پس در این میانه حکایت چیست؟
- شناسه: 3881
- شنبه 1 بهمن 1402
- انتشار در صفحه ۱
دلم برای شبکههای ایران اینترنشنال و بیبیسی و دیگر شبکههای جگر سوخته واقعا میسوزد؛ فکر میکردند نظام واژگون میشود و رژیم مطلوب و مایل به آنها بر سرکار میآید و خوش به حالشان میشود؛ که نشد که نشد.
در تمام فیلمهای خبری و عکسهای گوناگون از حوادث مختلف برای درمان یک مرد یا زن بالای چهل تا شصت سال ندیدیم. همه پسران و دختران تینیجر بودند و پراز انرژی و هیجان؛ نسلهای دهه هفتاد و هشتاد پررنگترین لایههای انسانی در خیابانها بودند. نسلهایی که نه والدینشان ونه مربیشان به فکر تعلیمات واقعی آنها نبودندو در راستای تخلیه انرژیهای آنها حرکتی نکردند.
یعنی اشتغالات فکری ناشی از مشکلات محیطی اجازه و فرصت اندیشیدن در محورهای غیر اقتصادی به کسی نداد که نداد. گرانیهای ساعتی و رشد سرطانی قیمتها راه دیگری نیز پیش پای پدران و مادران قرار داد و آن شغلهای پاره وقت و مشاغل دوم و سوم برای آنهاست.
اشتغال در تاکسیهای اینترنتی فرصت مناسبی برای ایجاددرآمد بیشتر برای خانواده میباشد. مشغول شدن به کار در شغلهای سوم و چهارم نیز چارهای برای پرداخت اجارههای سنگین و هزینههای تحصیلی فرزندان نمیتواند باشد. حالا دیگر باید چند نفر کارکنند و یک یا دونفر در خانه باشند و زندگی کنند. به یاد داریم که در خانوادههای ما پدر کار میکرد و بقیه اعضا مشغول زندگی بودند. چند فرزند در سنین مختلف و گاهی مادر بزرگ و پدر بزرگ نیز در لیست اعضای خانواده بودند. اما دیگر خبری از آن اوضاع نیست که یک نفر کار کند و چند نفر مشغول زندگی و درس باشند. دیگر از سفرهای فصلی و سالیانه و زیارت و سیاحت و سفرهای خانوادگی و فامیلی خبری نیست. خستگیهای روحی در کنار تنشهای اجتماعی خشم و خشونت را در جامعه افزایش داده و آسیب های بعدی نتایج اجتناب ناپذیر این کنشگریها میباشند. به عنوان یکی از افراد حاضر در انقلاب ۵۷ و شاهد این تغییرات تاریخی و حاضر در جنگ تحمیلی بر کشورمان حالا در شرایط فعلی متحیرم که آیا نسلهای حاضر در اعتراضات خیابانی که در سه طیف سنی بیشتر ملاحظه میشوند. اندیشهای در تجمیع اندیشهها و افکار نموده و وقایع حادث در آینده را تحلیل نموده و قصد به تغییرات اجتماعی دارند یاخیر؟
انتهای پیام