مرور مهمترین عناوین
امروز؛ همان فردای دیروز است

«برگُزین» روزنامه‌های ایران

در این ستون ـ بی‌هیچ دخل و تصرفی ـ گزیده‌ای از مطالب روزنامه‌های سراسری کشور را فردای انتشار می‌توانید مطالعه کنید.
اعتماد: بازار بيزاري!
چند روز پيش پس از سال‌ها گذارم به يكي از محلات بالاي شهر تهران افتاد، از كثرت و خودنمايي ويلاها و آپارتمان‌هاي مجلل واقعا يكه خوردم. خوانده و شنيده بودم كه قيمت املاك اين محلات شانه به شانه گران‌ترين شهرهاي جهان مي‌زند
باورم نمي‌شد در اوج تنگناهاي فزاينده اقتصادي اعيان‌نشيني تا اين حد اوج گرفته و صريح و آشكار همه شعارهاي انقلابي كه داده مي‌شود در اينجا معناي ديگري پيدا كند! جايي همين نزديكي‌ها يا كمي آن طرف‌تر در باستي هيلز لواسان گويي اهالي بي‌اعتنا به همه حوادث زير و روكننده به مردمان مي‌گويند شما انقلاب كنيد، از كشور دفاع كنيد، زخم جنگ را به جان بخريد، انتخابات كنيد، تظاهرات كنيد، دوگانه باشيد، يكدستي قدرت را بپذيريد و همواره در تب و تاب گراني بسوزيد و ما اينجا زندگي را با صفايي خارج از ذهن شما عجين مي‌كنيم!
فورا ياد يكي از آشنايان افتادم كه خانواده‌اي هفت نفره هستند و در يك واحد 45 متري در جواديه زندگي مي‌كنند، ياد پشت‌بام خوابي، منازل اجاره اشتراكي با چند خانواده و ديگر خيالم را به پايين‌تر شهر نبردم تا تعادلم حفظ شود. راستش فكر كردم درب يكي از اين ويلاها را بزنم و مالك را بخواهم و بگويم از شما، از ثروت‌تان و از راه‌هاي درآمدتان و از زمينه‌هاي اين همه نابرابري بيزارم! احتمالا نوكرش از خجالتم درمي‌آمد و اگر كار بالا مي‌گرفت با تصور مجنون بودنم در كلانتري رضايت مي‌داد و آزادم مي‌كرد! نمي‌خواهم دعواي قديمي جنگ اغنیاء با فقرا را پيش بكشيم كه ديگر كسي حوصله شنيدنش را ندارد، مي‌خواهم از بيزاري بگويم كه با دليل يا بي‌دليل وجود دارد و در اغلب زمينه‌ها در حال سوزاندن ريشه‌هاي استواري جامعه است. متاسفانه به علت بسياري از سياست‌ها و مناسبات غلط و جفا آلود امروز بازار بيزاري داغ است و مي‌بينيم كه در برخي تريبون‌ها بدون لكنت زبان اعلام مي‌شود! منتها بيزاري اصلي و اساسي مفقود است. برائتي كه بايد از اختلاف طبقاتي اعلام و در عمل مجدانه پيگيري شود از چند خانم بي‌حجاب صورت مي‌گيرد، گويي اگر شال‌ها از روي گردن به سر رفتند بهشت برين حاصل مي‌شود و جهنمي كه برخي از آن مي‌سوزند، سرد و خاموش مي‌شود! همه مشكل بيزاري همين جاست! كساني كه معناي تفاوت زعفرانيه و خاني‌آباد را نمي‌فهمند يا نمي‌خواهند بفهمند يا خود در به وجود آمدن اين تفاوت يا قوام آن شريك بوده‌اند، سوراخ دعاي بيزاري را گم كرده‌اند. پيامبر اسلام از مشركان برائت مي‌جست ولي مشهور نيست كه از گناه صغيره‌اي دستور برائت بدهد.حتي در مرزبندي با كافران اعلام كرد كه آنچه شما مي‌پرستيد من نمي‌پرستم و... دين شما براي خودتان و دين من براي خودم لذا بايد پرسيد اين همه بيزاري از بي‌حجابان از كدام آيه قراني يا سيره نبوي حاصل مي‌شود؟ چون فقر از درآيد ايمان از پنجره خارج مي‌شود و از پيامبر منقول است كه فقر نزديك كفر است.پس آنچه ايمان مردم را در بعدي كلان هدف هدم قرار مي‌دهد، فقر است و اگر كسي نگران ايمان مردم است ابتدا و اساسا بايد روي زدودن فقر و بالاتر از آن اختلاف شديد و مبتذل طبقاتي تمركز كند. به نظر مي‌رسد هنوز اثرات مخرب و ويرانگر فقر و فاصله طبقاتي شناخته نشده است يا اراده و دانشي براي از بين بردن آن به چشم نمي‌خورد. بي‌ترديد بسياري از ناهنجاري‌هاي اجتماعي كه فساد و فحشا جزيي از آن است از تنگدستي و بينوايي و گسترش آن حاصل مي‌شود و پربيراهه است اگر تصور كنيم مردم با وعده‌ها و شعارهاي فقرزدايي در امان خواهند ماند و خسارات غیرقابل جبران اساس جامعه را تهديد نمي‌كند.آرامش واقعي مردم وقتي حاصل مي‌شود كه امنيت معيشت داشته باشند و اين بزرگ‌ترين امنيت‌هاست. فقر و فاصله ويرانگر طبقاتي روزانه تلفات مي‌گيرد و جراحت‌هاي معنوي و رواني آن قابل احصا نيست. طبيعي است كه اگر مردم تورم كمرشكن را بر تن و جان خود احساس مي‌كنند مسبب آن را تصميم‌گيران بدانند.اتفاقا اينجاست كه نبايد از مردم انتظار نظر تخصصي داشت و براي‌شان توجيه اقتصادي كرد؟ مسئولان موظفند كه به نمايندگي از مردم فقر و تورم و گراني را ريشه‌كن كنند و اگر راهش را بلد نيستند يا اولويت‌هاي ديگر را براي خود تعريف كرده‌اند اين هيچ ارتباطي به مردم ندارد. فشار اصلي خسارت‌هاي ناشي از كمبود درآمدهاي دولت متوجه مردم و خصوصا ضعيف‌ترين اقشار جامعه است و مسئولان براي رفع اين فشارها برنامه مشخصي ندارند يا تاكنون ابراز نكرده‌اند.اتفاقا دولت جديد بيش از دولت‌هاي ديگر مسئول است، چرا كه بارها اعلام كرده كه با همين اختيارات و با همين شرايط كلي مي‌تواند مشكلات كشور را حل كند. متاسفانه نه تنها شاهد اقدامات و سياست‌هاي كلان تورم‌زدا و ارتقاي وضعيت محرومان جامعه نيستيم، بلكه مردم احساس نمي‌كنند كه مسئولان در كنار آنها دردها و رنج‌هاي اقتصادي را تحمل مي‌كنند.كار روزنامه اعتماد بسيار به موقع و بجا بود كه سراغ شخصيت‌هاي سياسي رفت و از آنها پيرامون درآمدها و محل اقامت‌شان پرسيد، اميد است كه اين كار ادامه پيدا كند و خود مسئولان داوطلبانه ميزان درآمد خويش و اوضاع سكونت‌شان و تحصيل فرزندا‌ن‌شان را اعلام كنند.چه اشكالي دارد كه منازل وزيران و وكيلان در نازي‌آباد و خاني‌آباد و فلاح و عبدل‌آباد باشد و حقوق‌شان سقف معين و اعلام شده‌اي داشته باشد؟
همشهری:نشانه‌های مژده‌بخش در نمایشگاه کتاب
الف- گرانی کاغذ: صنعت نشر بر ستون کاغذ استوار است و نویسندگان، مولفان و ناشران از آن تاثیر پذیرند، اما در سال‌های اخیر، افزایش قیمت آن، موجب شده تا بسیاری از ناشران خرده‌پا و کوچک که می‌خواستند در کار فرهنگ باقی بمانند حذف شوند چرا که با این گرانی نمی‌توانند کار کنند و بسیاری از ناشران به‌دلیل گرانی کاغذ ترجیح می‌دهند به دیگر مشاغل روی بیاورند و انگیزه شرکت در نمایشگاه کتاب هم برای آنها کم‌سو شود.
ب- بسترسازی فرهنگی برای کتابخوانی: شرایط و عوامل اجتماعی، خانوادگی، مدرسه‌ای، کتابخانه‌ای و فردی در گرایش و ترغیب به مطالعه و کتابخوانی تأثیر می‌گذارد و یکی از معیارها و شاخص‌های رشد و توسعه، میزان توجه و گرایش شهروندان به مطالعه و کتابخوانی است و هر جامعه‌ای که بخواهد در مسیر پیشرفت و تعالی قرار گیرد باید برای این مؤلفه مهم و تأثیرگذار سرمایه‌گذاری انسانی انجام دهد. در این بین کارشناسان تعلیم و تربیت پیشنهاد راه‌انداری باشگاه کتاب را مطرح می‌کنند. این ایده با توجه به اینکه سرگرم‌کننده و جذاب است، می‌تواند در ترغیب به کتابخوانی مؤثر واقع شود و علاوه بر کتابخوانی، بحث‌های اهالی باشگاه هم باعث می‌شود که تجربه خواننده کتاب بیشتر شود. البته برخی از نهادها هم با به کارگیری طرح‌هایی در صدد افزایش میزان مطالعه هستند.
ج- آموزش هویت ملی به کودکان: هویت ملی به‌عنوان مهم‌ترین نوع هویت‌جمعی، در کشاکش تصور ما از دیگران شکل می‌گیرد و اصولا پیرو دانش و بینشی است که ما در درجه اول خارج از خانواده، یعنی در مدرسه، دریافت می‌کنیم. مربیان در ایجاد و رشد این بخش از هویت، نقشی محوری برعهده دارند. آشنا کردن نوآموزان با نمادهای ملی از قبیل پرچم، سرودملی، نقشه کشور، زبان فارسی و همچنین آداب و رسوم و مناسبت‌های دینی و ملی از قبیل اعیاد و مناسبت‌های مهم اسلامی، ایرانی و انقلابی مانند مبعث، غدیر، نیمه‌شعبان، فطر، قربان، دهه‌فجر، روز پدر، روز مادر، روز معلم و نمادهای محلی مورد تأکید قرار دارد و به‌نظر می‌رسد افزایش کتاب‌های کودک و نوجوانی که برمبنای فرهنگ و سبک زندگی ایرانی - اسلامی تالیف شده‌اند از ملزومات این پروسه قلمداد می‌شود.
ابتکار: نخبگان علمی را حفظ کنید
براستی بعد از گذشت ۴ دهه چه اتفاقی افتاده که ذوق و شوق تحصیل در بین جوانان ما کاهش یافته و از همه بدتر اینکه ورای انگیزه های گرفتن بورسیه و عوامل تکنیکی تحصیل در خارج به عنوان پیشران مهاجرت، عوامل رانشی دست برتر را در سوق نخبگان به مهاجرت ایفا می کنند؟ ورای تغییر رویکرد جوانان از تحصیل به کار و آموختن مهارت‌های کاری و شغلی، باید به مسئولان خرده گرفت و از آنان پرسید با وجود هشدار کارشناسان در طول سالیان گذشته، چرا نسبت به این مسئله مهم بی توجه بوده‌اند؟ طبق اظهارات اخیر سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس، مسئولان گوش شنوایی در جهت توجه به جوانان و جلوگیری از کوچ نخبه‌های علمی ندارند! می‌ترسیم مسئولان زمانی به خود بیایند که نتوان کار خاصی انجام داد و کشور با یک خلاء بزرگ در زمینه کمبود متخصصان صاحب علم و تجربه کاری مواجه شود. به گفته قائم مقام بنیاد ملی نخبگان ۳۷ درصد از رتبه‌های برتر کنکور در حین یا پایان تحصیلات راه مهاجرت را در پیش می‌گیرند. سرمایه‌هایی که میلیاردها تومان هزینه تحصیل شان شده و چون در فردای فارغ التحصیلی راهی به بازار کار ندارند مجبور می شوند جهت کسب درآمد روی به کاری غیر از تخصص‌شان آورده و یا در مشاغل کاذب مشغول شوند، موضوعی که باعث سرخوردگی قشر تحصیلکرده شده و چون آینده ای را برای خود متصور نیستند به امید زندگی بهتر و برخورداری از شرایط مادی مناسب، راه مهاجرت را در پیش می‌گیرند. طبیعی است دیگر کشورها تور خود را برای جذب نخبگان علمی ایران پهن می‌کنند تا با فراهم آوردن تسهیلات لازم، مفت و‌ مجانی نخبه ها را جذب کنند. یقینا این مسئله باید به فوریت واکاوی شده تا جلوی ضرر بیشتر گرفته شود.با علم بر چرایی کوچ نخبگان علمی، باید با اقدامات ایجابی لازم نه صرفا سلبی که تاکنون جوابگو نبوده، زمینه‌های ماندگاری جوانان نخبه در جهت خدمت به کشور فراهم شود. برخورداری از شغل و مسکن مناسب و تامین زیر ساخت‌های لازم حداقل خواسته‌هایی است که باید بدان توجه شود. گردش نخبگان در نظام مدیریتی کشور مسئله مهم دیگری است که غفلت از آن خسران شدیدی به همراه دارد. فعلیت یافتن این مسئله بر می گردد به بها و ارزش قائل شدن به تخصص افراد و حاکم کردن نظام شایسته سالاری در نظام اداری ایران. متاسفانه این مهم طی این سالها به درستی مورد توجه قرار نگرفته تا با پشت پا خوردن به شاخصه‌های مدیریتی، بسیاری از نخبگان علمی کشور خارج از دایره مدیریتی قرار گرفته و ناخواسته و یا از سر اجبار به سوی مهاجرت هل داده شوند. جدا از ضربات روحی و معنوی این مسئله،کوچ هر ایرانی به قیمت خروج ۱۲۰ هزار دلار از چرخه اقتصادی کشور تمام می شود.صرف نظر از این ضرر مادی،خسران اصلی بر می گردد به کوچک شدن سرمایه نخبگانی کشور. به ویژه که دامنه این روند به گونه‌ای است که در سال‌های آینده علاوه بر گروه‌های خاص متاثر از عوامل اقتصادی و اجتماعی، می‌تواند به چالش‌ها در زمینه نیروی کار دامن بزند.


انتهای پیام

آفتاب یزد