مجازات جادوگری و اعدام به سبک قرون وسطایی
- شناسه: 11078
- پنج شنبه 28 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۷ | گزارش
وحشت از جادو شدن در قرن شانزدهم آلمان را فرا گرفته است، جایی که یک کشاورز اعتراف کرد که یک گرگینه قاتل است و با یک اعدام وحشیانه روبرو شد.
در ۳۱ اکتبر ۱۵۸۹ جمعیت زیادی در شهر بدبورگ آلمان در نزدیکی کلن جمع شدند تا شاهد یک اعدام باشند. فرد محکوم پیتر استامپ کشاورز ۵۰سالهای بود که اعتراف کرده بود با شیطان پیمان بسته است. او به دنبال ثروت نبود بلکه میخواست توانایی تبدیل شدن به یک گرگینه را داشته باشد. جنایات تکاندهنده او شامل قتلهای متعدد و حشره خواری بود. از ۱۶ نفری که او به قتل رسانده بود ۱۳ نفر کودک بودند. پسرِ خودش نیز در میان آنها بود. «در گزارشی از اعدام او آمده است: «از تمام کسانی که تا به حال زندگی کرده اند، هیچ کدام با این آدم اهریمنی سگ صفت قابل مقایسه نبودند. استامپ (که در برخی منابع استاب و استامف نامیده میشود) در طول اعدام خود به شدت شکنجه میشود و یکی از وحشیانهترین اعدامهای تاریخ را به نام خود ثبت میکند. او را به چرخ بستند و زنده زنده پوستش را جدا کردند. استخوانهایش را شکستند و سر او را جدا کردند و سپس جسدش را در آتش سوزاندند و در آخر برای درس عبرت سر او را به تیری در مرکز روستا چسباندند.
> گرگها و جادوگران
ماهیت مبهم جنایات و مجازات استامپ باورهای عمومی را به خود جلب کرد. اگرچه محاکمه و اعدام استامپ بسیار سر و صدا کرد اما او یک مورد مجزا نبود. بین قرنهای ۱۵ و ۱۸ در اروپا قحطی، طاعون، جنگ و مبارزات باعث ایجاد باورهای خرافی شد که شامل ترس از جادوگران زن، وحشت از گرگینهها که عموما مرد بودند.
اتهامات مربوط به لینکاتروپی (یک اختلال روانی که در آن بیمار معتقد است که به یک گرگ یا یک حیوان غیرانسانی تبدیل شده است و اغلب با جادوگری اما بسیار کمتر از جادوگری بود.) در برخی از مناطق اروپا هیچ سابقه و گزارشی از محاکمه گرگینه وجود ندارد. در انگلستان جایی که گرگها تقریباً به طور کامل در قرن شانزدهم ریشه کن شدند نیز هیچ سابقهای از محاکمه گرگینهها وجود ندارد. همچنین در منطقه مدیترانه اروپا چنین چیزی وجود ندارد.
وحشت گرکین شدن اروپایی در مناطقی با گرگهای وحشی، مناطق جنگلی و همچنین فرهنگ قوی گلهداری دامها مانند آلمان و فرانسه متمرکز بود. ترس از شکار حیوانات و کودکان توسط گرگهای واقعی به ترس از گرگهای شیطانی تبدیل شد. اگر گرگهای هار وحشی حضور میداشتند ممکن بود گرگینهها به خاطر «جنایت» شان سرزنش میشدند. جامعترین فهرست از محاکمه فرد گرگینه در اوایل آلمان مدرن شامل ۳۰۰ مورد است. این تعداد در مقایسه با اعدام ۳۰۰۰۰ تا ۴۵۰۰۰ نفر به اتهام جادوگری در آلمان در همان دوره ناچیز نیست.
گرگینههای متهم بیشتر اما نه منحصراً از جنس مرد بودند و بیشتر آنها چوپان بودند. برایان لواک استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه تگزاس در آستین میگوید: «گرگها به عنوان یک ویژگی قوی، خشن و تهاجمی دیده میشدند که معمولاً با مردان مرتبط هستند. در بیشتر روایتهای معاصر درباره استامپ، مرد با بستن کمربند پوست گرگی که شیطان به او داده بود خود را به گرگ تبدیل کرد. با برداشتن کمربند استامپ میتواند به شکل انسان بازگردد. لواک اشاره میکند که گرگینهها همگی از ابزاری برای تغییر شکل خود استفاده میکردند که نمونهای از جادوگری مردانه است. «همه آنها از نوعی ابزار در جادوی خود استفاده میکردند مانند استفاده استامپ از یک کمربند جادویی» در حالی که اشکال جادوی روستایی در سطوح پایینتر ظاهراً توسط جادوگران زن انجام میشد که عمدتاً شامل طلسم، نفرین یا ترکیبات مختلف بود. »
> جزئیات بیشتر از سرگذشت استامپ
علیرغم کنجکاوی برانگیخته شده از محاکمه استامپ، شواهد تاریخی به جا مانده از مصیبتهای او ناچیز است. هیچ متن بازجویی یا سوابق دادگاهی از محاکمه باقی نمانده است. برای جزئیات در مورد استامپ، مورخان باید به مجموعهای از جزوات و دستنامهها تکیه کنند. نمونه معتبر آن یکی از طولانیترین دستنویسها به زبان انگلیسی است که در سال ۱۵۹۰ منتشر شد. متن ۱۶صفحهای ادعا میکند که ترجمه یک اثر آلمانی است اما مورخان سند اصلی را پیدا نکرده اند.
محققان مطمئن نیستند که استامپ چه زمانی متولد شده است اما شغل او به طور مداوم به عنوان یک کشاورز نام برده شده است.. گفته میشود که او از روستایی در نزدیکی بدبورگ است. برخی از محققان بر اساس توضیحاتی در جزوه انگلیسی ۱۵۹۰ پیشنهاد میکنند که استامپ یک مالک زمین ثروتمند نیز بوده است:
او از خیابانهای کلن، بدبورگ و اپرات میگذشت و بسیار خوش رو و متمدن به نظر میآمد بطوریکه برای همه ساکنان آنجا شناخته شده بود، و اغلب درود و سلامی هم به کسانی که دوستان و فرزندانشان را به قتل رسانده بود روانه میکرد.
این جزئیات احتمالاً چیزی بیش از یک توضیح دراماتیک نیست، زیرا هیچ منبع دیگری برای تایید آن وجود ندارد.
> انگیزهها
اگرچه عناصر ماوراء طبیعی در داستان به عنوان واقعیت آورده شده است، در یک نسخه دیگر نیز استامپ پس از اینکه یک کشاورز محلی وارد درگیری با یک گرگ شده و پنجه چپ او را با شمشیر قطع میکند، دستگیر میشود. وقتی کشاورز بعداً با پیتر استامپ روبرو میشود، کشاورز میبیند که استامپ دست چپش را هم از دست داده است و این خود برای ایجاد شک کافی است که استامپ و گرگ یک موجود بوده اند. در جزوه انگلیسی دستگیری استامپ گفته شده که پس از یک سری قتل و تلفات دامهای سریالی، روستاییان یک گشت تشکیل میدهند. استامپ در حالت گرگ دیده میشود و توسط آنها تعقیب میشود. استامپ کمربند جادویی خود را برمی دارد و در دید کامل تعقیب کنندگانش به شکل انسانی باز میگردد. پس از تایید هویت او توسط اوباش او دستگیر میشود.
گناه استامپ به اعترافات بعدی او تحت شکنجه و تهدید در آینده بستگی دارد. بنابراین او دستگیر شد و مدت کوتاهی پس از آن به قفس شکنجه روحی سپرده شد اما از ترس شکنجه بیشتر، داوطلبانه تمام زندگی خود را اعتراف کرد. برخی از مورخان بر این باورند که ممکن است استامپ یک قاتل بوده باشد (یک فرض است که میگوید افسانههای گرگینه از تلاش برای توضیح حضور قاتلان زنجیرهای سرچشمه گرفته است). حتی اگر اینطور نمیبود احتمالاً هرگونه حمله محلی گرگ به دام یا مردم نیز به او نسبت داده میشده است. یکی دیگر از عوامل تاریخی ممکن است استامپ را تبدیل به یک قربانی کرده باشد. جنایات ادعایی او مصادف با دورهای بود که به جنگ کلن (۱۵۸۳-۱۵۸۸) معروف بود، درگیری بین جناحهای پروتستان و کاتولیک. مزدوران سرگردان منطقه را به وحشت انداختند. جنایات حل نشده میتوانست داستانهای عامیانه شوم یک گرگ را که در جنگلها پرسه میزند ایجاد کند. در نتیجه ممکن است استامپ برای پاکسازی آیینی جامعه از شر، از طریق اعدامش انتخاب شده باشد.
اختلافات قومی نیز تفسیر احتمالی دیگری از جنایات استامپ ارائه میدهد. تا سال ۱۵۸۹ جناح کاتولیک کنترل منطقه بدبورگ را به دست آورده بود. یک محاکمه بیرحمانه، پروتستانها را از افکار شورش منصرف میکند و ادعای قدرت کاتولیکها را تقویت میکند. استامپ که گفته میشود به پروتستانتیسم گرویده است ممکن است نمونه مناسبی به نظر برسد.
برخی از محققان احتمال این دیدگاه را میپذیرند، اما لواک آن را مناقشه میکند. او گفت: «استامپ نه به عنوان هشداری به دیگر پروتستانها، بلکه به این دلیل که بدون توجه به وفاداری متهم به منکر اخلاقی بود، تحت تعقیب قرار گرفت.»
انتهای پیام