به مناسبت ۳ خرداد روز آزادسازی خرمشهر
- شناسه: 11383
- چهارشنبه 3 خرداد 1402
- انتشار در صفحه ۱
نمیدانم از زادگاهم یامچی شهر کوچکی در آذربایجان تا خرمشهر شهری در خوزستان چند کیلومتر فاصله است. ولی من خوب میدانم که در ۳ خرداد ۱۳۶۱ این فاصله آنچنان کم شده بود که در جغرافیای ذهنی مردم زادگاهم، خرمشهر درست در کنار یامچی قرار داشت!؟
شاهدان عینی و خود من - کودک ۷ساله - به یاد دارند که خبر آزادسازی خرمشهر هنگامه ظهر از بلندگوهای مساجد شهر پخش شد. عطر صدای الله اکبر همه جا پیچیده بود. مساجد زادگاهم شباهتی عجیب به مسجد خرمشهر یافته بودند. نقل و شیرینی در مساجد و محلات پخش میشد. قلبها از شادی مملو بود.
فکر میکنم حرف آن روانشناس درست بوده باشد که همه مردم ایران در طول تاریخ دو بار از ته دل شادی را احساس کرده اند. بار اول در آزادسازی خرمشهر و بار دوم در شکست تیم استرالیا و راهیابی ایران به جام جهانی! اما آزادسازی خرمشهر تفاوت مهمی با راهیابی ایران به جام جهانی داشت.
شهر آزاد شده بود ولی عزیزانی در بین ما نبودند که این لحظه تاریخی را از نزدیک ببیند. شهر آزاد شده بود ولی محمد جهان آرا و محمدهای دیگر در بین ما نبودند. آنهایی که برای آزادسازی میهن خود تا پای جان رفتند و جان خود را فدای میهن خود کردند. نه تنها محمد جهان آرا نبود بلکه چهار عزیز ما از زادگاهم، شهیدان صمد کرداری، علی قصابی، کریم عابدینی و ولی جعفری نیز در این جشن و شادی در بین ما نبودند. آنها جانشان را تقدیم کردند تا ما آزادی خرمشهر را به چشم ببینیم.
عجیبتر از همه شهید صمد کرداری که ۱۴روز قبل از آزادسازی خرمشهر در شهر خرمشهر شهید شد. شهیدی که در بازسازی و انتقال قبرش به محلی دیگر که به ضرورت روی داد پیکرش را سالم یافته بودند! خیاطی که برای خودش لباس شهادت دوخت. شهیدی که به نقل از خودش از طلا و جواهرات خانههای مردم جنوب بیتفاوت گذشته بود!
نمیدانم از یامچی شهر کوچکی در آذربایجان تا خرمشهر شهری در خوزستان چند کیلومتر فاصله است. احتمالا” جغرافیای من ضعیف است و شمال غرب کشور را با جنوب آن اشتباه گرفتهام که در جغرافیای ذهنی خودم این دو شهر را در کنار هم تصور میکنم! احتمالا آن تابلونویسی هم که در جاده خرمشهر جمعیت آن را سی و چند میلیون نوشته بود حساب و کتاب بلد نبوده و مثل من دچار اشتباه شده بود! اما حتی اگر اینها اشتباه بوده باشند اشتباهات شیرینی هستند!؟
خاطراتی که وقتی آنها را در ذهن خودم مرور میکنم طعم نقل و شیرینی و بوی گلهای محمدی را در خیال خودم احساس میکنم.
انتهای پیام