هنر تئاتر، در کنار محتوای پربار خود از نظر ادبیات و علوم انسانی و جذابیتهای اجراییاش، همواره شغلی برای کارگزارانش بوده است؛ شغلی که با ساخت جعبه سیاه دوربین فیلمبرداری و جعبه جادویی تلویزیون، دستخوش تغییرات زیادی شده است. با رشد روزافزون دنیای تصویر، بازیگران تئاتر برای کسب شهرت و درآمد بیشتر، به سرزمین سینما و تلویزیون کوچ کردهاند. از سوی دیگر، زندگی اهالی تئاتر در صحنه و پشت صحنه و جامعه، موضوع مورد علاقه سینما و تلویزیون بوده است. اگر فیلمها و سریالهای زیادی در جهان به این موضوع پرداختهاند، ولی در ایران، این سوژه چندان مورد توجه نبوده است. جز چند فیلم همچون «فروشنده»، «قاعده تصادف»، «جنگل پرتقال» و...، در سالهای اخیر کمتر اثر ایرانی دیگری میتوان یافت که شخصیتهای اصلی آن اهل تئاتر باشند. چند هفتهای است که سریال «آکتور» با کارگردانی نیما جاویدی و بازی نوید محمدزاده و احمد مهرانفر، در شبکه نمایش خانگی در دسترس کاربران قرار گرفته که موضوع و شخصیتهای محوری آن، تئاتر و تئاتریها هستند. ایران تئاتر برای بررسی تصویر هنرمندان تئاتر در آیینه فیلم و سریال و حضورشان در این عرصه، به سراغ داود فتحعلیبیگی، بازیگر، کارگردان و پژوهشگر پیشکسوت رفته که خود در جشنواره فیلم فجر امسال، در فیلم «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان، ایفاگر نقش یک استاد تئاتر بود. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
به عنوان یک استاد، پژوهشگر و کارگردان عرصه هنرهای نمایشی و بازیگری که هم در تئاتر و هم در سینما فعالیت داشته است، چه ویژگیها و قابلیتهایی را برای بازیگران تئاتر، جهت ورود به فعالیت تصویری قائل هستید؟
برای پختهشدن و ساختهشدن، فرصتی که در تئاتر برای بازیگر فراهم میشود، بسیار بیشتر از سینماست. به عبارت دیگر، بازیگر در سینما، میباید حاصل سالها تلاش خود را بازگو کند. شاید سینما فرصت چندانی برای آموختن، به بازیگر ندهد. مگر شماری از بازیگران که بر حسب استعداد غریزی خود بتوانند در سینما بازیگری بیاموزند. ولی در واقع، بازیگران بزرگ سینما همگی، کار خود را از بازیگری در تئاتر آغاز کردند و پس از آن، وارد کار تصویری شدند. تنها در تئاتر است که بازیگر دو ماه یا سه ماه فرصت دارد تا روی شخصیت نمایشیاش متمرکز شود و به هدفش برسد، و این فرصت در سینما برای بازیگر فراهم نیست.
ما شاهد تولیدات تصویری چون «جنگل پرتقال» و «آکتور» بوده و هستیم که به بررسی زندگی هنرمندان تئاتر میپردازند. نظر شما درباره رویکرد معرفی و شناخت بیشتر هنر تئاتر از راه پرداخت تصویری چیست؟
زندگی هنرمندان تئاتر مانند همه آدمها میتواند مورد توجه سینما و تلویزیون باشد. ممکن است زندگی برخی از آنها به علت داشتن گذشته پرفراز و نشیبشان برای تولید تصویری و برای مخاطب دارای جذابیت باشد، ولی برخی از آنها مثل خود من دارای گذشته پرپیچ و خمی نبودهاند تا برای تولید سینمایی جالب باشند. از این نظر، در صورتی پرداختن به زندگی این هنرمندان جالب است که زندگی آن شخص دارای قابلیتهای دراماتیک باشد.
جدا از تلهتئاتر، آیا به نظر شما، سینما و تلویزیون، کیفیت لازم برای به تصویر کشیدن یک اجرای نمایشی را دارا هستند؟
تئاتر، ارتباط زنده بین بازیگر و تماشاگر است که در انواع نمایشهای آیینی، این ارتباط خیلی خیلی قویتر و سختتر است. از این رو، نمایشهایی مانند شبیهخوانی و یا روحوضی در قاب تصویر نمیگنجند، چرا که در این انواع نمایشی، قراردادهایی وجود دارند که شاید تماشاگر تصویر، این قراردادها را نداند و نشناسد. به عنوان مثال، تماشاگر تعزیه، قراردادهای نمایش تعزیه را میداند، یا به او گفتهاند و یا با آنها آشنا میشود. این به این خاطر است که از دوران کودکی این نمایش را دیدهاست و ساختار این هنر را میشناسد. یا به طور مثال، انواع نمایش تختحوضی که در قدیم با بهرهگیری از نوع دکور سکو، تختهپوش کردن آن، مفروش کردن و غیره انجام میشد، در قالب تصویر به راحتی نمیگنجند. این موضوع، از این روست که انتظار تولید در تصویر، این است که هر اتفاقی در موقعیت زمانی خودش در تصویر روی دهد، ولی در تئاتر، مکان واحد است و هر اتفاق در زمان خودش با توجه به قراردادهای بین نمایش و تماشاگر روی میدهد و هویت مجازی مییابد و تماشاگر تئاتر با این قراردادها آشناست. مثلاً در نقالی، قراردادهایی وجود دارند که در تعزیه و روحوضی نیز تکرار میشوند. در سینما، مکانهای اجرا تغییر مییابند، ولی در تئاتر، صحنه اجرا واحد است و تغییر مکانهای داستان نمایش، از راه بازتعریف صحنه با دکور و نور انجام میشود.
شاید بتوان گفت که در گذشته، فقط بازیگران تئاتر بودند که وارد کار سینما و تصویر میشدند، ولی در حال حاضر ما شاهد عکس این تبادل نیز هستیم. بازیگرانی هستند که پس از رسیدن به شهرت در کار تصویری، وارد کار تئاتر میشوند و میخواهند در این عرصه نیز فعالیت داشته باشند. از نظر شما، آیا از نظر هنری میتوان محدودیت و تمایزی برای این کار در نظر گرفت؟
به نظر من، این سخن مطلوبی نیست که بخواهیم برای تبادل بازیگر بین سینما و تئاتر محدودیت قائل شویم. این موضوع در خیلی از کشورهای دنیا نیز اتفاق میافتد. در خیلی از کشورها، برخی از بازیگران سینما گاهی به ایفای نقش در تئاتر میپردازند تا خود را بازسازی کنند و تجربه دیگری به تجربیات خود بیفزایند. به طور کلی، تبادل بازیگر بین تئاتر و سینما، امری است که همیشه و در همه جای دنیا مرسوم بودهاست ولی باید به تفاوتهایی نیز در این مورد اشاره کرد. مثلاً نوع بازیگری در تئاتر به دلیل بهرهگیری بیشتر از بیان صحنهای دارای دیالوگگویی متفاوتی نسبت به تصویر است. در سینما به علت نزدیکی دوربین به چهره، بازیگر نیاز به ارائه بازی زیرپوستی دارد تا با جزئیترین بازیهای زیرپوستی، حس را به مخاطب منتقل کند، ولی در تئاتر، بازیگر مجبور به بزرگنمایی و درشتنمایی حس خود در بازی است. یا مثلاً در بازیگری تئاتر، بازیگر باید تداوم حس را از آغاز تا پایان نمایش حفظ کند، ولی در سینما، ممکن است یک حس، دارای تداوم منقطع زمانی باشد و پیوسته نباشد. در این جا بازیگر سینما باید با هوشمندی، ارتباط و تداوم حسی بین سکانسها را به یکدیگر پیوند بزند.
آیا میتوان رسانههای تصویری را بستری برای معرفی و شناخت بیشتر زندگی هنرمندان تئاتر دانست؟
این موضوع، بستگی به زاویه دید نویسنده و کارگردان دارد که قصد دارد از روایت زندگی هنرمندان تئاتر چه پیامی را به مخاطبش بدهد؛ مثلاً میخواهد از سختی زندگی، پیچیدگی کار هنری، ظرافت بازیگری یا از اهمیت هنر آنها سخن بگوید. این نکته مهم است.
انتهای پیام