فلسفه وکالت و مدیریت بر موکل!
- شناسه: 6897
- دوشنبه 8 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱
آنچه در راه اعتلای نهاد وکالت بر گردهی احباب و اهالی حقوق بار شده، فلسفهی وکالت بوده که در ابطان آن دفاع از حق و عدالت و تظلم خواهی جای گرفته است و بایستی با تدقیق، آن را به عنوان سرلوحهی حرفهی مقدس وکالت و نظایر آن قرار داد. فلسفه وکالت از دیدگاه هر وکیل دادگستری میتواند متفاوت باشد. صرفا اگر وکیل مدافع ذات وکالت را فقط به عنوان منبع ارتزاق روزمره خویش بداند، دیگر به دور از انتظارات تدافعی در محاکم قرار گرفته و این آفتی است خطرناک برای عموم جامعه و نه صرفا صنف وکلا و حقوقدانان. اما اگر دیدگاه وکیل مدافع و فلسفه وجودی آن این باشد که امروزه متولد شدهایم و چنانچه بخت و اقبال به سمت امر مقدس وکالت باشد، بایستی بر خود واجب دانست که آمدهایم تا باری از دوش دیگران برداریم و بذرپاش عدل و برپایی مساوات و آزادی در جامعه باشیم در این حالت وکیل دادگستری با اهتزاز پرچم عدالت مبدل شده به ندای حق و ندای رسایی در اعتراض به بیعدالتی و دیگر دغدغهی او صرفا امرار معاش نبوده بلکه هدف و غایت نهایی او حلی از مشکلات هم نوعان خویش است. در چنین فضایی وکیل دادگستری میشود نوشدارو و مسکنی بر آلام و غموم جامعه و میشود مرهمی بر دردهای مادری فرتوت و پدر سالخورده که در راهروهای دادگاهها تنها به دنبال طلب یافتن مجازات قاتل فرزند خویش است. مضافا وکیل موصوف میتواند به عنوان سرلوحه رسالتی کارآموزان و هم صنفان خویش گردد. واژه واژهی جمله مقدس وکیل مدافع حکایت از امری شریف و گرانقدر در دفاع و صیانت از ملت است. باشد که اهتزاز پرچم عدالت همچنان مقتدر و مستحکم باقی بماند. در آن سوی قضیه پرچمداران عدالت قضائی، قضات عدلگستر و مستعد که باید لازمهی حرفهی خویش را عدالت خداوندی قرار دهند و مستفاد از جمله جلیله به نام خداوند عدل و داد بر این باور خواهیم رسید که رسالت حرفه ی وکلا و قضات بر پایی عدل و مساوات است. در بحثی دیگر پیرامون وکیل مدافع اینگونه میتوان گفت که وکیل موفق فردیست که علم کافی و وافی و مدیریت نسبت به موکل
داشته باشد. منظور از مدیریت موکل چیست؟ ضمن بررسی این موضوع، دو مورد پیشگفت از لوازمات وکیل موفق بوده و وکیلی صرفا توانسته در این راه ظفر بوده باشد که مدیریت اقوی بر موکل بنماید. از ویژگیهای وکیل موفق آن است که با موکل خویش صادق بوده و بالعکس موکل هم از روی صداقت با وکیل سخن به میان آورد و وکیل حرفهای در هر شرایطی باید موکل را از حقایق پرونده و حوادثی که موکل با آن روبروست مطلع سازد. اگر وکیل در جهت به دست آوردن هر پروندهای که لاجرم اقبال ناخوشایندی دارد با جلوه نمایی اعم از کوچک یا بزرگ شمردن مشکلات پرونده آن را ساده یا پیچیده جلوه دهد و از این حیث اقناع موکل را برای پرداخت حق الوکاله گران و بیشتر فراهم آورد، امریست مادونشان وکیل و نادرست و غیر حرفه ای. از دیگر ویژگیهای وکیل موفق داشتن وثاقت و وجدان کاری مرتبط با هر پروندهای که در آن به عنوان وکیل وکالت دارد. مضافا حتی اگر وکیل در مقام معاضدت بوده، باز هم بایستی به موارد اظهار شده عنایت داشته باشد. اشرافیت وکیل به لوایح، منضمات و اوراق محصله در پرونده و تطبیق آن با مواد و نصوص قانونی اهم کار است. تجزیه و تحلیل پرونده از دیدگاه وکیل حرفهای و مجرب و علاوه بر آن تسلط داشتن بر قوانین مدونه و معنونه از اوصاف شایسته و بایسته وکیل موفق میباشد. اوصاف مذکور درشان وکیل جملگی نظارت بر مدیریت موکل از سوی وکیل داشته و به عنوان جذب موکل بسیار حائز اهمیت است.
انتهای پیام