جناب زاکانی شهردار تهران گفتند: چند نفری در شهرداری حقوق خارج از سقف میگیرند.
در این مورد دوستان خبرچین چنین گفتند:
*اسم سقف آمد یاد سقف خراب شده روی سرم افتادم. چون صاحبخانهام جوابم کرد. وقتی هم صاحبخانه جوابت میکند یعنی سقف را بر سرت خراب میکند! البته اگر حقوق خارج از سقف میگرفتم سقف روی سرم خراب نمیشد صاحبخانهام هم جوابم نمیکرد! دیگر عرضی ندارم. سخن کوتاه گفتم و نافذ و موجز!
*آنقدر دلم میخواهد حتی برای چند ماه از این حقوق خارج از سقف بگیرم؟ دوستان قبول کنید اگر برخی افراد در نهادها حقوق خارج از سقف میگیرند یعنی حقوقهای آنچنانی میگیرند در واقع با ما وجه تشابه دارند چون ما هم حقوق خارج از سقف میگیریم. حقوق اندک ما هم خارج از سقف و استاندارد است! هر کی مخالف من است مرگ بر او!
*اینهایی که حقوق خارج از سقف میگیرند یه وقتی گرمی شون نکنه! کسانی که چنین حقوقهایی میگیرند راحت میتونن موز و آناناس بخرند و بخورند. مراقب باشند پشتبندش خنکی هم بخورند تبخال نزنند!
*چقدر بابای خدابیامرزم گفت: «بچه! بیا برو تو بلدیه (شهرداری) استخدام شو نونات تو روغنه». گفتم من دوست ندارم «بلدیه چی» بشم دوست دارم «روزنومه چی» بشم. ای خاک عالم بر سرم با این انتخابم. خودم انتخاب کردم که این روزگارم است!
*آقا من قصد ناشکری ندارم چون آقای میرسلیم گفتند: «این روزها خطری که اکثریت را تهدید میکند ناشکری است». منم دوست ندارم خطر ناشکری تهدیدم کند. اما واقعا حقوقم اندک است و دلم هوای حقوق خارج از سقف کرده! ای خدا خودت میدونی ناشکری نمیکنم. شکرت. اما بیپولی هم مرا همچو ناشکری تهدید میکند! راستی من دلم یه خودروی شاسی بلند «فیدلیتی» میخواهد در حالی که یک پراید دارم آیا این ناشکری است؟
*جناب شعار باشی هم درمورد حقوقهای خارج از سقف گفت:
چه صابونی زنم بر دل، کند کف
منم شاید بگیرم یک حقوق خارج از سقف!
*جالب است که در واکنش به برخی فیشهای حقوقی آنچنانی یک مسئولی گفته بود: این موارد استثنایی است. احتمالا آدمهای استثنایی هستند مثلا نخبههای دانشمند، پس آماری از اختراعات و کشفیات یا شقالقمرهایی که میکنند ارائه شود. ببینیم حقوقشان با خدماتشان تراز است؟!
انتهای پیام