غلطترین روابط اقتصادی جهان در بازار مسکن ایران
- شناسه: 10512
- سه شنبه 19 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱
روابط اقتصادی در بازار مسکن ایران به بدترین شکل ممکن رواج پیدا کرده است. بیشتر استعماری است تا اقتصادی.
یک طرف معامله سود سرشار میبرد و یک طرف دیگر فلاکت بیحد در اثر معادلات اقتصادی نامتعادل و نامتوازن.
بازار مسکن ایران از وحشیترین نوع لیبرالیسم پیروی میکند؛
۱-حتی اگر مالک قیمت ملک خود را متری یک میلیارد دلار تعیین کند، شما نمیتوانید به هیچ کجا شکایت کنید. اما برای گرانفروشی ۱۰۰۰ تومانی یک بسته چیپس، میتوانید به تعزیرات حکومتی شکایت کنید!
این در حالی است که مسکن نیاز ضروری است و در اکثر کشورها کنترل شدید میشود و تورم در بخش مسکن یکی از معیارهای موفقیت یا شکست دولتهاست؛ حتی در کشورها با بازار کاملا آزاد.
۲-ودیعه مسکن در ایران بصورت قرض الحسنه و قیمت ملک بر اساس قیمتهای جاری است. ارزش زمانی پول مستاجران در اتفاقی نادر صفر در نظر گرفته شده است. این باعث میشود با سقوط ارزش پول ملی همانند سال گذشته، تا ۶۰ درصد ارزش رهن مستاجران از بین برود و افزایش سالانه حدود ۱۰۰ درصدی قیمت ملک باعث ایجاد شکاف ۱۶۰ درصدی برای مستاجران و بازار همیشه سود ده مالکان شود.
۳- در یک بازار استعماری، فرسودگی و اسقاط در قراردادهای اجاره، تماما بعهده مستاجر گذاشته شده است. حتی اگر ۴۰ سال از عمر آن تجهیز گذشته باشد و مستاجر جدید تنها یک روز از آن استفاده کرده باشد. استهلاک که بدیهیترین موضوع طبیعت است در قراردادهای اجاره صفر منظور شده است!
۴-با افزایش قیمت ملک کمیسیون بنگاههای املاک افزایش مییابد و بنگاههای املاک همیشه خواستار قیمتهای بالاتر هستند. دلالان بازار مسکن درک درستی از فشار مسکن بر اقتصاد و اجتماع ندارند.
۵- بعلت ضعف فرهنگی شدید در بخش اقتصاد، مالکان خود را محق میدانند املاک خود را تا بالاترین نرخ، قیمتگذاری کنند و همین مالکان نسبت به قیمت سایر کالاها معترض هستند! در حالی که اجاره بخش بزرگی از هزینههای ثابت هم در بخش تولید، هم در بخش توزیع را تشکیل میدهد. تاثیر تورم مسکن بسیار بیشتر از تاثیر تورم عمومی بر تورم مسکن است. و بخش مهمی از تورم عمومی ناشی از تورم و رها شدگی قیمتگذاری در بخش مسکن است.
۶- هیچ ارتباطی بین حقوق و دستمزد مصوب دولت و اجاره بها، وجود ندارد. ۴۲/۵ سال زمان لازم است تا با حداقل مزد و با قیمتهای فعلی بتوان یک واحد ۷۵ متری در تهران خرید.
۷- شوربختانه سودجویی در بازار مسکن خیلی ساده است و دولتها بجای مهار و کنترل تورم، خود بخشی از مشکل در بخش مسکن هستند. ۸-حق مسکن ماهیانه ۹۰۰ هزار تومانی در تهران و شهرهای بزرگ که میانگین قیمت تا متری ۵۵میلیون تومان افزایش داشته تنها کفاف خرید یک سانتیمتر مسکن را دارد! و کل حداقل مزد ماهیانه با صفر منظور کردن سایر نیازها با فرض محال، ۱۴ سانتیمتر قدرت خرید ملک دارد و قیمت یک سانتیمتر مربع مسکن در تهران بطور متوسط ۵۵۰/۰۰۰ تومان است! شدیدترین رکود تورمی در بخش مسکن در جریان است و میلیونها نفر از کار بیکار شده اند. در حالی که مسکن میتواند حدود ۱۲۰۰ شاخه شغلی را به حرکت و رونق بیندازد.
۹-هیچ ارتباط معناداری بین بهای تمام شده و قیمت در مسکن ایران وجود ندارد. کاملا از وحشیترین نوع لیبرالیسم در جهان تبعیت میکند. کاملا عاری از وجدان و اخلاق انسانی.
۱۰- آسیبهای اجتماعی تورم شدید مسکن بهعلت ضروری بودن و کم کشش بودن، برای جامعه و نسل آینده بسیار سنگین است. تنها در یک مورد ۱۱ میلیون جوان در شرف ازدواج، بخاطر قیمتهای بیحساب و کتاب مسکن نمیتوانند ازدواج کنند. بنابراین به سادگی میتوان نتیجه گرفت غلطترین روابط اقتصادی جهان بصورت یک بسته با اجزای بیشمار، در بخش مسکن ایران در جریان است و تا اصلاح نشود رونق اقتصادی محال است.
۱۱- تورم مسکن اکنون دیگر تورم نیست، بلکه یک سیاهچاله عظیم است که تمام سرمایههایی را که برای رونق تولید مولد نیاز است را با هر نوسان خود کامل میبلعد و بخش مسکن ایران قابلیت جذب تمام سرمایههای جهان را دارد در حالی که هنوز سود ده باشد. این مصیبت رقابت بخشهای دیگر اقتصادی با بخش مسکن است که توان ایجاد حدود ۱۰۰ درصد بازدهی در یک سال را هرگز نخواهند داشت و این جذابیت کاذب بلای جان اقتصاد شده است. کل اقتصاد ایران در رقابت با خانههای کلنگی ناکام مانده است.
ارزش افزوده سرمایهگذاری در بخش مسکن سرمایه ای صفر است.
۱۲- هنوز در قوانین و عرف ما آوارگی مستاجر حق مالک است. این در حالی است که در اکثر کشورهای دنیا فقط قانون میتواند یک مستاجر را وادار به ترک محل زندگی خود کند.
انتهای پیام