سخنی کوتاه با خاندوزی و جبلی
- شناسه: 6613
- پنج شنبه 4 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱
مخلص آن چه میخواهیم بدان بپردازیم این جمله است: «خاندوزی با حقیقت در افتاد، جبلی با واقعیت!»
احسان خاندوزی که از بهارستان راهی پاستور شد در مواجهه با خبرنگاری که خیلی ساده، شفاف، رسا و آرام از بزرگترین معضلات اقتصادی روز پرده برداشت و پرسید: «دلار ۴۹ هزار تومانی، پراید ۳۰۰ میلیون تومانی و گوشت ۴۰۰ هزارتومانی یعنی چه؟» گفت: «آمادگی پاسخگویی ندارم!»، خاندوزی به همین سادگی به تمام مسئولیتی که بر دوش او گذاشته بودند پشت کرد و متوجه نشد از بعدِ این گفته که: «آمادگی پاسخگویی ندارم!»، نام او به عنوان ناکارآمدترین وزیر اقتصادی در تاریخ این سرزمین ثبت شد.
پیمان جبلی اما بعدِ یک زورآزمایی بیدلیل و بینتیجه با «فیلیمو» که به شکستی تلخ انجامیده بود با یک افشاگری عجیب مواجه شد؛ «درخواست صدا و سیما از شرکتهای خودروساز برای دریافت اتومبیل خارج از آنچه مردم باید طی کنند!» تکذیب کرد و توضیح داد اما افکار عمومی برای قانع شدن، وقت ندارد!
ایراد این دو مدیر ارشد کشوری در یک جمله خلاصه میشود؛ «خاندوزی با حقیقت در افتاده است و جبلی با واقعیت!»
خاندوزی در مواجهه با آن خبرنگار بالاخره متوجه شد «اقتصاد» یک علم است، بیرحم و نابودگر، اگر؛ ناتوان باشیم و نخواهیم بپذیریم و جبلی پس از تسلیم شدن در برابر «فیلیمو» با دردناکترین واقعیتی که تا به امروز با آن مواجه شده بود خود را رو در رو دید و آن؛ «آزمودن بیدلیلِ آستانهی تحمل آدم ها!» بود.
خاندوزی در روزی که التهاب در اقتصاد جولان میداد به جای آن که عذرخواهی کند و استعفا دهد در یک حرکت انتحاری و با گفتن این جمله که «آمادگی پاسخگویی ندارم!» تلاش کرد تا همچنان وزیر اقتصاد باقی بماند آن هم اقتصادی که اساساً شکست خورده و از بین رفته است. او که با وعده و وعید دادن به کسانی که به او اعتماد کرده بودند راهی بهارستان شده بود ناگهان خود را در جایگاهی دید که باور نمیکرد و چون آن جایگاه برای او یک پُست بود نه یک مسئولیت، به طور طبیعی با دو سطر سؤال تسلیم شد اما کوتاه نیامد، کوتاه نیامد چون همچنان وزیر اقتصاد بودن را یک پُست میداند و نه یک مسئولیت!
جبلی اما داستان تلختری دارد؛ او که هنوز دارد بر سازمانی ریاست میکند که دیگران برای مجموعهی تحت مدیریت او تصمیمگیری میکنند، همچنان متوجه نشده که برای اول شدن باید کوشید، باید جان کند و باید فکر کرد نه این که همهی رقبا را از صحنه بیرون کرد. جبلی همچنان متوجه نشده است که پایین کشیده شدن برنامهی نود برای او یک پایان بود و از فردای تسلیم شدن در برابر خواستهای که نامعقول بود به در افتادن با واقعیت مشغول شد واقعیتی که هر چه بگذرد بیشتر از روز قبل او را در گرداب ناتوانی غرق خواهد کرد.
کوتاه سخن اینکه؛ آقای خاندوزی، آقای جبلی، ما مردم ایران، گذشته و آیندهی خود را زیستهایم باقی میماند امروز و حال که دارید نابودش میکنید آن هم با آن چنان جدیتی که نمیدانیم چرا و مبهوتیم!
انتهای پیام