درآمدزایی با غم!
- شناسه: 6312
- دوشنبه 1 اسفند 1402
- انتشار در صفحه ۳ | اجتماعی
آفتاب یزد _ گروه اجتماعی: فضای مجازی مدتی است که به محلی برای کسب درآمد تبدیل شده است. شیوههای کسب درآمد در این فضا متفاوت است؛ عدهای از پلتفرمها برای فروش محصولات خود استفاده میکنند و عدهای دیگر تلاش دارند برای افزایش تعداد دنبالکنندگان از راه تبلیغات کسب درآمد کنند. جذب فالور به شیوههای مختلفی صورت میگیرد برخی از سبک زندگی خود تولید محتوا و عدهای دیگر از سایر شیوهها استفاده میکنند برای مثال در برههای افراد از فعالیتهای فرزند خود محتوا تولید میکردند که این کار مورد نقد بسیاری از کارشناسان قرار گرفت. در هر صورت تعداد بالای دنبالکننده در این فضا ملاک بسیار مهمی برای دستیابی درآمد بالا است. به تازگی در فضای اینستاگرام با شیوه جدیدی برای جذب فالوور مواجه هستیم. عدهای از افراد پیجهایی تاسیس میکنند که در آن به زندگینامه خود میپردازند و جزئیات زندگی سخت خود را با مخاطبان به اشتراک میگذارند. این داستانهای طولانی
غم اندود باعث جذب فالوور و به درآمدن رسیدن افراد میشود. اگر با منطق و عقل این داستانها را بخوانیم در بسیاری از اوقات درک آنها دشوار است؛ به عبارتی دیگر به نظر میرسد برخی از آنها دروغ هستند و صرفا برای سوء استفاده از احساسات مردم مطرح میشوند زیرا بسیار اغراق آمیز و حتی غیر ممکن هستند. بسیاری از این صفحات از همین روش مخاطبان زیادی را جذب کردهاند و توانستهاند کسب سود کنند. اما موضوع گزارش ما این است که چرا چنین پیجهایی در حال رواج پیدا کردن هستند و از سوی دیگر چرا مردم از محتواهای غم انگیز و در گاهی اوقات دروغ استقبال میکنند؟
>زمینه احساس ناامیدی و یاس
محمدصالح نشان روانشناس و استاد دانشگاه در خصوص چرایی استقبال مردم از محتوای دردناک در فضای مجازی به آفتاب یزد گفت:«زمانی که ما با موارد این چنینی مواجه میشویم، به طور معمول میتوانیم این مسئله را ببینیم که اساسا افراد درگیر با مشکلاتی مانند افسردگی یا دارای زمینههایی از افسردگی تمایل بیشتری دارند که محرکهایی پیرامونشان باشد که تشدیدکننده احساس ناخوشایندشان باشد. به عبارت بهتر افراد به دنبال تعمیق بیشتر حس و هیجان خود هستند. لذا این مسئله باعث خواهد شد که افراد به محتواهای این چنینی در فضای مجازی اقبال بیشتری نشان دهند تا زمانی که آن زمینه غم و ناخرسندی در آنها وجود دارد. از طرف دیگر زمانی که فرد درگیر محتواهای دردناک و غم آلود میشود این موضوع باعث شدت یافتن احساس غم میشود و فرد را در یک چرخه باطلی قرار میدهد که این روند را تشدید میکند. بنابراین اگر این سوال مطرح شود که چرا اقبال به محتوای این چنینی در جامعه ما زیاد شده است؟ میتوانیم این پاسخ را مطرح کنیم که زمینه احساس ناامیدی و یاس نسبت به شرایط خصوصا در بحث مسائل اقتصادی و اجتماعی میتواند مسبب این موضوع باشد. طبیعتا وقتی که مسائل این چنینی وجود داشته باشد به دنبال خود معضلات بیشتر خانوادگی، فردی، شغلی و اجتماعی را هم به همراه میآورد که اینها در جهت هم افزایی هم برای
شدت یافتن احساسات ناخوشایند عمل میکنند.»
>پانسمان کوتاه مدت آلام ها
در ادامه علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این خصوص به آفتاب یزد گفت:« از نظر روانی انسانها دنبال همزاد پنداری هستند. یعنی وقتی که ما درد و رنجی را داریم و آن را در دیگری میبینیم احساس همدردی و همدلی نسبت به بقیه مردم پیدا میکنیم به این دلیل که همدیگر را درک میکنیم. از سوی دیگر این نوعی پانسمان کوتاه مدت آلام، سختی ها، درد ها، نگرانی ها، اضطرابها و سرخوردگیهای افراد میشود. یعنی ما وقتی میبینیم یک گروه کثیری از افراد تقریبا مشکلی مشابه با ما دارند به این علم میرسیم که مسئله ما همگانی است پس احساس تنهایی کمتری میکنیم و این نوعی مکانیسم دفاعی برای ادامه حیات و مقاوم بودن در مقابل ناملایمات است. در حقیقت استقبال از چنین محتواهایی به نوعی روان درمانی فردی کوتاه مدت
غلط است. »
>شناسایی نقاط ضعف و حفرههای جامعه
این روانشناس اجتماعی در ادامه تصریح کرد:« افرادی که چنین صفحاتی را راه اندازه میکنند به دو گروه تقسیم میشوند؛ یک گروه کسانی هستند که واقعا درگیر مشکل هستند و از این فضا برای ابراز خود استفاده میکنند. زیرا طرح مسئله و گفتگو کردن باعث تخلیه فرد و کاهش اضطراب او میشود. یک گروه هم کسانی هستند که ادای این ناراحتیها و تلخکامیها را در میآورند زیرا اینها نقاط ضعف و حفرههای جامعه را میشناسند و از آن برای جمعآوری فالور استفاده میکنند. زیرا میدانند خیلی از افراد چنین محتواهایی را دنبال میکنند و از این طریق کسب درآمد میکنند. تشخیص اینکه کدام یک از داستانها واقعی است طبیعتا برای مردم خیلی امکان پذیر نیست و این کار یک متخصص است که ضمن بررسی دقیق محتواها را تحلیل کند و در صورت نیاز دروغ بودن آنها را به اطلاع مخاطبان برساند.»
>تعداد افرادی که حال خوبی ندارند، زیاد است
وی در پاسخ به این سوال که چرا جامعه پیگیر چنین محتواهایی است، گفت:« به این دلیل که این روزها سختترین دوران زندگی مردم ما در 50 سال اخیر است. ما در هیچ دورهای از ادوار تاریخ نیم قرن گذشته این همه مشکلات متعدد و در عین حال همراه با هم را تجربه نکردهایم حتی در زمان جنگ و در زمان خرابیهای پس از جنگ. در نتیجه تعداد افرادی که حال خوبی ندارند و دنبال همدرد برای خود میگردند زیاد است و فضای مجازی هم فعلا به یکی از ابزارهای این قضیه تبدیل شده است. فضای مجازی و این صفحات کار همان گروههایی را انجام میدادند که قدیم خانمها در آن دور هم جمع میشدند و
درد دل میکردند. گاهی همین اتفاق در درون قهوه خانهها برای مردان در گذشته رخ میداد که در بین مردان کمتر و در میان خانمها بیشتر بود.»
>عمومیت غم در میان مردم
در آخر امیر محمودحریرچی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در گفتگو با آفتاب یزد تصریح کرد:« انسان سالم فردی است که از نظر روانی شاد باشد. یعنی اگر انسان سالم را بخواهیم در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهیم بخشی از آن شادی است. قاعدتا این موضوع ابعاد دیگری مانند مولد بودن، فعالیت اجتماعی و... دارد. آیا چنین موضوعی در میان افراد جامعه ما وجود دارد؟ آن چیزی که به ویژه در میان نسل جوان دیده میشود غم و اندوه است. وقتی من با جوانان مختلف صحبت میکنم شاهد اشکال مختلف غم و اندوه در میان آنها هستم. اغلب جوانان ما امروز درگیر مسائل مختلف خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و... هستند. در گفتگو با آنها متوجه میشویم که بسیاری از آنها گله مند هستند که سالها درس خواندند اما در نهایت نتوانستهاند کار مناسبی پیدا کنند. از سوی دیگر در جامعه ما اساسا شادی به رسمیت شناخته نشده است و گویا درگیر وضعیتی شدهایم که در آن غم اهمیت بیشتری یافته است. انگار در جامعه ما شادی کردن جایگاهی ندارد زیرا افراد درگیر غم و غصههای متعددی هستند. شرایط اقتصادی به افزایش غم و اندوه مردم کمک میکند و غم در میان مردم عمومیت پیدا کرده
است.»
>محروم از شادی
وی در ادامه گفت:« زمانی که مردم درگیر غم باشند سعی میکنند غم دیگران را دنبال کنند فضای فعلی این امکان را برای افراد فراهم کرده است. بسیاری از افراد در این فضا غم و درد خود را به صورت اغراق شده بیان میکنند اما بازهم دنبال کنندههای زیادی جذب چنین صفحاتی میشوند. این جای تاسف دارد که مردم در چنین شرایطی قرار گرفتهاند که از غم استقبال میکنند. زیرا در برخی از موارد غم دیگران را شبیه به غم خود میدانند حتی اگر آن غم به صورت اغراق شده بیان شود. افراد وقتی مدام درگیر غم و اندوه دیگران میشوند خود را از شادی محروم میدارند و این به نوعی بیماری در جامعه ما تبدیل شده است. آمارها بیانگر این موضوع هستند که میزان افسردگی در جامعه ما بسیار بالا است و مردم درگیر اختلالات روانی متعددی شده اند. »
انتهای پیام