تاملی بر ضعف فرهنگ استعفا
- شناسه: 2235
- شنبه 17 دی 1402
- انتشار در صفحه ۱
با وجود اشتباهات و خطاهایی که مسئولیت مستقیم آنها به کارگزاران دولتی مربوط میشود استعفا و عذرخواهی از مردم در فرهنگ سیاسی-اجتماعی کارگزاران کشور ما جایگاه چندانی ندارد و مدیران و کارگزاران در مقابل درخواست استعفا مقاومت میکنند.ریشههای این مقاوت را باید در فرایند عذرخواهی و استعفا از دیدگاه روانشناسی اجتماعی جستجو کرد.
استعفا گاهی به این دلیل روی میدهد که فرد در آن سازمان یا گروه نمیتواند اهداف خود را پیش ببرد. در این حالت، فرد با خروج از آن سازمان، فرصتی جدید برای ورود به سازمانی دیگر و موفقیت احتمالی خود خلق میکند. اما بیشتر استعفاها نتیجه ناکارآمدیها، رخدادهای منفی و خطاهای افراد است. در این حالت استعفا و عذرخواهی واکنشی روانی-اجتماعی است که فرد در قبال پذیرش خطا و اهمال در کار، و اذعان به سهم خود در آن، مسئولیت آن را میپذیرد و تلاش میکند با کنار رفتن خود، زمینههای دلجویی از زیان دیدگان و فرصت بهبود و عدم تکرار خطاها و رخدادهای مشابه را فراهم نماید. با این تعریف، عدم استعفا را در فرهنگ سیاسی-اجتماعی کشورمان میتوان در دلایل زیر جستجو نمود:
- برخی کارگزاران، سهم خود را در رخدادهای بد، و ناکارآمدیها نمیپذیرند و آن را یا به کارگزاران دیگر و کارگزاران پیش از خود و یا ضعف ساختارها منتسب میکنند. متاسفانه این مسئله یکی از دلایل مهم توجیه در دولتهای مختلف پساانقلابی برای ناکارآمدیها و مقاومت در برابر استعفا است.
- اما در کنار اینها علاقه به قدرت و امتیازهای قابل توجه آن موجب میشود که کارگزاران در برابر خواست درونی خود و دیگر افراد برای استعفا مقاومت کند.
- هراس از استعفا در میان کارگزاران، علاوه بر دلایل پیش از استعفا، به دیدگاهی که جامعه به فرد مستعفی دارد مربوط میشود. جامعه ما فرد مستعفی را مهره سوخته و فراموش شده مدیریتی میداند که دیگر شانسی برای بازگشت به صحنه قدرت ندارد. این مسئله موجب میشود برخی افراد ترجیح بدهند به هر قیمتی شده، از صحنه
خارج نشوند.
- عامل بسیار مهم دیگر برای عدم استعفا در جامعه ما، آن است که استعفای فرد کارگزار، به عنوان نماینده یک طیف یا جناح فکری و سیاسی، شکست و استعفا فردی تلقی نمیشود بلکه این استعفا به ناکارآمدی آن جناح و گفتمان مربوطه گره میخورد.در نتیجه جناح حامی با وجود ایمان به ناکارآمدی فرد، همچنان از او حمایت میکند و مانع استعفای او میشود.
بر اساس آنچه آمد، باید گفت که میراث غلط مدیریتی در جامعه ما، با رسوب و انجماد مزمن، کانالهای گردش سالم نخبگان و جابجایی آنها را بسته است که یکی از تبعات آن به مقاومت کارگزاران ناکارآمد در استعفا و پذیرش مسئولیت خطاها مربوط میشود. ایجاد فرهنگ سالم استعفا، نیازمند تسهیل کانالهای گردش نخبگان، توجه به شایسته سالاری، اولویت دادن به منافع عامه به جای منافع جناحی، رشد فرهنگ پرسشگری و مسئولیت پذیری است.
انتهای پیام