(قسمت دوم)- در قسمت قبلی ذکر و خیر صاحبخانههای قدیم بود. یکی از همکارانمان خاطرهای از محبتهای صاحبخانه خود تعریف کرد که بسیار تاثیرگذار بود. در همین زمینه برخی از دوستان چنین گفتند:
یادش به خیر یک صاحبخانهای داشتم آدم معقول و منطقی بود. زمان تمدید قرارداد یه مبلغی پرت پیشنهاد داد. گفتم: ببین مبلغ پرت میدی یعنی میخوای منو پرت کنی بیرون؟ من از این پولها ندارم فیش حقوقی نجومی ندارم فیش حقوقی منو ببینی گریهات میگیره. اتفاقا گفت: «جسارت نشه اما میتونم فیش حقوق تون را ببینم»؟ گفتم: حتما با کمال میل. لذا فیش حقوقی را در راستای شفافسازی به وی نشان دادم. وی با حیرت به مبلغ دریافتی نگریست پیشانیاش از تعجب پراز چروک شد. گفت: خدایی این فیش حقوقی
توئه؟ گفتم خیر فیش حقوقی مسئولان است! وی گفت: تو آنقدر کم میگیری چطور اموراتت را میگذرانی؟ گفتم: خزانهای دارم از آن برداشت میکنم! با حیرت گفت: چه خزانهای؟
گفتم: خزانه غیب! شوخی کردم بابا، اما آیا این معجزه نیست چند برابر حقوق هزینه میکنم؟! در آخر هم به وی خیلی خودمانی گفتم: ببین من قصد دارم «پدر» شوم، میخوام طعم پدر شدن را بچشم؟ وی گفت: خب بچشید، به من چه؟! عرض کردم: ربطش به شما این است اگر شما در مبلغ پیشنهادی تجدید نظر کنید تخفیفات ویژه بدهید البته نه مثل تخفیفات ویژه فروشگاهها ی زنجیرهای که تخفیفاتشون به در عمه شون میخورد بلکه واقعا تخفیف استثنایی به من بدهید که من امیدوار بشوم بتوانم پساندازی کنم هزینه فرزندآوری و پوشک و شیر خشک و... را یه جوری تامین کنم. اگر هم حاضر به تخفیف نیستید باشد اجاره بیشتر میدم قید «فرزندآوری» را میزنم! بنده خدا تو رودربایستی ماند و یک تخفیف استثنایی داد. چون میدونست یک حقوق استثنایی (خیلی پایین) میگیرم! بنده پدر شدنم را مدیون تخفیفات او هستم. یادش بخیر. هیچوقت محبت آن صاحبخانه را فراموش نمیکنم!
جناب شعار باشی هم گفت: بله قبلا موجرین مهربانتر بودند ولی اگر تورم فعلی نبود برخی موجرین شاید آنقدر نامهربان نمیشدند.
کجایند موجران مهربان در قدیم
بهای اجاره نبود «عذاب الیم»
موجرین بودند مهربان و اهل کرم
نه اهل سود و بالا بردن «رقم»
انتهای پیام