وقتی خیاط درون کوزه میافتد
- شناسه: 6930
- دوشنبه 8 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۷ | سیاسی
کار سخت کیهان و حسین شریعتمداری؛ پرسش اصلی این جا است، کیهان و شریعتمداری تا کجا از برخی وزیران و مدیران دولت دفاع خواهند کرد و با چه اهدافی و با چه روش هایی؟!
آقای شریعتمداری! وزیری که از پس برخورد با یک مدیر میانی با تخلفی آشکار در حوزه ی «نهضت ملی مسکن» برنیاید حتماً و قطعاً ارزش دفاع کردن ندارد!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: «طغیان، گونهای از خودزنی است؛ هراس اجتماعی را نباید با «طغیان تیترها» دامن زد. هرگونه هراس اجتماعی وضع اقتصادی مردم را بدتر میکند.» این قصه ی امروز نیست، قصه ی همیشه است به شرطی که، گذشته در امروز گُم نشده باشد!
کیومرث اشتریان مینویسد: « در سالهای آخر دوره ریاستجمهوری حسن روحانی، طغیان تیترها به کار گرفته میشد تا او را مقصر همه ناکارآمدیها جلوه دهند. شاهد فضاسازیهای شدیدی بودیم که نمادی از «بیمسئولیتی رسانهای» بود. مخالفان، اندک درکی از پیچیدگیهای اداره دولت در زمان تحریم داشتند. گویی هیچچیز و هیچ کس جلودارشان نبود و چنین مینمود که با لذتی وافر «ناکامی»های دولت روحانی را به رخ میکشیدند و راست و دروغ را در هم میآمیختند. هرگونه شایعهای را بیپروا و با تیترهای درشت در روزنامههایشان بازتاب میدادند. به جایی رسیده بودند که انگشت اتهام را نیز به سوی مردم نشانه میرفتند که «این است نتیجه انتخابتان؛ پس طعم تلخ میوه انتخاب غلط خودتان را بچشید». گویی هنوز مناظرههای انتخاباتی سالهای 92 و 96 را فراموش نکرده بودند و با لذتی وصفناپذیر سرمست انتقامجویی بودند. بیش از این ادامه نمیدهم، خود میدانید که چگونه به گونهای سازماندهیشده تخریب کردند. مهمترین چیزی که مرا آزار میداد، نهتنها این تیترها و انتقامها بلکه ترویج بیاخلاقی رسانهای برای جوانانی بود که در ابتدای زندگی سیاسیشان بودند و این تجربه به الگویی عمیق در روح و جانشان تبدیل میشد. این خود اثر تربیتی بسیار مخربی برای آینده سیاسی آن جوانان داشت. در نوشتههایم در اواخر دولت روحانی گفتم که این جریان افسارگسیخته رسانهای بهزودی و در دولت بعدی تماما به سوی خودتان باز خواهد گشت. چون مردم کاری به این ندارند که فلان دولت تازه بر سر کار آمده است. آنان «دولت» را یک پدیده مستمر میبینند و کاری به روحانی و رئیسی ندارند. دولت برای آنان یک کُل واحد است و صبر و طاقتی که به سر آمده باشد، خشک وتر را با هم میسوزاند. افسوس که هشدارها کارگر نمیافتاد و دیدند که بهزودی تنور داغ مطالبات، نان سوختهای برای قدرت آنان به بار آورد.»
> یادآوری، یادآوری به دنبال دارد!
این روزها که بازار ارز و سکه متلاطم شده است شاهد نوعی یادآوری به قصد یادآوری هستیم آن هم با بازنشر تیترهای معروفِ روزنامههای عمدتاً اصولگرا که قیمتهای تشدید شده ی سکه و دلار و پراید را به رخ دولتهای یازدهم و دوازدهم میکشیدند و آن را نشانهای از بیکفایتی میدانستند و حال که قطار بازار از ریل خارج شده و قیمتها جا به جا میشوند، همان تیترها مصداقی شده است برای یک یادآوری دردناک که اگرچه روی سخن با دولت سیزدهم است اما چوب ماجرا را مردم میخورند!
> کیهان حتی توصیههای خودش را نیز فراموش کرده است!
صفحه ی دوم روزنامه ی کیهان(یکشنبه هفتم اسفند 1401) حاوی مطلبی قابل تأمل است؛ نگاهی یک سویه به آن چه بازار و اقتصاد را به این روز نشانیده است!
حسین شریعتمداری، با بینهایت تلاش که خدای ناکرده در مسیر انتقاد و تلخی با دولت سیزدهم نیفتد(!) در مطلبی با عنوان:« اتاق جنگ اقتصادی ما کجاست؟!» دست به قلم میشود تا به زعم خویش، دولت را یاری کند غافل از آن که، برای حمایت باید منصف بود نه یکهتاز میدان پریشان گویی!
حسین شریعتمداری مطلب خود را از جلسه ی غیر علنی مجلس برای بررسی بازار ارز آغاز میکند: « ۱- دیروز آقای خاندوزی وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی کشورمان بعد از حضور در جلسه غیر علنی مجلس شورای اسلامی که به اتفاق آقایان مخبر و فرزین صورت گرفته بود، به خبرنگاران گفت: «پشت پرده اختلالات بازار ارز شناسایی شده و به زودی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و قضائی تکلیف این افراد را مشخص خواهند کرد.» آقای قالیباف رئیس محترم مجلس شورای اسلامی نیز با اشاره به همان نشست، اعلام کرد «برای ساماندهی بازار ارز به جمعبندی خوبی رسیدهایم». این دو خبر، اگرچه امیدآفرین است ولی اشاره به نکتهای در این باره نیز ضروری به نظر میرسد.»
شریعتمداری اما هیچ اعتنا و اشارهای به گفتههای یکی از نمایندگانِ دست بر قضا«احمدینژادی» مجلس ندارد که درون همان جلسه نشسته بوده و ماحصل شنیدهها و برداشت خود را این گونه بازگو میکند:«احمد علیرضابیگی میگوید: مخبر گفت بهتر از ما برای اداره امور ارزی کشور پیدا نمیکنید.»
وی میافزاید:«غیرمسئولانهترین پاسخی که میتوان از یک مسئول شنید را ما امروز از رئیس تیم اقتصادی دولت و معاون اول رئیس جمهور شنیدیم.ایشان به وضوح و بدون هیچ لفافهای اعلام کردند که بهتر از ما برای اداره امور ارزی کشور پیدا نمیکنید و ما هم بهتر از شما پیدا نمیکنیم و «همینی که هست.» بیگی اضافه کرد: استنباط ما از جلسه با آقای مخبر و تیم اقتصادی دولت این است که برنامهای برای برون رفت از شرایط موجود وجود ندارد.»
نکته ی ماجرا این که، گفتههای بیگی را هیچ یک از حاضران در آن جلسه تکذیب نمیکند!
شریعتمداری در ادامه اما از دستاوردهای 44 ساله میگوید و تلاش سرویسهای امنیتی شرق و غرب که از بدو پیروزی انقلاب تا به امروز از هیچ کوششی برای خرابکاری و هزینه تراشی فروگذار نبوده اند، موضوعی که برای همه ی آحاد ملت روشن و آشکار است و حداقل جای طرح این مباحث به عنوان مقدمه نیز توجیهی ندارد!
شریعتمداری مطلب خود را در بند پنجم با طرح یک پرسش، پیمیگیرد و مینویسد: « ۵- اکنون سؤال این است که با توجه به توانمندیهای یاد شده که فقط به اندکی از آن بسیارها اشاره شد، آیا شایسته است که یک مشت انساننمای بیسرو پا با حمایتهای آشکار و نهان دشمنان بیرونی با لطایفالحیل و ترفندهای گوناگون در سیستم ارزی نظام دست به اخلال بزنند و مدیریت ارزی کشور را از دست مدیران شایسته و دلسوز دولت مردمی خارج کرده و در اختیار خود بگیرند؟! و از آنجا که متاسفانه قیمت دلار به شاخص قیمت تمامی کالا و خدمات تبدیل شده است، گرانی افسارگسیخته و روزافزونی را به مردم مظلوم و پاکباخته ایران اسلامی
تحمیل کنند؟!»
شریعتمداری همه ی مشکل ارز را به:« یک مشت انساننمای بیسرو پا[که]با حمایتهای آشکار و نهان دشمنان بیرونی با لطایفالحیل و ترفندهای گوناگون در سیستم ارزی نظام دست به اخلال[زده اند] و مدیریت ارزی کشور را از دست مدیران شایسته و دلسوز دولت مردمی خارج کرده و در اختیار خود گرفته اند» نسبت میدهد ولی از خود و دولت و دست اندرکاران پول و بانک و اقتصاد نمیپرسد:«چگونه یک مشت انسان نمای بیسر و پا میتوانند اما شما مدیران شایسته و دلسوز دولت مردمی نمیتوانید؟!»
> برای این بخش ماجرا با آقای شریعتمداری حرف داریم
حسین شریعتمداری شاید از یاد برده باشد که سیزدهم شهریور 1400، ده توصیه ی مهم به دولت کرده است، توصیههایی که متاسفانه حتی خودِ روزنامه ی کیهان نیز بدانها پایبند نبوده است!
صرفاً برای یادآوری، به صورت خلاصه، آن توصیهها را بازگو میکنیم:
در آن روزگار که دولت هنوز دست چپ و راست خود را نشناخته بود و بسیاری از ارگان ها، دستگاه ها، سازمانها و حتی وزارتخانهها با همان نیروهای به کار گماشته شده در دولت روحانی مشغول به کار بودند(سیزدهم شهریور 1400 و تنها چند روز بعد از رأی اعتماد مجلس به کابینه ی سیزدهم)، کیهان به دنبال رسیدن به پاسخِ این پرسش که:«اعتماد و امید مردم چگونه بازسازی و ترمیم میشود و بایدها و نبایدهای دولت در این زمینه چیست؟»، ده مورد را به اصطلاح فهرست میکند:
توصیه اول: برای امید داشتن به کسی یا چیزی، پیش از هر چیز شما باید به آن اعتماد داشته باشید. تا اعتمادی در کار نباشد، امیدی هم نیست. برای جلب اعتماد، باید شنونده خوبی بود. رفتن میان مردم و دیدن و شنیدن بیواسطه مشکلات آنها، راهکاری مهم و اساسی در جلب اعتماد آنها است.
توصیه دوم: همانقدر که داشتن امید واقعی برای جامعه ضرورت دارد و حیاتی است، امید واهی و خیالی نیز مخرب است. نمیتوان هم به واقعیت امیدوار بود و هم به وهم و رویا.
توصیه سوم: به دولتی میتوان اعتماد کرد که مقتدر باشد. دولت و دولتمردان ضعیف حتی نزد دوستان و همفکران نیز قابل اعتماد نیستند. احیای اقتدار دولت، موضوعی مهم و دارای فوریت است. این اقتدار در همه زمینهها باید دیده شود.
توصیه چهارم: نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب نیز در دیدار مذکور به آناشاره کردند، موضوع عمل به وعدهها است. هیچ چیز مثل عمل به وعدهها نمیتواند اعتماد و امید مردم را افزایش دهد. تعیین روزشمار برای تحقق وعدهها، راهکاری ملموس و جدی در این مسیر است.
توصیه پنجم: یک راهکار به ظاهر ساده اما در واقع دشوار برای ترمیم اعتماد و امید جامعه، کمتر سخن گفتن مسئولان است.
توصیه ششم: نخبگان جامعه از هر قشر و صنفی نقشی مهم در روند بازسازی اعتماد و امید عمومی دارند. ارتباط واقعی و مستمر دولتمردان با نخبگان و بهره گرفتن از نظرات و تجارب آنها، یک راهکار موثر و مهم در این زمینه است.
توصیه هفتم: هرقدر انتصاب مدیران بر اساس شایستگیها و توان آنها در حوزه ماموریتی باشد، برای جامعه امیدآفرین خواهد بود و برعکس هرقدر اعطای پستها براساس روابط جناحی و شخصی و دور از شاخص توانمندی باشد، به امید مردم نسبت به دولت ضربه وارد میکند.
توصیه هشتم: احتمال بروز تخلف تا جای ممکن کم و کمتر شود و با متخلفان برخورد سریع و قاطع صورت گیرد.
توصیه نُهم: گاهی یک جمله کوتاه و نسنجیده در یک موقعیت خاص و بسیار محدود، اثراتی بزرگ و پردامنه برجای میگذارند و حتی ماندگار میشوند. «خودت بمال» و «همینی که هست» از جمله این مواردند.
توصیه دهم: هرقدر زندگی و سلوک مدیران به زندگی عموم جامعه نزدیکتر باشد، مجموعه دولت برای مردم قابل اعتمادتر بوده و لاجرم امید آنها نیز افزایش مییابد.
> آقای شریعتمداری! دولت و روزنامه ی کیهان
به کدام یک از این توصیههای ده گانه عمل کردند؟!
آقای شریعتمداری؛ بر خلاف آن چه توصیه شده بود، دولت خیلی از وعدهها را نمیبایست میداد که داد (ساخت چهار میلیون مسکن و سالانه یک میلیون شغل)، از مجلس و ستادهای انتخاباتی نباید وزیر و استاندار جذب میکرد که جذب کرد، به میان مردم میبایست میرفت که رفت اما با اطلاعات غلط تا جایی که صدای محمد مخبر نیز به آسمان بلند شد، با فساد و تخلف باید برخورد میکرد که برعکس گاهی مماشات کرد یا اصلاً ندید، تا جایی که یکی از نمایندگان دولت سیزدهم در جواب اعتراض نمایندگان مردم در آن منطقه، چین به ابرو میاندازد و میگوید:« این جا دارالحکومه است و من رئیس دارالحکومه پس هرکار خواستم انجام میدهم!» و... آقای شریعتمداری کافی است یا بازهم بگوییم؟!
آن چه رنجآور است این که؛ روزنامه کیهان، سیزده شهریور 1400 در مطلبی با عنوان: «ده نکته ی کلیدی برای ترمیم اعتماد و امید مردم» به قلم«محمدصرفی»، به زعم خود توصیههای مهمی را به دولت تازه بر سر کار آمده ی رئیسی تقدیم میکند توصیههایی که بررسیها نشان میدهد نه تنها دولت که حتی خودِ روزنامه ی کیهان نیز به آنها بیاعتنا بوده است! میگویید چگونه؟ خواهیم گفت:
کیهان طی 19 ماهی که از عمر دولت سیزدهم گذشته، با تیترها و تحلیلها و خراش به صورتِ این و آن انداختن(زنجیرهای و جیره خوار و نوکر و کلفت خواندن هر روزنامه و رسانهای که منتقد بود)، رویهای که مرسوم و معمول شده است(!)؛ یا توی دل مردم را خالی کرد، یا گزک به دست دشمنان داد، یا التهاب آفرینی کرد، یا گزارشهای غلط به مردم داد، یا با امیدها و حمایتهای آنچنانی از برخی سوءمدیریتها پشتیبانی کرد، یا بدون توجه به آن چه در زندگی مردم و بازار میگذرد فقط به منتقدان تاخت و لحظهای نیندیشید، خودِ او بیشتر از دولت دارد به آن توصیههای اندیشمندانه پشت میکند!
در همین مطلب اخیر، کیهان در حالی همچنان و با تمام توان از دولت سیزدهم حمایت و دفاع میکند و همه ی تقصیرها، ناکارآمدیها و معضلات، حتی دلار بالای 50 هزارتومان را به دو دولت حسن روحانی حواله میدهد که حتی یکی از آن توصیههای دهگانه به کابینه ی رئیسی که سیزدهم شهریور 1400 منتشر کرده بود در نظر گرفته نشد؛ از کابینه تا برنامههای اعتماد ساز و استانداران گرفته تا استفاده از باتجربهها و نخبهها و کاربلدها؛ پرسش اصلی این جا است، کیهان و شریعتمداری تا کجا از برخی وزیران و مدیران دفاع خواهند کرد و با چه اهدافی؟!
> سیاست را امنیتی کردید، اقتصاد را لطفاً امنیتی نکنید!
کیهان در ادامه، بازهم با استناد به آن چه خاندوزی گفته، بیتوجه به همه ی آنچه 19 ماه است از ناهماهنگی و ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت گفته و نوشته شده، آتش به جان مردم انداخت(!) توپ را در زمین امنیتیها میاندازد(همه شواهد حکایت از آن دارند که اختلال در بازار ارز طبیعی نیست بلکه توطئهای حساب شده و تدارک دیده از سوی دشمنان است و برای مقابله با این توطئه، دستگاهها و مراکز اطلاعاتی و امنیتی بیشترین وظیفه را بر عهده دارند. مسامحه را کنار بگذارید و در برخورد با مافیای ارز کمترین ترحمی نداشته باشید. پای زندگانی و آرامش مردم در میان است.) تا بزرگترین اشتباه ممکن را مرتکب شود چه، مراقبت از اخلال و خرابکاریها اگرچه کار امنیتیها است اما کاهش نرخ تورم و پایین آوردن نرخ دلار و ساکت کردن تلاطم در بازار طلا و سکه و سد کردن راه افزایش قیمتها در اقلام خوراکی و غیرخوراکی، هرگز در شرح وظایف دستگاههای نظارتی، اطلاعاتی و امنیتی نیامده است که لازم است تأکید کنیم دستگاههای نظارتی، امنیتی و اطلاعاتی بیآن که لازم باشد به آنها یادآوری شود مشغول به انجام وظایف محوله در حوزههای مختلف از جمله اقتصادی هستند اما دیگر نباید توقع داشت وظایف بانک مرکزی و وزارت اقتصاد را هم امنیتیها انجام دهند!
شریعتمداری در بند هشتم یادداشت خود، ناخودآگاه به موضوع خوبی اشاره میکند و مینویسد:«۸- به عنوان مثال، برای مدتی نهچندان کوتاه، هر یک از شهروندان میتوانستند فقط با ارائه کارت ملی (که همه دارند) مبلغ ۵ هزار یورو دریافت کند! چرا؟ برای کدام منظور؟! مشخص نبود. دلالان همه روزه تعدادی را از روستاها و بخشهای اطراف تهران با اتوبوس به تهران منتقل میکردند، ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان به آنها میدادند و ارز خریداری شده را تصاحب میکردند! این اقدام دولت محترم از کدام نیاز ضروری برخاسته بود؟! کسی توضیحی نمیداد! چند روز قبل اجرای این حرکت متوقف شد و قرار شد اگر کسی برای مسافرت ضروری به ارز نیاز دارد، هنگام خروج از کشور و بعد از عبور از آخرین دروازه (گیت خروجی)، ارز مورد نیازش را دریافت کند. خبر امیدوارکنندهای بود ولی دیروز اعلام شد که تحویل ارز با کارت ملی (بخوانید بدون دلیل و بیآن که نیازی باشد) از سر گرفته شده است! چرا؟؟؟»
شریعتمداری اگرچه ناخواسته اما به درستی به یک معضل خیلی مهم دست میگذارد؛ تصمیمات خلق الساعه در بازارهای پولی و ارزی، بررسی نشده و بیثبات کننده، موضوعی که لابد به امنیتیها ارتباطی پیدا نمیکند!
شریعتمداری و کیهان در نهایت مینویسد: «همینجا باید گفت که از دولت قبل با توجه به مسیر فاجعهباری که در بسیاری از حوزههای اجرایی -از جمله اقتصاد- در پیش گرفته و مشکلات فاجعهباری را به ملت تحمیل کرده بود انتظار نمیرفت که در این زمینه اقدام بایستهای داشته باشد. از دولتی که برباد دادن دهها میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا و ریختن بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور به پای برجام برای لغو تحریمها که نتیجهای جز افزایش تحریمها درپی نداشت و برجای گذاردن ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه و ۵۰۰ هزار میلیارد تومان سررسید اوراق قرضه و تعطیلی هزاران کارخانه و مرکز تولید و... را در کارنامه خود برجای نهاده و به ملت تحمیل کرده است انتظار سامان دادن به بازار ارز نمیرفت ولی از مسئولان اقتصادی دولت مردمی رئیسی که در فاصله کوتاه یکسال و چندماهه اخیر دستاوردهای فراوانی داشته است و نیز برای احترام به شأن برجسته و مثالزدنی مردم، انتظار میرود در این زمینه نیز منافذ موجود را کشف کرده و با جدیت به رفع آن بپردازند.» و این یعنی؛ از نظر کیهان و شریعتمداری، همچنان و بعد از گذشت 19 ماه، مسئول تمام معضلات اقتصادی دولت سیزدهم، حسن روحانی است!
> و تیر خلاص!
شریعتمداری در جمله ی پایانی مینویسد: « همینجا و به عنوان ختم کلام گفتنی است که چرا باید هزینه زندگی لاکچری کلان سرمایهداران و عوامل نشاندار دشمن از کیسه مردم داده شود.» و در کنار هم قرار دادن کلان سرمایه داران و عوامل نشان دار دشمن یعنی ترغیب به خروج سرمایههایی بیشتر از کشور چون سرمایه دار وقتی خود را در کنار عوامل نشان دار دشمن ببیند حتی یک دقیقه هم به ماندن و ساختن و کمک به توسعه و آبادانی کشور نخواهد اندیشید و این جا است که باید به حاج حسین شریعتمداری و روزنامه ی کیهان یادآور شد:« و عاقبت خیاط هم درون کوزه افتاد!»
انتهای پیام