گذر سرمستانه قرمزها از پل خواجو!
- شناسه: 6614
- پنج شنبه 4 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱
باد از دامنهها و درههای نصف جهان برخاسته بود که ال کلاسیکوی وطنی شعلهور شد و با شش گل کاری کرد که زاینده رود پیشانی گاو خونی را عاشقانه ببوسد.
در ضیافت صد و بیست دقیقهای آنسوی پل خواجو تفنگچیهای سرخپوش با اتکا به تعویضهای طلایی یحیی، افتان و خیزان از کنار مورایس که با دماغ باد کرده در نقش جهان آفتابی شده بود، بگذرند.
صدرنشین لیگ وقتی در خانه مقهور شد و قاصد ناکامی لقب گرفت که دوئل نیمکتها به سود گل محمدی رقم خورد و مردی با موهای نقرهای بیآنکه در اقیانوس احساس، غرق شود کلک مورایس پرتغالی را کند و هرگز روی نیمکت مشتعل به آرمیدن و زانو زدن فکر نکرد.
زردهای سپاهان دیروز با آنکه حمایت بیچون و چرای یک ورزشگاه را همراه خود داشتند در لوکیشن خونآلود گم شدند و راه رسیدن به بهشت آرزوها را از یاد بردند تا به مرحله یکچهارم نهایی نرسند و در خانه تحقیر شوند. تحقیر برابر ارتش سرخ که سرمستانه از سیوسه پل گذشت و با اتکا به همه سرمایههای خود قهر و گله را در اردوگاه سپاهان متبختر
زنده کرد.
بیشک تیمی که پیش چشم انگورهای یاقوتی به قدر یک دفتر صد برگِ نفیس مشق پیروزی نوشت و چهار بار حلقه شادیاش را به رخ میزبان کشید میتواند حالا در قامت مدعی تمام قد جام به عبور از کنار دیگر مدعیان بیندیشد. پرسپولیس دیروز در هالهای از رنگی رازناک، سپاهان را به قربانگاه فرستاد و هرگز در برابر نقشههای نیمکت حریف کم نیاورد تا با آخرین سوت قاضی میدان، نقش جهان روزه سکوت بگیرد. سکوتی سرشار از ناگفته ها...
حالا ال کلاسیکو تمام شده و مورایس فهمیده با سوار شدن بر زورق خاکستری و با تکیه بر پلنهای تکراری به خط پایان نخواهد رسید. کمی آن سوتر نیز یحیی از قشون تا بن دندان مسلحی رونمایی کرده که با دستهای گل سرخ نوید روزهای طلاییتر را داده است. آیا او میتواند در دو عرصه جام حذفی و لیگ بیآنکه منت فانوسها را بکشد همه جا را روشن و منور
کند.
در سال خسوف توپ چرمی و چمنزار هیچ چیز بعید نیست.
انتهای پیام