در جهان مدرن نمیتوان بدون نقدپذیری به نتیجه رسید
- شناسه: 4461
- چهارشنبه 5 بهمن 1401
- انتشار در صفحه ۷ | سیاسی
بررسی «تاثیر متقابل سیاست داخلی بر سیاست خارجی کشورها» در گفتگوی آفتاب یزد با محسن جلیلوند استاد روابط بینالملل
اگرچه برخی معتقدند سیاست داخلی جدای از سیاست خارجی است اما کشوری در جهان نیست که بتواند در سیاست خارجی بدون نگاه بر سیاست داخلی تصمیمگیری کند و وارد معادلات بینالمللی شود
آفتاب یزد - رضا بردستانی: یک استاد روابط بینالملل دانشگاه در گفتگو با آفتاب یزد، تأکید کرد: «ما نمیتوانیم در جهان مدرن، جهانی که تغییرات با ثانیه شمار ساعت هماهنگ است بدون نقد و نقدپذیری در حوزهی سیاست خارجی، امید به موفقیت و باقی ماندن در معادلات بینالمللی داشته باشیم.»
محسن جلیلوند میافزاید: «از منظر تئوری، دو دسته تفکر بر روابط بینالملل حاکم است؛ دستهای که سیاست خارجی و بینالملل را کاملاً از هم منفک میدانند و گروهی که میگویند:
سیاست خارجی، آئینهی تمام نمای سیاست داخلی است و در عالم واقع هم از شرقیترین تا غربیترین نقطهی دنیا، کشوری یافت نمیشود که بتواند سیاست خارجی خود را بدون تاثیرگرفتن از سیاست داخلی تنظیم کند.»
> بحران اوکراین تنها مسئلهی جهان نیست!
اگرچه نزدیک به یک سال، بحران اوکراین بر تمامی مناسبات منطقهای و بینالمللی سایه افکنده اما، بحران اوکراین تنها مسئلهی جهان نیست.
دولت در کویت برای هزار و چندمین بار استعفا داد، نتانیاهو همچنان روی آرامش ندیده و دولتش هر آن ممکن است سقوط کند، چالشهای چین و تایوان تمامی ندارد، طالبان در برابر هرگونه تغییر و تعامل به شدت واکنش نشان میدهد، آذربایجان بر سر باز کردن و نکردن گذرگاه لاچین هیچگونه نرمشی نشان نمیدهد و...
اینها تنها بخشهایی از رخدادهایی است که از گوشه و کنار جهان شنیده میشود و اما، رخدادهای بولیوی یا اسرائیل یا افغانستان چه ارتباطی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ اصلاً چرا باید ناتوانی لبنان در تشکیل دولت و مجلس بر تصمیم گیریهای ایران در عرصهی بینالملل تأثیر بگذارد؟ دادن تانک به اوکراین از سوی آلمانیها چرا باید ما را نگران یا خوشحال کند؟ سقوط فلان رژیم یا روی کار آمدن فلان حزب در فلان کشور به ما چه ارتباطی دارد و...؟
اینها را از منظر روابط بینالملل اگر بنگریم یا باید تئوری جدای صد در صد سیاست خارجی و سیاست داخلی را پذیرفته باشیم یا باید قائل به این مسئله باشیم که هر رخدادی در هر کجای دنیا در نهایت میتواند بر حوزهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یا دوستان و دشمنان ما تاثیرگذار باشد و در نهایت، حتی به اندازه ذرهای بر ما نیز اثرگذار باشد.
> رابطه فقط دوستی نیست
دشمنی هم در روابط بینالملل یعنی رابطه
محسن جلیلوند در واکنش به این پرسش که، توفیق یا عدم توفیق نتانیاهو در تشکیل کابینه یا سقوط و عدم سقوط دولت جدید در اسرائیل چرا باید به ما ربط داشته باشد خاطرنشان میکند: این که خیال کنیم رابطه داشتن با کشورها فقط در فضای دوستی معنا پیدا میکند یعنی روابط بینالملل را درست نشناختهایم زیرا، بخشی از رابطه یا بخش مهمی از رابطه به دشمنیها و چالشها مربوط میشود پس اگر از این منظر بنگریم قطعا تحولات داخلی در اسرائیل بر برخی سیاستهای منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران میتواند موثر واقع شود.
این کارشناس روابط بینالملل میافزاید: یک وقت ایران در برخی کشورهای آفریقایی سرمایهگذاریهای بسیاری کرد، رفت و آمد داشت و برای خود حوزهی نفوذ درست کرده بود اما با تغییر حاکمان و سیاستهای داخلی آن کشورها، تمام سرمایه گذاریهای ما تحت الشعاع قرار گرفت از جمله در سودان که این روزها هر دو طرف کشمکش در سودان با ایران رابطهی چندانی ندارند.
این استاد دانشگاه در بحث تاثیر سیاست داخلی کشورها بر سیاست خارجی با ذکر مثالی میگوید: دو کشور عربستان و فرانسه را در نظر بگیرید، یکی مهد تمدن و دموکراسی و دیگری بر اساس نظام پادشاهی و اصول دیکتاتوری؛ نه عربستان میتواند بدون توجه به سیستم حاکم بر سیاست داخلی خود با کشورها وارد رابطه شود نه فرانسه میتواند از درون دچار دموکراسی باشد اما در جهان بیرون
بر مشی دیکتاتوری گام بردارد.
وی تأکید میکند؛ اگرچه کشوری مانند فرانسه با تمام دموکراسیای که دارد و مدعی آن است حتی با عربستان رابطه داشته و خواهد داشت اما در همین رابطه داشتن حتماً ملاحظاتی را در نظر خواهد گرفت.
> سیاست خارجی یعنی منافع ملی و منافع ملی
یعنی منافع تمام مردم یک کشور
محسن جلیلوند در بخش دیگری از این گفتگو اظهار میدارد: نه ایران که تمام کشورهای جهان، سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی تنظیم میکنند اما وقتی میگوییم منافع ملی یعنی منافعی که تمام جمعیت یک کشور را در بر بگیرد نه منافع عدهای خاص با تفکراتی خاص که چون بر یک کشور حاکم هستند لابد منافع خودشان را یا منافع تمام مردم میدانند یا منافع خودشان را بر منافع همه ترجیح میدهند.
جلیلوند با تأکید بر این مسئله که در روابط بینالملل تمامی رویاروییها مستقیم نیست و نیز این که روابط بینالملل پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی دارد ادامه میدهد: یک وقت ممکن است به این موضوع بپردازیم که هر کشوری با هر کشور دیگری اگر مسئله یا چالشی پیدا کرد لزوماً باید
رو در روی هم قرار بگیرند در حالی که هرگز اینگونه نبوده و
نیست و گاه کشورها با در نظر گرفتن بسیاری از مسائل مهم، با ایجاد بحران در کشوری که حتی به ذهن ما نیز خطور نمیکند یا بر منافع ما تأثیر میگذارند یا بر تصمیمات ما و این مسئله در ذات روابط بینالملل حتماً وجود خواهد داشت.
> آمریکا یک استثناء است
محسن جلیلوند با ذکر این مهم که آمریکا تنها قدرت جهانی است و دیگر کشورها قدرتهای بینالمللی، تأکید میکند: آمریکا برای حفظ هژمونی خود به تمام دنیا کار دارد و بر هر مسئلهای در ارتباط با هر کشوری تاثیر خواهد گذاشت؛ یک روز با حمله به عراق خاورمیانه را به کانون بحران برای بهره برداریهای بعدی تبدیل میکند و یک وقت با حمله به افغانستان یا دستکاری در سیستم سیاسی پاکستان اما بقیهی قدرتها از جمله چین و روسیه و برخی قدرتهای اروپایی عملاً چنین توان و پتانسیلی را نداشته و لزومی هم ندارد!
محسن جلیلوند در واکنش به این پرسش که اگر ادعا کنیم مثلاً سقوط دولت در لیبی برای کوتاه کردن دست ایران در این کشور بوده است متهم به توهم توطئه نمیشویم؟ میگوید: وقتی متهم به توهم توطئه نمیشوید که بتوانید دست آمریکا را در این مسئله رو کنید که در آن صورت هم قطعاً ایران بخشی از مسئله برای آمریکاییها بوده و در همین فروپاشیدن قدرت در لیبی شاید صدها هدف و منفعت دیگر و دهها کشور بهجز ایران را در نظر داشته اند.
> هر اتفاقی در همسایگی ما منجر به اثرگذاری نمیشود
محسن جلیلوند با اشاره به این موضوع که؛ یک وقت میخواهیم رویدادهای بینالمللی را از طریق مبحث «مدل پروانه ای» تحلیل و تفسیر کنیم که آن وقت باید گفت هر مسئلهای بر هر کشوری به اندازهای تاثیر خواهد داشت اما بر اساس منطق حاکم بر روابط بینالملل، حتی ممکن است تلخترین رخدادها در افغانستان که در همسایگی ما به سر میبرد بر هیچکدام از تصمیمات جمهوری اسلامی ایران در حوزهی سیاست خارجی تأثیرگذار نباشد اما همین تاثیر نگذاشتن هم فقط شامل حوزهی ژئواستراتژیک میشود ولی در هر صورت بر ژئوپلیتیک منطقه و جهان اثر خواهد گذاشت که تشعشعاتی از آن بالاخره شامل همسایگان افغانستان ازجمله ایران نیز خواهد شد.
این کارشناس مسائل بینالملل در بخش دیگری از گفتگوی خود با آفتاب یزد، اثرگذاری در حوزهی روابط بینالملل را بر اساس اشتراکات، اختلافات و دوری و نزدیکی ایدئولوژیها تقسیمبندی میکند و میگوید: کشوری مانند کوبا که فقط ۹۰ مایل با آمریکا فاصله دارد چرا باید برای اتحادجماهیر شوروی مهم باشد؟ پاسخ مشخص است سیستم حاکم بر کوبا همان سیستم حاکم بر شوروی سابق است و همین مسئله نزدیکی فکری و ایدئولوژیک ایجاد میکند پس هر گونه رخداد در حوزهی سیاست داخلی کوبا قطعا برای شوروی مهم و اثرگذار خواهد بود.
در همین زمینه، جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست یعنی برخی رخدادها در حوزهی سیاست داخلی برخی کشورها که علی الظاهر میتواند به ما ربط نداشته باشد هم به دلیل همان فرمول بالا یعنی اختلافات و اشتراکات به مسئلهای مهم تبدیل شود یعنیعدم توفیق نتانیاهو در سر و سامان دادن به اوضاع داخلی در اسرائیل هم میتواند یک دستاورد برای ما محسوب شود!
> در جهان مدرن نمیتوان بدون نقدپذیری به نتیجه رسید
محسن جلیلوند در بخش پایانی این گفتگو و در مواجهه با این پرسش که آیا جمهوری اسلامی ایران در حوزهی سیاست خارجی به نقد و واکاوی و بازنگری حتی، نیاز دارد یا نه میگوید: به قول یکی از اساتید ما، در عرصهی روابط بینالملل نباید خوابید چون به قدر یک پلک برهم نهادن نیز ممکن است از تحولات جهانی غافل شویم و عقب بمانیم.
وی ادامه میدهد: نکتهی مهمتر این که، اساساً در جهان مدرن نمیتوان از نقد و نقدپذیری و حتی تجدید نظر غفلت کرد این خاصیت و ذات زندگی در جهان مدرن است پس، باقی ماندن بر یک سیاست، پافشاری بر یک عقیده و تفکر در حالی که دیگر آن عقیده و دیدگاه کارایی ندارد خود میتواند به یک چالش مهم تبدیل شود.
یک روزی ما تابع سیاست «نه شرقی - نه غربی» بودیم و حال سیاست نگاه به شرق را دنبال میکنیم و خود این مسئله یعنی جمهوری اسلامی ایران نیز پویایی در حوزهی سیاست خارجی را پذیرفته و همچنان هم باید بر همان اسلوب حرکت کند.
وی تأکید میکند: در جهان امروز و در حوزهی روابط بینالملل، به قول معروف: «حرف مرد یکی است» بیمعناترین اندیشه و تفکر است زیرا، سیاست یعنی حرکت بر مبنای منافع و منفعت همیشه یک شکل و یک تعریف نداشته و نخواهد داشت!
انتهای پیام