گذار به دموکراسی؛ مدل لهستانی
- شناسه: 4162
- دوشنبه 3 بهمن 1401
- انتشار در صفحه ۱
ژنرال یاروزلسکی رهبری نظام کمونیستی لهستان را از سال ۱۹۸۱ با کودتایی نظامی در دست گرفت.
او که قبل از کودتا به مدت ۱۵ سال وزیر دفاع لهستان بود با این کودتا عملا باعث تعطیلی اتحادیههای همبستگی و دستگیری گسترده اعضای آن گردید که تلاشهای آنان تمام دیکتاتوریهای بلوک شرق از مسکو تا برلین را مورد تهدید جدی قرار داده بود.
کودتایی که به تعطیلی دانشگاهها، سانسور شدید کتاب و مطبوعات، دستگیری هزاران دگراندیش تا خاموشیهای شبانهی گسترده و بستن مرزهای لهستان انجامید و امکان ایجاد یک دموکراسی مسالمتجویانه در آیندهی نزدیک در لهستان را به خیالی دست نیافتنی تبدیل نمود.
هر چند وضعیت فوقالعاده سه سال بعد از کودتا لغو شد و تعدادی از زندانیان نیز آزاد شدند، بسته بودن فضا طی سالهای پساز کودتا کماکان ادامه پیدا کرد. اما تحولات جهانی و باز شدن نسبی فضا در کشورهای بلوک شرق که میخاییل گورباچف با پروژهی دوقلوی پرسترویکا و گلاسنوست خود بنیان نهاده بود، لهستان را نیز کمابیش متاثر از خود نمود و به تدریج گروههای سیاسی اپوزیسیون، هر چند ظاهرا غیرقانونی، اما عملا گسترش نسبی پیدا کردند. ضمن اینکه از سال ۱۹۸۸ تظاهرات و اعتصابهای متعددی نیز در سطح کشور و خصوصا در گدانسک برگزار گردید.
اینجا بود که یاروزلسکی در اقدامی قابل ستایش صدای مردم لهستان در نیاز و خواستشان به آزادی و دموکراسی را شنید و در حرکتی خارقالعاده و تحت اعتراض و مخالفت شدید قسمت محافظهکار حزب کمونیست به نوعی خود به نیرویی همراستا با اپوزیسیون تبدیل گردید و با رهبران اتحادیه همبستگی که روزی خود علیه آنان کودتا نمود و آنان را به زندان انداخته بود، پای میز مذاکره نشست.
او در سال ۱۹۸۹ و در گام بعدی اولین انتخابات آزاد و دموکراتیک واقعی در لهستان را برگزار نمود که به شکست کاندیداهای حزب کمونیست انجامید و نتیجهی آن تشکیل دولتی با اکثریت حزب همبستگی بود. این دولت رفرمیست جدید هم در اقدامی مدبرانه پاس گل یاروزلسکی برای ایجاد دموکراسی در کشور را به خود او پس داده، او را برای یک دوره ششساله به عنوان رئیس جمهور لهستان انتخاب نمود تا مسیر حرکت لهستان به سمت دموکراسی را ریلگذاری کند. ژنرال حالا اصلاحطلب شده، البته پس از یک سال و برداشتن گامهای مقدماتی در این زمینه از قدرت استعفاء نمود تا راه برای انتخابات آزاد ریاست جمهوری نیز در کشور باز شود. انتخاباتی که در آن
«لخ والسا» رهبر حزب همبستگی به پیروزی رسید و قدرت را برای رهبری ادامهیگذار لهستان
به سوی دموکراسی به دست گرفت.
یاروزلسکی بعدها از نقشی که به عنوان
وزیر دفاع در سرکوب بهار پراگ ایفا کرده بود
نیز از مردم لهستان و چکسلواکی عذرخواهی کرد. بهار براگ اتفاقی بود که در آن ارتشهای بلوک شرق، دولت قانونی و اصلاحطلب الکساندر دوبچک در چکسلواکی را به بهانهی حفظ آرمانهای سوسیالیسم از قدرت ساقط
کرده بودند.
یاروزلسکی بعدها کودتای ۱۹۸۱ خود را نیز شری کوچک که با آن جلوی شر بزرگ یعنی حملهی اتحاد جماهیر شوروی به لهستان - مشابه بهار پراگ- را گرفته، نامید که البته صحت قطعی این مسئله محل اختلاف است.
با این همه یاروزلسکی از جملهی سیاستمداران نادری در دنیا است که نقش دیو و دلبر در نظام سیاسی یک کشور را در کنار هم بازی کرده است. ژنرالی با عینک سیاه بزرگ و قلب یخی که در ابتدای دههی هشتاد یک کودتا و حکومت نظامی در کارنامه سیاسی خود ثبت کرده بود و در انتهای این دهه تبدیل نقطهی اتکا و امید میلیونها شهروند لهستانی برای استقرار دموکراسی در کشور گردید. سیاستمداری که بر خلاف رویه مالوف بسیاری از صاحبان قدرت اشتباهات خود را پذیرفته، در جهت جبران آنها برآمد و به نوعی یکی از نمادینترین جنبشهای آشتی ملی در دنیا را رقم زد. فردی که هرچند در کسوت یک رهبر توتالیتر در سرکوب و بستن فضا کاملا ثابت قدم عمل نمود، در هنگام پذیرش اشتباهات گذشته و در مسیر اصلاح و در جامهی یک رفرمیست هم حق مطلب ادا نمود و بدون هرگونه فریبکاری با جان و دل به شکستن خود و حزبی که هویت خود را از آن میگرفت، تن داد.
یاروزلسکی در سمینار اروپای دموکراتیزه در سال ۱۹۹۴ در اظهاراتی زمان ایراد بهترین قضاوتها و اظهار نظرها در مورد افراد سیاسی از جمله خود را به زمان پس از مرگشان موکول نمود اما عجیب آنکه زنده ماند و وقتی در سال ۲۰۱۲ به عنوان مهمترین شخصیت سیاسی قرن بیستم لهستان از طرف مردم انتخاب گردید، رخ دادن معجزه در مورد خود را سه سال قبل از چشم فروبستن از دنیا به تماشا نشست.
هرچند باید اذعان نمود که زخمهای وارده بر پیکر مردم لهستان در دوران دیکتاتوری هنوز کاملا ترمیم نشده، همچنان محتاج گذر زمان برای بهبود است.
انتهای پیام