ما و اروپا
- شناسه: 3475
- سه شنبه 27 دی 1402
- انتشار در صفحه ۱
اگر از خُرده فرمایشات کیهان و «حسین شریعتمداری» چشم بپوشیم؛ اکثر قریب به اتفاق کارشناسان روابط بینالملل و ژئوپلیتیک بر این عقیده هستند که نباید همزمان با اروپا و آمریکا وارد «کشمکش و منازعهی دیپلماتیک» شویم زیرا؛ همداستانی غرب علیه ایران باعث
خواهد شد در پارههای زمانی خاص، اندک اختلافات موجود را بایگانی کنند و علیه ایران دست به ائتلاف بزنند.
اصلاً بعد نهایی شدن «برجام» اگر «اروپایی ها» را بیشتر تحویل گرفته بودیم و «منفعت»های بیشتری برای قاره سبز تعریف کرده بودیم
چه بسا رو در روی ترامپ میایستادند و اجازهی خروج یک جانبهی آمریکا از برجام صادر نمیشد منتها همزمان با توافق با غرب، متمایل شدن به شرق کار دستمان داد.
> آدرس سر راست عضو پارلمان اروپا
این خبر که: «نماینده پارلمان اروپا دلیل تأسیس ناتو توسط آمریکا را فاش کرد» میتواند گرهِ کور این مسئله را باز کند.
عضو پارلمان اروپا از ایرلند دلیل اقدام ایالات متحده به تاسیس ناتو در پایان دهه چهل میلادی را فاش کرد. به گزارش سایت خبری ارث نیوز، مایک والاس، عضو پارلمان اروپا از ایرلند در توییتی نوشت: آمریکاییها با هدف توسعه نفوذ خود در اروپا، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را تاسیس کردند. وی در ادامه مینویسد: سیاستمداران باید نمایندگی منافع مردم را آغاز کنند و از نمایندگی ناتو و مجتمع نظامی-صنعتی دست بردارند. ایالات متحده ناتو را ایجاد کرد تا کشورهای اروپایی را مطیع امپریالیسم آمریکا نگه دارد. این نماینده پارلمان اروپا خاطرنشان کرد که مردم خواهان صلح و پایان دادن به جنگ نیابتی آمریکا و ناتو هستند.
با دقت اگر بر چند «کلید واژه» تمرکز کنیم خواهیم دید که طرح چنین مباحثی از سوی یکی از اعضای پارلمان اروپا که دست بر قضا «ایرلندی» است حکایت از شکاف عمیق آمریکا با اروپا دارد.
«توسعه نفوذ آمریکا در اروپا»، نادیده انگاشتن «نمایندگی منافع مردم»، «آمریکا ناتو را ایجاد کرد تا کشورهای اروپایی را مطیع امپریالیسم آمریکا کند»، «اروپاییها خواهان صلح و پایان دادن به جنگ هستند» و ما نمیخواهیم بخشی از «جنگ نیابتی آمریکا و ناتو» باشیم به خوبی نشان میدهد آن چنان هم که در رسانهها بازتاب داده میشود، اروپا و آمریکا دو روح در یک بدن نیستند و هرکدام برای رسیدن به منافعی در برهههایی
با هم «همپیمان و همراه» میشوند حال اگر اروپا از سوی تهران ملاطفت میدید و قراردادهای
پُر و پیمان نفتی و گازی و صنعتی را دریافت میکرد قطعاً در شرایط حداقل کرونایی و پساکرونایی به اصطلاح «لگد زیر نان دانی» خود نمیزد و به نحوی از انحاء، هوای تهران را بیشتر داشت.
حال اگر به آیند و روندهای چینی ها، روس ها، ترک ها، کرهایها و ژاپنیها در چند ماه اخیر به کشورهای جنوب خلیج فارس نظر به دقت بیافکنیم خواهیم دید؛ عربستانیها به آسانی با سهیم کردن پکن، مسکو، آنکارا، سئول و توکیو در منافع گستردهی صنعتی، انرژی، جاده، امنیت و تکنولوژی، به نوعی خود را برای حداقل ربع قرن بیمه کردند زیرا و به گفتهی بسیاری از کارشناسان، ریاض از جملهی کشورهایی است که مشتری پر و پاقرص امنیت است و امنیت در سایهی منافع اقتصادی به آسانی و با کمترین هزینه در دسترس است.
روزگاری که قطر با بیمهری عربستان و ائتلاف دوستان عربستان مواجه شده بود از یکی از تحلیلگران اقتصاد سیاسی پرسیدم: آیا امکان دارد عربستان و همپیمانان این کشور به دوحه حمله کنند؟ تأملی کرد و گفت: قطر یک کشور نیست یک کنسرسیوم است متشکل از بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی فلذا حمله به قطر به منزلهی حمله به حداقل ۲۰ کشور جهان است پس مطمئن باشید شاخ و شانه کشیدن عربها برای قطریها از مرحلهی تنشهای لفظی پیشتر نخواهد رفت!
اگرچه دو سال زمان برد تا قطر و دیگر کشورهای عربی همراه با عربستان به روابط صمیمانه اما توأم با دلخوری بازگردند اما دیدیم که قطر به آسانی آن تنشها را مدیریت کرد، جام جهانی را برگزار و قراردادهای چند صدمیلیارد دلاری با شرکای خود منعقد کرد و این یعنی در همان مدت زمانی که میانهی عربها با قطریها به اصطلاح شکرآب بود نیز، مقامات دوحه بیکار ننشستند و توسعهی کشور کوچک خود را در ابعاد جهانی دنبال کردند.
حال بازگردیم به مبحث اصلی و این که: «چه آسان اروپا را از دست دادیم» که اگر از دست نداده بودیم؛ هم برجام این چنین به «خِسخِس» نیفتاده بود، هم ایران از مواهب جام جهانی و برخی قراردادهای گازی و نفتی جهان با قطریها محروم نشده بود هم این گونه در مهلکهی اعتراضات و بحرانهای اقتصادی
فرو نیفتاده بودیم.
خوش خیال و ساده انگار نیستیم، متوجه روابط ویژه و خاص اروپا و ایالات متحدهی آمریکا هستیم اما چه خوب گفت آن استادی که گفت: «سیاست میدان منافع اقتصادی است نه مجادلات نظامی و دیپلماتیک».
> این پایان ماجرا نیست
این روزها که شاهد فشار اروپاییها هستیم بهتر و عمیقتر متوجه میشویم که اگر روابط بهتری داشتیم تنشهای اخیر با اروپا، «قوز بالای قوز» بحرانهای داخلی نمیشد. البته شیطنتهای اروپایی را هم میبینیم و این سفیر فراخواندنها و مصوبات ضد ایرانی و تصمیمات تحریمی را قبلا نیز تجربه کرده بودیم اما هر آن چه در گذشته بوده را اگر بیشتر کنیم و به موضوعات دیگر بیفزاییم خواهیم دید اوضاع ایران در صحنهی دیپلماسی بینالمللی، حداقل در بارهی روابط با اروپا چندان مساعد نیست و اگر مدیریت نشود معلوم نیست چه بشود. دستگاه سیاست خارجه حداقل در مواجههی با اروپا باید تجدیدنظر کند زیرا در مواقع بحرانی است که باید تصمیماتی گرفت در دوران خوشی، تصمیمات سخت نیز ان چنان آزاردهنده نخواهد بود. لذا با حفظ عزت و اقتدار باید سیاست هم به خرج داد.
انتهای پیام