این نود دقیقه هیچ و پوچ!
- شناسه: 5177
- پنج شنبه 13 بهمن 1402
- انتشار در صفحه ۱
این حال دل قرمزهاست؛ ابری، مهآلود و سوزناک. قشون مستاصلی که زمستان را به چمنزار آزادی میخ کرده است تا سبب ساز رنجش دوآتشههایی شود که در سرمای استخوان سوز بهمن ماه رد پای خود را میان برفهای نباریده جستجو میکنند.
این حال دل تیمی است که دل به دریا نمیزند و از غار عسرت و حسرت خارج نمیشود تا در برابر اراکیها به لکنت بیفتد و در حسرت یک جرعه آرامش، ثانیهها را نفرین کند.
قشون مضمحلی که بیتفنگ و بیفشنگ به دوئل با پسران مهدی رحمتی تن داده بود، هیچ شباهتی به یک مدعی تمام قد قهرمانی نداشت و به سادگی دست از سر سازمان دفاعی حریف برداشت تا مینهای کاشته خنثی شوند و پرسپولیس خسته در عدد
سی و شش با سپاهان تا بن دندان مسلح
یر به یر شود.
در روزی که صدای هیچ شلیکی در ورزشگاه نیامد، پرسپولیس تعادل لیگ را بهم نزد و به روند نزولی خویش ادامه داد تا یحیی باور کند قهرمانی اتفاق سهلی نیست و اگر روحی بر کالبد مغموم تیمش ندمد و انبار باروت قرمزها را مملو از باروت نکند، ارتشی مغبون را در قاب چشمها قرار خواهد داد و دست از پا درازتر به پایان یک لیگ سترون سلام خواهد داد.مساوی بدون گل با تیم ششم جدول. این سیمای تیمی بود که آزار تفنگش به گنجشکها نرسید و برای رد شدن از کنار آلومینیوم برگ تازهای رو نکرد تا پرسپولیس در صدر شریک به پا کند و یحیی در آغوش بوران و باران در آینه لیگ بشکند و دلش بریزد.
حالا ارتش سرخ در بالای جدول سپاهان، گلگهر و استقلال را در کنار خود میبیند و اگر با همین دست فرمان ادامه دهد دیر و دور نخواهد بود که از کورس قهرمانی جا خواهد ماند.
آن وقت یحیی به سیاق فصل پیش در نهایت دلمردگی جام را برای حریفان کادو خواهد کرد و ترانه مرد ناتمام را در سکوت سکرآور آزادی با صدای بلند خواهد خواند.
در شب تساوی قرمزها از خانه سرخ هیچ صدایی بیرون نیامد تا مرگ وسوسه تلخی برای مردانی باشد که در کارزار کپ کردند و قی کردند و نومیدانه سلاحها را زمین گذاشتند.
انتهای پیام