الماسهای دوست داشتنی!
- شناسه: 10690
- پنج شنبه 21 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۵ | فرهنگی
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چند روز پیش غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در نشستی که به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی (هجدهم اردیبهشتماه) برگزار شد، در پاسخ به پرسشی درباره رویکرد کشور تاجیکستان به شاهنامه فردوسی و اقدامات مشترکی که میتوانیم با این کشور داشته باشیم، گفته بود: «اگر تاجیکستان میگوید شاهنامه برای ماست، درست میگوید و حق دارد. اگر افغانستان هم بگوید برای ماست، آنها هم درست میگویند و اگر ما بگوییم شاهنامه برای ماست، ما هم حق میگوییم. همه میتوانند شاهنامه را از آن خود بدانند، زیرا تا در قلمرو وسیع ایران فرهنگی داریم زندگی میکنیم شاهنامه برای همه است همانطور که حافظ و سعدی برای همه است. این زبان فارسی است که حق میدهد همه آثار بزرگ فارسی را از آن خود بدانیم.»
یکم: چند روز پیش کشور ترکیه برای چندمین بار با ساخت یک مجسمه و البته تصمیم به تولید یک سریال، مدعی شد که یکی دیگر از مفاخر ایران زمین (ابوعلی سینا) در اصل یک حکیم ترک بوده و آثارش به زبان ترکی نوشته شده است، ما هم مطلبی راجع به این موضوع نوشتیم و از مسئولان محترم پرسیدیم که چرا در مقابل چنین رفتارهایی هیچ واکنشی نشان نمیدهید و از حق مردم ایران در این زمینه دفاع نمیکنید؟ تا چه زمانی قرار است این وضعیت شرمآور ادامه داشته باشد و هر از گاهی یکی بیاید و با دست گذاشتن روی بخشی از فرهنگ و تمدن ایران بگوید: «این مال ماست». پس از نگارش آن گزارش متاسفانه هیچ کس پاسخ سوالات ما را نداد، انگار که نه خانی آمده و نه خانی رفته و خب همین مسئله باعث شد که ترکیه هایها بشکن و بالا بنداز راه بیندازند و به ادامه سرقت فرهنگی شان امیدوار
بمانند.
دوم: حالا خبر رسیده که غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سخنانی، «شاهنامه»ی فردوسی و البته حافظ و سعدی را نیز به تاجیکها و افغانها بفرما زده و عنوان نموده که آنها هم میتوانند مالک فرهنگ و ادب فارسی شوند، استدلال حداد عادل هم این بوده که مردم این دو کشور به زبان فارسی تکلم میکنند، بنابراین حق دارند که شاهنامه و حافظ و سعدی را از آن خودشان میدانند، همانطور که ما ایرانیان حق داریم این میراث ارزشمند را از آن خودمان بدانیم. هه! گفتم «میراث ارزشمند»، خندهام گرفت، به قول دوستی که میگفت: «یا این میراث ارزشمند نیستند، یا حداد عادل نمیداند معنای میراث ارزشمند چیست؟» خب در اینکه فرهنگ و تمدن ایران ارزشمند است شکی وجود ندارد، این را هم میدانیم حداد عادل معنی عبارت «میراث ارزشمند» را میداند، با این توصیف سوال اینجاست که چطور جناب حداد عادل این میراث ارزشمند را به خارجیهایی که به زبان فارسی تکلم میکنند تعارف میزند؟ مگر هر کسی به زبان فارسی حرف زد باید دار و ندارمان را به او بدهیم، ما صاحب یک اقلیم هستیم (تازه صاحبش هم نیستیم، بلکه به امانت در دست ماست، مالک و صاحب همه چیز خداوند است و اوست که این خاک و سرزمین و هرچه در درون آن است را به ما امانت داده) حال آمدهایم به دیگران میگوییم که چون شما فارسی حرف میزنید، بفرمایید سر سفره، یک نان و شاهنامهای داریم با هم میخوریم. اگر اینگونه باشد که هر کسی در هر جای جهان زندگی میکند و فارسی بلد است باید مدعی «شاهنامه» و حافظ و سعدی باشد که البته با تلاشی که کشور ترکیه در این سالها میکند انگار همین اتفاق هم افتاده است. تازه ترکیهایها زبانشان هم فارسی حرف نیست، اما مدعی تصاحب مولانا و بوعلی سینا شده اند. یک نفر هم نیست به رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بگوید: «اینها نزده میرقصند، حال شما «شاهنامه» و «سعدی» و «حافظ» را هم به آنان تعارف میکنید؟ آقای دکتر! حیران ماندهایم شما چگونه فکر میکنید که اینگونه سخن میگویید؟ البته در این میان مسئلهای وجود دارد که ما هم آن را قبول داریم، آن هم اینکه برخی مثلا میگویند: «ویلیام شکسپیر یک نویسنده جهانشمول است، یعنی فردی است که به یک فرهنگ تعلق ندارد (توجه داشته باشید که منظورمان از فرهنگ، خاک و کشور نیست) منظور این است که همه مردم دنیا میتوانند از فرهنگی که «شکسپیر» در آثار خود خلق کرده استفاده کنند، همانطور که میبینیم ما مردم ایران با اینکه زبان محاورهای مان انگلیسی نیست، در تئاترهایمان از نمایشنامههایی که «شکسپیر» نوشته، استفاده میکنیم، این موضوع شامل حال «مولانا» هم میشود، «داستایوفسکی» هم یک نویسنده جهانشمول است، «مارکز» هم همینطور، حتی میتوان «دو سنت اگزوپری» را هم جزء نوابغ جهانشمول به حساب آورد، اگر اینگونه به قضیه نگاه کنیم باید بگوییم که حق با حداد عادل است؛ «شاهنامه» و حافظ و سعدی هم جهانشمول هستند و همه مردم دنیا میتوانند از آثارشان استفاده کنند، در مملکتشان برای فردوسی و حافظ و سعدی بزرگداشت گرفته و میتینگ برگزار کنند، اصلا میتوانند به نام این افراد جایزه ی جهانی در نظر بگیرند و هر ساله آن جایزه را به افراد موفق اهدا کنند، مثل جایزهای که به نام «آلفرد نوبل» داده میشود، یا جایزه «هانس کریستین اندرسون» و افراد دیگر، حال بماند که ما از این جوایز در مملکتمان نداریم. همانطور که میبینید هیچکدام از این موارد ربطی به خاک و سرزمین ندارد، یعنی مثلا فرانسویها نمیتوانند مدعی شوند که «ویلیام شکسپیر» فرانسوی بوده، دلیلش هم این است که همه مردم دنیا میدانند که «شکسپیر» یک فرد انگلیسی است، پدر و مادرش انگلیسی بوده اند، در این کشور زیسته و از دنیا رفته و در همین سرزمین به خاک سپرده شده است، آقای حداد عادل بد نیست به نوشته روی سنگ مزار این نویسنده جهانشمول (به لحاظ فرهنگی، نه به لحاظ سرزمینی) دقت کنید؛ این نوشته همه چیز را بازگو میکند. «ویلیام» وصیت کرده بود پس از مرگش روی سنگ مزارش چنین بنویسند: «تو را به مسیح از کندن خاکی که اینجا را دربرگرفته دست بدار، خجسته باد آنکه این خاک را فرو گذارد و نفرین بر آنکه استخوانهایم بردارد!» این یک جمله طلایی است و حتی میتوان ادعا کرد که یک جمله فوق طلایی است؛ «شکسپیر» علنا اعلام کرده که «من متعلق به این سرزمین (انگلستان) هستم و میخواهم که در این سرزمین به خاک سپرده شوم و نمیخواهم که پس از مرگم، کسی یا کسانی (بجز انگلیسی ها) مدعی شوند که من هموطن آنان هستم، من متعلق به هیچ خاک دیگری، جز خاکی که در آن زیسته و در آن مدفون شده ام، نیستم، هیچکس (بجز انگلیسی ها) حق ندارد ادعای تملک مرا داشته باشد، من یک انگلیسی هستم، همین و بس.» خوب که دقت کنیم در واقعیت هم میبینیم که در هر جای دنیا صحبت از «شکسپیر» میشود همه میگویند: «او یک نویسنده انگلیسی است.»
حال برگردیم به سرزمین خودمان؛ ما ایرانی هستیم و تک تک مردم هم خاک این سرزمین را دوست دارند، فارغ از هر ایدئولوژی و طرز تفکری، در خاک این سرزمین هم بزرگان بسیار زیادی دفن شده اند، از حافظ و سعدی که حداد عادل آنها را به افغانها و تاجیکها بفرما زده، گرفته تا فردوسی و ناصر خسرو و پروفسور حسابی و بوعلی سینا و فارابی و رودکی و خیام و عطار نیشابوری. همه اینها ایرانی اند، حتی مولانا هم ایرانی ست با اینکه استخوانهایش در قونیه ی ترکیه دفن است، اما او هم یک ایرانی است، هیچکس نه باید و نه میتواند این بزرگان را از خاک این سرزمین جدا بداند، تا ایران هست و این خاک برقرار است، این افراد هم ایرانی هستند و ملیتشان تغییر نخواهد کرد. حال اینکه جناب حداد عادل چگونه میاندیشند که به دیگران میگویند «شاهنامه» و حافظ و سعدی برای تاجیکها و افغانها هم هست، بسیار عجیب و غیرقابل هضم است. آقای حداد عادل، پیشتر عنوان کردیم که برخی از کشورها، مانند همین ترکیه، نزده به رقص در میآیند حال شما با این سخنان به قول معروف «گَزَک» دستشان میدهید که مدعی بقیه میراث ارزشمندی که متعلق به خاک و سرزمین ایران است، بشوند و آن را برای خود بردارند؟ میدانید مفهوم جمله «آن را برای خود بردارند» چیست؟ حتما میدانید، اگر نه ما داریم پیش شما درس پس میدهیم، به قول یکی از اساتید؛ ما میدانیم که شما میدانید، اما به شما میگوییم تا بدانید که ما هم میدانیم. به شما میگوییم آقای دکتر! مفهوم جمله «آن را برای خود بردارند» همین ماجرایی است که چندی پیش درباره ثبت جهانی خوشنویسی اسلامی به نام کشور ترکیه رخ داد، مفهوم جمله «آن را برای خود بردارند» همین ادعایی ست که کشور ترکیه درباره ترک بودن «مولانا» دارد، مفهوم جمله «آن را برای خود بردارند» همین دست و پا زدن کشور ترکیه برای مصادره «ابن سینا»است، اصلا چرا راه دور برویم؟ همین که افغانها و تاجیکها به قول شما بیایند و بگویند «شاهنامه مال ماست» مفهوم جمله «آن را برای خود بردارند» است. پیشتر موضعمان را درباره فرهنگی که بزرگان هر سرزمینی خلق کرده اند، روشن کردیم، در جهانشمول بودن اندیشههای حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و... هیچ شک و تردیدی نیست، همانطور که در جهانشمول بودن اندیشههای چخوف، چاپلین، هوگو، انیشتین و... هیچ شک و تردیدی نیست، درباره خاک و سرزمین و اهل جایی بودن بزرگان سرزمین خودمان و بزرگان سرزمینهای دیگر هم در این گزارش موضعمان کاملا مشخص شد، حال از شما میپرسیم آقای حداد عادل، از شما میپرسیم و امیدواریم که جوابمان را بدهید، شما آقای دکتر! موضعتان درباره خاک و سرزمین و اهل جایی بودن بزرگان سرزمین خودمان چیست؟ فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، ابن سینا و بزرگان دیگری که در نوبت مصادره شدن توسط همین کشور ترکیه قرار دارند، اهل کدام سرزمین هستند و ملیتشان چیست؟ لطف کنید رک و پوست کنده بیان کنید؟ آیا آنان را ایرانی و متعلق به این خاک و سرزمین میدانید یا اینکه معتقدید اگر تاجیکها و افغانها و حتی ترکیهایها مدعی هستند که این افراد مال آنها هستند، واقعا مال آنها هستند؟
انتهای پیام