میراث ایران را پاس داریم و طرحی نو در اندازیم!
- شناسه: 10663
- پنج شنبه 21 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۲ | خبر
آفتاب یزد: علوم انسانی همواره در محافل علمی و دانشگاهی پر مناقشه ظاهر شده است و قیل و قالهای زیادی هم در اطراف آن وجود دارد که پیچیدگی آن را دوچندان میکند. در این راستا باشگاه اندیشه در این هفته میزبان پروفسور امین یکی از شخصیتهای دانشگاهی در حوزه علوم انسانی بود.
پروفسور امین در این جلسه علمی و آکادمیک، در مورد جایگاه فلسفه سیاست و فلسفه حقوق در گذشته و اکنون سخنرانی کرد. وی با اشاره به تعریف فلسفه و فلسفههای مضاف مانند فلسفه سیاست و حقوق بر آن است که سیاست از نظر مکاتب مختلف، تعاریف متفاوتی دارد.
وی در ادامه گفت: «برخی آن را با حوزه عمومی و مدنیت و شهروندی پیوند میدهند و برخی دیگر سیاست را به منزله قدرت و اراده معطوف به اعمال قدرت تفسیر کرده اند. در سطح فلسفه سیاست پرسشهای اصلی حول آن است که آیا جامعه بشری به حکومت و حکمرانی چه نیازی دارد؟ و اگر نیازمندی به حکمرانی ضرورت دارد، حکومت چه ویژگیهای دارد و نسبت این مختصات با یکدیگر چگونه است و مجموعه پرسشهای عقلانی و کلانی که فیلسوف سیاست در جستجوی افقهای ممکن و گشوده، مطرح میکند، با چه انگیزه و اهدافی مطرح میشود؟ در همین زمینه جمهور فیلسوفان سیاست برانند که حکومت و حکمرانی در جوهر بشریت و سرشت جامعه انسانی وجود دارد.»
وی ادامه داد: «ابن طفیل اندلسی از جمله اندیشمندانی است که بر ذاتی بودن حکومت استدلال کرده است. این متفکر عرب، با طرح داستان مشهور حی ابن یقظان، به نحوی تمثیل گونه اثبات میکند که آدمی در افق زندگی فردی و جمعی، نیازمند حاکمیت و اعمال قدرت است و اگر حکومتی برقرار نباشد، سنگ روی سنگ هم برقرار نخواهد ماند و هرج و مرج و آشوبناکی جامعه را در بر خواهد گرفت.»
پروفسور امین در ادامه تصریح کرد: «صرفنظر از پذیرش حکومت نزد فلاسفه سیاست، مواجهه و پاسخ فیلسوف سیاست در مورد چگونگی اداره حکومت و اولویتهای حکمرانی، متنوع و متعارض است، چنانچه برخی بر مفهوم عدالت و حقوق جمعی تمرکز دارند و بخشی هم بر آزادی و حقوق فردی اهمیت میدهند. شاید نگاه فلسفی نیچه از جهاتی جالب باشد که همه امکانات جوامع بشری و از جمله سیاست را در خدمت ابر انسان تعریف میکند. در فلسفه سیاسی نیچه، اخلاق مسیحیت و توجه به افراد فرودست جامعه، مانعی برای افراد برجسته و ابر انسان به حساب میآید که باید از آن عبور کرد. همچنین از سوی دیگر، در مکاتب وابسته به اصالت جامعه، فیلسوف سیاسی رویکردی را بیان میکند که با منافع اکثریت و طبقات فرودست همسویی دارد.»
امین در ادامه اضافه کرد: «از منظر فلسفه حقوق پرسشهای بنیادین مانند چرایی و چیستی نیازمندی به قانون و قانونمندی شهروندان و حقوق اساسی شهروندان، مورد توجه میباشد. از این رو تمام حوزههای علوم در چشمانداز فلسفی خود با پرسشهای کلانی مواجه هستند که جایگاه آنان را فراتر از علم و زیر شاخههای آن نشانده است تا آنجا که مباحث علم حقوق و مقولاتی مانند مالیات و موارد مشابه از همین آبشخوار سیراب میشود. در واقع فیلسوف حقوق در کوششهای نظری خود بدنبال کشف و تبیین ریشههای حقوق طبیعی و مشتقات آن است که ناظر بر اصول و مبانی حقوق طبیعی انسان نهاده شده است. مفاهیم کلیدی کرامت انسانی، مساوات و برقراری عدالت بین شهروندان و رفع تبعیض و... در این حوزه بن مایههای اصلی را تشکیل میدهد و از اهمیت زیادی برخوردار است. در حوزه فلسفه حقوق و جنبههای الزامآور حقوقی، شهروندان موظف به قوانینی هستند، به نحوی که اگر شهروندی از پرداخت مالیات سر پیچی کند با مجازات زندان و پرداخت جریمه، طبق مقررات روبرو میشود.»وی در آخر تصریح کرد: «از نگاه فلسفی داوری ها و ارزشگذاریها، ابدی و ازلی نیستند و تابع شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جوامع متفاوت هستند. در برخی جوامع رفتار و گفتاری هنجار و مطابق عرف است که در جمع و جامعه دیگر خلاف هنجارها به حساب میآید. از نگاه برخی از فلاسفه مانند ایمانوئل کانت این ارزشها به اعتبار جوامع و طبیعت آنان تعریف شدهاند و تفاوت مفاهیم اخلاقی این شهر با شهر و جامعه دیگر شایع و رایج است. ازمنظر فلسفه تطبیقی هم میتوان فهمید که زیبایی و زشتی و حسن و قبح مطلق و دائمی نیست و چه بسا تنوع جوامع، ذاتمندی احکام را برنمی تابد.»
پروفسور امین در ادامه تصریح کرد: «جستار مهم دیگری که در فلسفه سیاست محل بحث و جدل است به مفهوم سعادتمندی بشری معطوف میشود. پرسش فلسفی از چیستی سعادت و مختصات زندگی خوب و عزتمندانه در سطح فردی و یا
شکل گیری آرمانشهر، از اهمیت مرکزی برخوردار است. اگر ما نگاه کوتاهی به میراث مکتوب خودمان داشته باشیم، متوجه میشویم که تمدن ایرانی و اسلامی ما، دچار فقر و کاستی در نظریهپردازی و فلسفه سیاسی است. در واقع ما فلسفه سیاست منسجم و توانمندی نداریم و آنچه در تمدن اسلامی موجود است، بیشتر فقه سیاسی است که کوشش میکند آموزههای دینی و اخلاقی را به پادشاهان عصر بیاموزد. کتابهای احکام سلطانیه و برخی آثاری مانند نصایح الملوک کوشش کردهاند تا روش حکمرانی را به پادشاهان عصر خود گوشزد کنند. طبعا این تلاشها چندان در امر تاسیس فلسفه سیاست کارآمدی و نتیجه نداشتند و بیش از آنکه به مباحث کلیدی سیاست و روشهای سیاست ورزی و حکمرانی بپردازد به جنبههای دینی و اخلاقی اهتمام داشتند.» در آخر وی تاکید کرد: «در واقع ما در ایران آثار اندکی داریم که میتواند دستمایه ای برای شکل دادن به فلسفه سیاست شود. کتاب سیاست الملوک غزالی و یا سیاست نامه خواجه نصیرالدین توسی، از معدود آثاری است که میتواند به ما کمککند تا گامهای جدیدی برای کاستیهای فکری و فلسفی انجام شود. بنده در ۱۲ سال گذشته، به سهم خودم در حوزه فلسفه حقوق آثار متفرقه و متشتتی را
گرد آوری کردهام تا سنگ بنای جدیدی از فلسفه حقوق در ایران پایهگذاری شود، زیرا ایران و جامعه فرهنگی ما نیازمند آن است که از مباحث نظری محض به سمت یک مدل کارآمد سیاسی و حقوقی حرکت کند تا فقر فلسفی ما در حوزه حقوق و سیاست اصلاح شود.»
انتهای پیام