«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 11374
- سه شنبه 2 خرداد 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
جمهوری اسلامی:
زمان تصحیح خطای محاسباتی
حالا که همه فهمیدهاند سیاست تعامل با طالبان و تطهیر این گروه تروریستی شکست خورده است، وقت آنست که بانیان این سیاست، علاوه بر طرف مقابل، خود را نیز سرزنش کنند و به محاسبه بکشند.
فقط در یک فقره از تخلفات طالبان که امتناع از دادن حقابه ایران از هیرمند است، چند صد هزار نفر از هموطنانمان در استان سیستان و بلوچستان از هستی ساقط میشوند و اگر این مشکلشان حل نشود برای زنده ماندن مجبور به ترک سرزمین آباء و اجدادی خود خواهند شد. تخلفات دیگر گروه خودسر طالبان که فهرست بلندبالائی را تشکیل میدهند موجب خسرانهای فراوان مادی و معنوی به ملت افغانستان و ملتهای همسایه این کشور از جمله ایران شدهاند. به هیچ وجه توسل به ابزار نظامی برای وادار ساختن طالبان به تمکین در برابر قانون و تعهداتی که خودشان نیز قبول دارند را جایز نمیدانیم و قویاً معتقدیم باید از طریق دیپلماسی منطقهای و جهانی و دست کشیدن از سیاست مدارا با این گروه، درصدد حل مشکل برآمد. با اینکه نزدیک دو سال از شروع سلطه طالبان بر افغانستان گذشته، هنوز هیچ کشوری حاکمیت این گروه بر این کشور را به رسمیت نشناخته است. طالبان هرچند با تغییر دادن ظاهری چهره خود توانسته سران بعضی کشورها را فریب بدهد و تعاملات محدودی با آنها برقرار کند، ولی همچنان برای به رسمیت شناخته شدن، اینجا و آنجا گدائی میکند و در زمینه اداره کشور دچار افلاس شده بطوری که سازمانها و مجامع بینالمللی اعلام میکنند مردم افغانستان برای زنده ماندن مجبورند فرزندان خود را بفروشند! در زمستان گذشته، عدهای از کودکان و پیران در اثر سرما در افغانستان جان دادند و مهاجرت از این کشور با شتاب روزافزونی ادامه دارد. برخورد متحجرانه طالبان با زنان و دختران و ممانعت از کار و تحصیل آنان نیز، مورد دیگری است که دولتها و مجامع بینالمللی را به این نتیجه رسانده که این گروه بهیچوجه شایستگی حاکمیت بر یک ملت را ندارد و باید از قدرت کنار برود. برخورد دیپلماسی با چنین گروهی آسان است و میتوان بدون توسل به برخورد نظامی آنها را وادار به تمکین در برابر قانون و تعهدات نمود و در نهایت نیز این مردم افغانستان هستند که با آراء خود، حاکمان را تعیین خواهند کرد.
جمهوری اسلامی ایران، سابقه استفاده از ابزار دیپلماسی برای وارد آوردن فشار بر طالبان را در دهه 70 هنگامی که این گروه دور اول حاکمیت بر افغانستان را تجربه میکرد دارد. در آن زمان، حتی با آمریکا برای دور ساختن طالبان از قدرت همکاری کردیم و عجیب است که حالا با همین گروه تروریست رفیق شدهایم و با اینکه میدانیم و میبینیم آنان در حال اجرای نقشههای شوم آمریکا در منطقه هستند، تطهیرشان میکنیم، سفارت به آنها تحویل میدهیم، در مراسم رسمی عید فطر دعوتشان میکنیم، به کسانی که دشمنان اصلی کتاب هستند در نمایشگاه بینالمللی کتاب خوشآمد میگوئیم و معاون امور زنان رئیس جمهورمان را در برابر ضدزنترین عناصر تاریخ مینشانیم!
طالبان، وارثان محمود افغان هستند که در اصفهان مرتکب آنهمه جنایت شد و حالا همان قومپرستان پشتون طبق آنچه ملاعمر اولین خلیفهشان گفته بود و اخیراً نیز یکی از شبکههای تلویزیونشان مطرح کرده هوس ادغام کردن ایران در باصطلاح امارت اسلامیشان را دارند. با مروری اجمالی بر کارنامه نزدیک دو سال حاکمیت طالبان بر افغانستان و 5 سال حکومت دوره اولشان بر این کشور با توجه به جنایاتی که حتی علیه دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف و به شهادت رساندن حجتالاسلام عبدالعلی مزاری و قوم مظلوم هزاره مرتکب شدهاند، کمترین تردیدی باقی نمیماند که مسئولین جمهوری اسلامی ایران باید در سیاست خود به این گروه تجدید نظر اساسی کنند و بیش از این فریب لبخندهایشان را نخورند.
راه درست، حمایت همهجانبه از مردم افغانستان و خودداری از کمک به طالبان در تمام زمینههاست، جمهوری اسلامی ایران از این طریق میتواند خطای محاسباتی خود در تعامل با طالبان را تصحیح کند. اجرائی کردن این سیاست در شرایط کنونی که جمهوری اسلامی ایران با دولتهای عربی به تفاهم رسیده و پاکستان و هند و کشورهای آسیای میانه هم با طالبان مشکل دارند، کار مشکلی نیست. فریب تقسیم طالبان به طالبان خوب و طالبان بد را هم نخورید. اینها سر و ته یک کرباسند و این تقسیمبندیها فقط تقسیم کار برای پیشبرد اهداف شومشان است.
جوان: تناقض اصلاحطلبان از «مورد» گذشته به «تواتر» رسیده
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «مطالعه موردی؛ پزشک مشهدی» از یک موضوع جزیی به یک نتیجهگیری کلی در خصوص جریان حزباللهی رسیده است. او در توجیه این کار، در ابتدای یادداشتش مینویسد: «یکی از شیوههای تحلیل پدیدهها، مطالعه موردی یا به تعبیر انگلیسی Case Study است. در واقع به جای مطالعه دهها و صدها مورد، کافی است که یک نمونه را با دقت موشکافی و تمام جوانب آن را تحلیل کنیم و نتایج حاصل را با اعتبار کافی تعمیم دهیم.»
موضوع یادداشت او ماجرای یک پزشک مشهدی است که شهروندی مدعی شد که این پزشک افراد محجبه را ویزیت نمیکند و بعد روشن شد ماجرا واقعی نبوده و موج فشارها از دکتر مذکور برداشته شد. عبدی نوشته: «این واقعیت جامعه ماست که عدهای میتوانند برای منافع شخصی خود پشت اسلام و انقلاب پنهان شوند و با جار و جنجال علیه دیگران اتهام بزنند و فضای رسانهای رسمی و رانتی نیز به سرعت به حمایت آنان بیاید.» این را یک اصلاحطلب نوشته است، جریانی که در موارد متعدد، برای منافع جناحی، خود را پشت روشنفکری و آزادی و حقوق انسانی و کلی واژه قشنگ دیگر پنهان میکنند، با جار و جنجال علیه رقبای انتخاباتی و منتقدان خود اتهام میزنند و با کمک رسانههای ضدانقلاب که همراه آنها میشوند، موج تخریب راه میاندازند و.... مطالعه موردی البته در مورد اصلاحطلبان جواب نمیدهد، چون موارد متعدد وجود دارد. انتخابات ۸۸ و دروغ بیسند و مدرک تقلب یکی از مهمترین این موارد است. اتهام قاتل بودن به روح الله حسینیان، تخریب مرحوم حسنی امام جمعه فقید ارومیه، دروغسازی علیه علامه مصباح و تخریب امام جمعه مشهد، بخشی از این دروغهاست. موضوع قتلهای زنجیرهای هم همین گونه بود و بیسند فقط اتهام زدند و در همه موارد، حتی وقتی هم که اصل ماجرا روشن شد، حاضر به پس گرفتن دروغهای خود نشدند.
جالب آنکه عبدی در بخشی از یادداشتش مینویسد: «این رفتار ناشی از کوششی است که برای دو قطبیکردن جامعه صورت میگیرد. غافل از اینکه این دو قطبی شدن نه به سود افراد محجبه و دیندار است و نه به سود جامعه، بلکه ریشه آن در منافع بخشی از افرادی است که خود را پشت این مفاهیم پنهان میکنند.» و همه این عباراتی که نوشته به شدت در خصوص جریان اصلاحات صدق میکند که با دروغ تلاش میکنند مفاهیم مدنظر خود را با دوقطبیسازی پیش ببرند. عبدی در خصوص نشست بانوان نخبه بینالمللی در تهران آن را واکنشی به جریان «زن، زندگی، آزادی» دانست، در حالی که رسماً گفته شده بود که برنامهریزی برای این نشست از سال قبل آغاز شده بود و طبعاً این مهمانان خارجی را نمیشد دو روزه هماهنگ کرد! عبدی دوقطبیسازی و دروغ را هم حتی درباره سرود سلام فرمانده و کسانی هم که تنها جرمشان پسندیدن این سرود بود، ادامه داد و مردم عادی را هم به چالش کشید. در چنین شرایطی آیا او شایستگی بررسی رفتار دیگران را دارد؟ از سویی بسیاری از افراد محجبه و حزباللهی هم از دکتر مذکور دفاع کردند و اینکه در این ماجرا، عبدی اصرار دارد همه یک جریان را یک سو بداند، خروجی همان ذهنی است که همیشه جامعه را دوقطبی میخواهد!
خراسان: مناظره اقتصادی با کدام «شیوه»؟!
این روزها برنامه موفق «شیوه» در شبکه 4 که پس از ناآرامیهای سال گذشته، نقش موثری در بیان نظرات طیفهای مختلف جامعه ایفا کرده بود، وارد موضوعاتی از جمله مباحث مبنایی اقتصادی شده است. در این میان دو مناظره طی هفتههای اخیر برگزار شد که طرفین آن با استناد به دیدگاههای لیبرالی و بعضا نحلههایی از تفکر معتقد به اقتصاد اسلامی و حتی نگاههای سوسیالیستی و دولت گرا به اقتصاد وارد بحث شدند. تردیدی نیست که یکی از کارکردهای رسانه و به ویژه شبکه 4 به عنوان رسانه نخبگانی بحث درباره مباحث معرفتی و اندیشهای و گذر از موضوعات روز و دم دستی است. با این حال در فقدان کرسیهای آزاداندیشی که سالها پیش مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بود و در غیاب مباحث انتقادی و چالشی مرتبط با اقتصاد در سایر شبکههای سیما، چنین مباحثی حتی برای مخاطب نسبتا عام نیز جذابیت دارد. با این حال بخشی از این جذابیت به تلاش این برنامه برای عبور از حوزه اندیشه و نزدیک شدن به مباحث زرد و چالشی برمی گردد. در حقیقت شاهد بحث مبنایی منسجمی در حوزه اندیشه اقتصادی و تقابل نگاههای اقتصادی لیبرال و نئولیبرال با دیدگاههای رقیبش نیستیم بلکه شاهد بحثهای جنجالی و اتهام زنی و گوشه و کنایههایی از جنس مناظرههای سیاسی در این مناظرههای به ظاهر اقتصادی هستیم.
مباحث بنیادین اقتصادی امروز ما نیز ربط چندانی به حیطه دخالت دولت در اقتصاد ندارد. صد البته بحث چگونگی دخالت دولت در اقتصاد موضوع مهمی است که باید روی آن بحث شود، ولی در هر صورت میتوان مسائل اصلی امروز اقتصاد ایران را که ربطی به مناظرههای جنجالی اخیر ندارد و اتفاقا برخی چهرههای اقتصادی و اندیشمندان نوگرا در آن زمینهها حرف برای گفتن دارند، به شرح زیر فهرست کرد:
1 - آیا ایده ساخت 4 میلیون مسکن با روش فعلی دولت شدنی است؟ چه راهکارهای جایگزینی در این باره وجود دارد؟
2 - پس از کم رنگ شدن نقش ایران در بازار جهانی انرژی و تامین امنیت آن، چه نقش جایگزینی برای اقتصاد ایران در فضای اقتصاد جهانی میتوان ترسیم کرد؟
3 - موضوع اصلاح ساختار بودجه به ویژه با 3 زیرشاخه مهم اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی، مولدسازی داراییهای دولت و اصلاحات مالیاتی چگونه باید پیش برود؟ در هر کدام از این زیرشاخه ها، مسائل اصلی ما چیست و چگونه میتوان به یک مدل قابل اجرا و دارای اجماع رسید؟
4 - مسئله ناترازی انرژی در قالب کمبود برق در تابستان، کمبود گاز در زمستان و کمبود احتمالی بنزین در آینده نه چندان دور مسئلهای است که باید برای آن تدابیری اندیشید. این تدابیر چه میتواند باشد؟
انتهای پیام