیشتر خواهد کرد. گرانی بیشتر، فقر افزونتر و ناامنی بیشتر خواهد شد. بهویژه رسانههای اصلاحطلب مسئولیت اخلاقی-رسانهای دارند که در عین اعتراض به دولت مستقر، سیمایی تربیتی از خود نسبت به دولتی که به آن انتقاد دارند نشان دهند؛ اگرچه برخی رقبایشان حتی توان فهم رفتار اخلاقی آنان را نداشته باشند. بدیهی است که نباید از انتقاد و اعتراض دست کشید. حتی اگر به قول آقای عباس عبدی معتقد باشند که «بار کج این دولت به منزل نمیرسد» میتوانند آن را در نوشتارهای سنجیده و نه در «تیترهای تند» اظهار دارند. من خود سعی کردهام که چنین کنم. اما در عین نقدهای جدی باید سعی کنیم که با «مدیریت دانش خبرگان» و «ژورنالیسم سیاستی حرفهای» دولت را راهنمایی و راهگشایی کنیم؛ اگرچه بر این باور باشیم که «اینها گوش نمیکنند». در هر موضوع خُرد و کلانی به ارائه راهحلها بپردازیم و آن را تکرار و تکرار و تکرار کنیم، بلکه مؤثر واقع شود. من نوشتههای آقای عباس عبدی و رضا نصری را در این راستا میبینم که در عین انتقادهایی که به دولت دارند، معمولا راهحلهای فنی را هم بهخوبی نشان میدهند. اگرچه بسیاری از نصایح و راهکارها اساسا شنیده نمیشود اما این چیزی از مسئولیت ما نمیکاهد. سازگاری ملی در چنین هنگامههایی است که ضرورت مییابد. از سوی دیگر مسئولان مربوطه گمان نکنند که با توقیف و تعلیق رسانهها میتوانند کاری از پیش ببرند. فضای آزاد رسانههای داخلی، هراس ناشی از رسانههای زرد خارجی را خنثی میکند. امید است که به این نکته واقف شوند که رسانههای داخلی، ولو منتقد، مرجعیت رسانهای را از خارج از کشور میگیرد و به داخل میآورد. نمیدانم چرا از فهم این نکته بدیهی ناتوان هستند؟ از آن سو، حتی حرفهایترین رسانههای خارج از کشور گاهی در حد همان اخبار 20:30 «رسانه ملی» جلوهگر میشوند. آنها هم تحت تأثیر کینهها، عقدهها و واکنشهای روانی برخی از هموطنانمان در خارج از کشورند و از فضای عقلانیت فرسنگها به دورند. برخی از آنان از زندگی طولانیمدت در دموکراسیهای غربی چیزی از آداب و تربیت دموکراتیک نیاموختهاند و بیشتر در دامن «فاشیسم درونی» خود پرورش یافتهاند.
انتهای پیام