صدای پای هندسه جدید قدرت
- شناسه: 6895
- دوشنبه 8 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱
افول باسرعت قدرت غرب و ظهور و گسترش قدرتهای نوظهور منطقهای و جهانی بلندتر از همیشه به گوش میرسد. اگر پیشازاین رقابتهای نظامی و برتریها در جنگافروزی تعیینکننده هندسههای قدرت و تقسیمکننده کشورها به بلوکهای مختلف بود، اکنون سرعت تغییر و جایگزینی در هندسه قدرت بهگونهای است که نشانههای مختلف آن در عرصههای غیرنظامی هم قابل مشاهده است.
> بهعنوان یک نمونه، ابهت بهاصطلاح قدرتهای جهانی بهحدی فروکاسته شده است که حتی بازیگران اقتصادی درون چنین کشورهایی هم دیگر از سیاستها و اقدامات دولت متبوع تبعیت کامل نمیکنند. اگرچه بسیاری از رویهها و صورتاقدامات شرکتهای مستقر در آمریکا و سایر کشورهای غربی بهدلایل اقتصادی و غیراقتصادی منتشر نمیشود، اما خبرهای متعددی هم وجود دارد که تاییدی بر نادیدهگرفتن سیاستهای تحمیلی دولتهای غربی از سوی شرکتهای بزرگ و کوچک است.
بنا بر اخباری که منابع آمریکایی منتشر کردهاند، حدود ۱۶۰ شرکت آمریکایی بیشاز ۴۰ میلیارد دلار در صنعت هوش مصنوعی چین، صنعتی که آمریکا برای آن محدودیتهایی وضع کرده است، سرمایهگذاری کردهاند. این اتفاق درحالی رخ داده است که آمریکاییها رقابت زیادی با صنایع چینی خصوصا صنایع هایتک این کشور داشته و محدودیتهای گستردهای را هم علیه مراودات با چینیها وضع کردهاند. یکی از آخرین مصوبات در آمریکا علیه چین، قانون موسوم به «تراشه و علم» است که هم موضعگیری شدید مقامات چین را در پی داشته و هم کارشناسان این قانون را راهکار عملی آمریکا برای مقابله با فناوریهای نوین چینی به شمار آوردهاند. بهرغم همه این محدودیتها و به اذعان منابع آمریکایی، بازیگران تجاری آمریکا، از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ حدود ۳۷ درصد از کل سرمایهگذاری خارجی در هوش مصنوعی چین را به خود اختصاص دادهاند.
> از دیگر مواردی که میتوان آن را بهعنوان مؤلفهای بر شکلگیری هژمونی جدید قدرت درنظر داشت، قضایای مرتبط با جنگ اوکراین است. تامین مالی این جنگ و عدمالنفعهای حاصل از آن برای اروپا تا اندازهای سنگین بوده است که مردم این کشورها، نظیر آلمان، پرتغال و ایتالیا را به واکنشهای گسترده خیابانی کشانده است. چنین اتفاقهایی که اتحاد کشورهای غربی را علیه یک کشور بسیار شکننده و غیرقابل دوام میکند، تا همین اوایل قرن بیستویکم هم دور از انتظار بود.
> از سوی دیگر، تجارب تاریخی کشورهایی که در زمامداری مطابق الگوهای تحمیلی غرب عمل نمیکنند هم یا تکمیل شده یا درحال تکمیل شدن است. تحریم و سایر فشارهای غربی بر این قبیل کشورها باعث شده است که مردم و مسئولان کشورهای تحت فشار، همواره در پی یافتن راههایی جدید برای تامین منافع ملی خود باشند. عمده شیوههای تامین منفعت ملی هم به پیشرفتهای علمپایه در کشورهای تحت تحریم ختم میشود؛ اولین نتیجه چنین پیشرفتهایی با توجه به درونزا بودن و اتکا بر دانش بومی، مقاومتپذیری در قبال تکانههای خارجی نظیر تحریم است. طی شدن این روندها بهاین معناست که کشورهای تحریمکننده که در هژمونی قبلی قدرت کشورهای قدرتمندی به حساب میآمدند، دائما با تحریم و فشار محدودیتها و عدمالنفعهایی را برای شهروندان و بازیگران اقتصادی خودشان بهوجود میآورند، و از آنطرف، کشورهای تحت تحریم با نوزایی از درون ظرفیتهای بومی خود را از قوه به فعل میرسانند.
> تقویت پیمانهای دوجانبه و چندجانبه از دیگر دلایل افول هژمونی سابق قدرت است. حجم مبادلات تجاری سازمان همکاری شانگهای و یا بریکس، در مقایسه با چندسال گذشته افزایش چشمگیری داشته است. کشورهایی که در زمره اقتصادهای نوظهور به حساب میآیند، نقش پررنگتری را در نظام پولی و مالی بینالمللی ایفا میکنند. اتحاد این قبیل کشورها، خارج از معادلات هژمونی سابق قدرت رخ داده و قویتر استمرار پیدا کرده است. بسیاری از کشورها هم با پیمانهای دوجانبه، دلار را از مبادلات خود حذف کردهاند و ارزش ارزهایی نظیر یوآن هم بیشتر شده است.
همه اینها نشانههایی است که نمیتوان و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. این نشانهها، همان صدای پای هندسه جدید قدرت است، هندسهای که بازیگران آن متفاوت از هژمونی سابق، در پی ترسیم نظمی نوین در عرصه سیاسی - اقتصادی جهان است.
انتهای پیام