کاش هرگز «منصور» را ندیده بودم
- شناسه: 6519
- چهارشنبه 3 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۱
نگاهی کوتاه به فیلم سینمایی «منصور» و چند مسئلهی دیگر در گفت و گو با احمدبخشایش اردستانی استاد جامعهشناسی سیاسی!
آفتاب یزد - گروه اجتماعی: فیلم «منصور» به کارگردانی «سیاوش سرمدی»، محصول ۱۳۹۸، درباره بخشهایی از زندگی «تیمسار منصور ستاری» و ساخت اولین جنگنده کاملا ایرانی است و همچنین سالهای پایانی دفاع مقدس را به تصویر میکشد که ایران به شدت درگیر کمبود تسلیحات نظامی است و «تیمسار ستاری» بر روی یک پروژه مهم کار میکند.
> منصور ستاری کیست؟!
منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در روستای ولیآباد ورامین دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم حاجحسن شاعری فاضل بود که دیوانی از او به نام «ماتمکده عشاق» به یادگار مانده است. منصور ستاری دوران ابتدایی را در مدرسه ولیآباد ورامین و دوران متوسطه را در قریه «پوینک» باقرآباد به پایان رسانید. وی در طول دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان ممتاز کلاس بهشمار میرفت.
شهید بزرگوار پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدةافسری شد و پس از پایان دورةدانشکده به درجه ستوان دومی نائل آمد. در سال ۱۳۵۰ جهت طی دورةعلمی کنترل رادار به کشور آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن دوره یکساله، در سال ۱۳۵۱ به ایران بازگشت و به عنوان افسر کنترل شکاری نیروی هوایی مشغول به کار شد. شهید ستاری در سال ۱۳۵۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد. تعدادی از واحدهای دانشگاهی را گذرانده بود که با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تحصیل را کنار گذاشت و همدوش دیگر آحاد مردم به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت. تیمسار ستاری به علت فعالیتهای بیش از حدی که در اجرای طرحهای جنگی از خود نشان داد، درسال ۱۳۶۲ به سمت معاون عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد. طرحها و برنامههایی که شهید ستاری ارائه میداد بسیار منطقی، عملی، کاربردی و موثر بود. از این رو در سال ۱۳۶۴ به عنوان معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی برگزیده شد و به علت لیاقت و کاردانی و شایستگی که از خود نشان داد، در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ با درجه سرهنگی به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا هنگام شهادت عهده دار این مسئولیت بود. در عملیات خیبر وقتی در محاصره بمباران شیمیایی او ماسک خود را تقدیم به پیرمردی که راننده لودر بود کرد را همه به یاد دارند. براثر این اقدام وی تا زمان شهادت از شامه بویایی بیبهره شده بود و تا پایان عمر این موضوع را مخفی میکرد.
شهیدستاری که به واقع معماری آینده نگر برای سیستم پدافند هوایی کشور بود با راه اندازی تاسیسات و امکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژههایی نظیر پروژه اوج و نیز راهاندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش (پتا) توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. این مهم برای کشوری که پایههای صنعتیاش تقریباً ضعیف بود کاری شگرف میباشد.
ایجاد موسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی با کمک مهندسین و متخصصین نهاجا با ساخت هواپیمای پرستو. این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی تقریباً شبیه هواپیمای بونانزای ساخت آمریکا میباشد. یکی از مهمترین فعالیتهای سرلشگر شهید منصور ستاری طی سالهای ۶۶ الی پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتیهای نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان تا خروج آنها بود. انجام عملیات اسکورت با توجه به حجم عملیات جنگی و مضافاً حجم عملیات عادی و روزانه نهاجا کاری بس عظیم بود.
شهیدستاری منطقیترین راه را برای کاهش اثرات محدودیت اعتباری و روبرویی با شرایط پس از جنگ انتخاب نمود و آن خودکفایی هرچه بیشتر نیروی هوایی بود. بدینوسیله علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری میکرد توان تولیدی و خدماتی را افزایش داده و درآمدهای حاصل از این قبیل فعالیتها را همواره تحت کنترل و نظارت دقیق قرارداد که به عنوان پشتوانهای برای اجرای برنامههای سازندگی موردبهره برداری قرارگرفت.
شهیدستاری با کمک فرماندهان و پرسنل عزیز نیروی هوایی پروژههای بلندمدت را طراحی نمود که یکی پس از دیگری جامه عمل میپوشد. یکی از این پروژهها بعد از شهادت ایشان هواپیمای جنگی آذرخش بود که با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز درآمد.
> «دیالوگ» رکنی مهم در آثار سینمایی و تلویزیونی
حالا و پس از سالها تجربهی فیلم دیدن در ژانرهای مختلف به خوبی متوجه شدهام که «دیالوگ» نقشی مهم در بسیاری از آثار سینمایی دارد تا جایی که برخی نویسندهها و کارگردانان از این منظر، آن اندازه دقت و وسواس به خرج میدهند که غالباً آنها را به همین دیالوگها میشناسند؛ کارگردانانی چون زنده یاد «علی حاتمی»، «بهرام بیضایی» و دیگرانی از این دست را باید سرآمدان این حوزه به شمار آورد که البته، این قدرت و توانایی حاصل مطالعه و احاطه به محصولی که میخواهند در نهایت به مخاطب ارائه دهند، است.
اصلاً با مراجعه به جست و جوگرهای مختلف در اینترنت و «سرچ» عنوانی به نام «دیالوگهای ماندگار»، گاه باعث میشود تا ما تازه متوجه شویم تأثیر دیالوگ در ماندگاری یک اثر به چه اندازه است.
این مقدمه از آن جهت بیان شد تا دلیل اصلی مراجعه به فیلم سینمایی «منصور» را با زبانی ساده عنوان کنم؛ بله! دیالوگهایی جذاب که این روزها در شبکههای اجتماعی از متن این فیلم انتخاب و منتشر شده باعث شد تا ۱۰۱ دقیقه از زمان روزنامهام صرف تماشای این اثر شود، اثری که البته از منظر حرفه ای، اثری متوسط و شاید ضعیف بتوان نامید اما دیالوگهای این فیلم، نگاه کارگردان به وجوه شخصیتی «تیمسار منصور ستاری» و همداستانی آن با وضعیتی که این روزها بر جامعه حاکم است در کنار هم کمک میکند تا حس خوبی از برخی صحنههای این فیلم به دست آوریم اما این تمام ماجرا نیست!
> کاش هرگز «منصور» را ندیده بودم
وسوسه شدن با تماشای چند کلیپ کوتاه از فیلم و بعد نشستن و تماشای تمام این فیلم ۱۰۱ دقیقهای اگرچه باعث شد دقایق تلخ و شیرینی را در کنار هم تجربه کنم اما در انتها، ندامتی عجیب، تمام ذهن من را به خود مشغول داشت که چگونه ممکن است با فاصلهای سه دههای با مردی که تلاش میکند انسانیت را زندگی کند تا این اندازه همزادپنداری زمانی و شخصیتی
داشته باشم!؟
سالها قبل، زمانی که «محمود احمدی نژاد» بر سر کار آمده بود و تلاش میکرد با استفاده یا شاید «سوء استفاده» از مدیرانی که به تمامِ معنا مردمی بودهاند اتفاقی عجیب در یکی از شهرستانها رخ میدهد.
داستان از این قرار بود که مردی با مراجعه به فرمانداری یکی از شهرستان ها، به رئیس دفتر فرماندار گفته بود: «آمدهام یکی بخوابانم زیر گوش آقای فرماندار و بعد او راکشان کشان از اداره به بیرون پرتاب کنم!»
انتهای پیام