«برگُزین» روزنامههای ایران
- شناسه: 10340
- شنبه 16 اردیبهشت 1402
- انتشار در صفحه ۱۱ | فرهنگی
در این ستون ـ بیهیچ دخل و تصرفی ـ گزیدهای از مطالب روزنامههای سراسری کشور را فردای انتشار میتوانید مطالعه کنید.
هم میهن: دلارزدایی در کشور نفتی؟
به نظر میرسد که اولویتهای اقتصادی دولت معطوف به حل مشکلات مردم نیست، در واقع شاید از نظر خودشان چنین باشد، ولی در واقعیت امر گرهای از مشکلات مردم نمیگشاید. مشکل اینجاست که ما هرچه بگوییم به سرعت پیش خودشان گمان میکنند انگیزه این سخنان سیاسی و در چارچوب رقابتهای جناحی و تضعیف دولت است، درحالیکه همه اینها واقعیت است. بدون تردید پس از انقلاب، مردم ما هیچگاه با چنین شرایط سختی مواجه نبودهاند که 5 سال پیاپی تورم 50-40 درصدی را تجربه کنند و در سالی که قرار است این تورم «مهار» شود، بهجای آن انتشار آمار نرخ تورم قطع و مهار شده است، گویی که مردم از طریق آمار و ارقام رسمی است که متوجه تورم میشوند. مردم از طریق تهماندههای جیب و لیست بلندبالای نیازهای خریداری نشده است که تورم را درک و حس میکنند. مرکز آمار فقط این حس را تا حدی در قالب آمار نشان میدهد. در هر حال امسال قرار بود تورم مهار شود و نه آمار تورم. حالا در میان این وضعیت دولت محترم، یاد شعار جدیدی با عنوان «دلارزدایی» از اقتصاد ایران افتاده تا بلکه پول ملی را تقویت کنند! بگذریم که اصولا تعریف دقیقی از این دلارزدایی ندادهاند، ولی کشوری که اقتصاد آن نفتی است و نیازمند واردات تکنولوژی و مواد اولیهای است که در کشورهای پیشرفته فروخته میشود و برای خرید آن نه «افغانی» افغانستان، نه «دینار» عراق و نه «لیر» ترکیه و نه حتی «یوان» چین کاربردی ندارند و نیازمند دلارزدایی و شاید یورو است، سردمدار دلارزدایی شده که ورود به آن نیز نیازمند قدرت اقتصادی است که متاسفانه برای آن قدرت اقتصادی لازم را نداریم و کاری که شاید چین بتواند تا حدی آن را پیش ببرد و به سود آن کشور هم هست زیرا مازاد تجاری با غرب دارد، ما اگر اندکی هم تاثیر بگذاربم، به زیان ایران است، زیرا صادرات ما به عراق و افغانستان را با پول خودشان تسویه میکنند. ما که نمیتوانیم از آنجا کالاهای مورد نیاز خود را وارد کنیم. طبیعی است که باز هم باید این پولها تبدیل به دلار شود که زیان دوباره است. به علاوه این سیاست چه ربطی به تقویت ریال دارد؟ ارزش ریال به دلیل افزایش نقدینگی کمتر میشود و نه به علت وجود دلار. این دلار نیست که ریال را تضعیف میکند، این ریال است که با چاپ بیپشتوانه پول و تورم 50 درصدی در حال آب رفتن است. اینکه دولت محترم خود را سرگرم گزاره دلارزدایی از اقتصاد کشور کند، موجب بیتوجهی به مسائل اصلی کشور میشود. کافی است چند نفر را بفرستید در سطح شهر برایتان گزارش تهیه کنند تا ذهن خود را از این موضوعات غیر مهم خالی کنید. ما مخالف آن نیستیم که در فرآیند شکستن هیمنه دلار قدم برداشته شود، ولی این کار فعلا نه مشکل ما را حل میکند و نه در توان ماست و اتفاقا در شرایط کنونی معلوم نیست که هیچ فایدهای هم برای ما داشته باشد. کشوری که به قول مسئولانش، مردم آن 18 میلیارد دلار زیر متکا و داخل گاو صندوقهای خانگی دارند، پولهای کشورهای همسایه را نمیگیرند، چون اعتبار کافی ندارند که اگر داشت، همین ریال خودمان را حفظ میکردند. به علاوه آن پولها برایشان فایده ندارد، چون در جهان شناختهشده نیست و خرید و فروش نمیشود، بنابراین طرح چنین شعارهایی اگر برای دور کردن ذهن مردم از تورم است، باید گفت نتیجهبخش نیست. البته بهطور قطع مسئولان را از فهم مسائل اصلی کشور گمراه میکند.
همشهری:برگزاری رفراندوم
برای هر مسئلهای؛ ضدامنیت ملی
مسئلهای که برخی با انگیزههای پیدا و ناپیدا با عنوان رفراندوم مطرح میکنند، مسئلهای تازه نیست و هر از چندی از سوی این افراد و گروهها مطرح میشود و برای مدتی فضای سیاسی جامعه را دربر میگیرد. معمولا کشورهایی که از ثبات سیاسی خوبی برخوردار هستند یا رفراندوم برگزار نمیکنند یا تعداد رفراندومهایی که برگزار میکنند به اندازه انگشتان یک دست است؛ از این رو، صرفا شاهد برگزاری رفراندومهای پیاپی در کشورهایی هستیم که دچار بیثباتی سیاسی هستند و با رفراندوم، تلاش میکنند ضعفهایی که در نظام سیاسی خود با آن روبهرو هستند را جبران کنند. از سوی دیگر، نظامهای سیاسی مستقر و باثبات صرفا در شرایط خاصی مجاب به برگزاری رفراندوم میشوند؛ بهعنوان نمونه، رفراندوم در این نظامها برای اتخاذ تصمیمهای راهبردی در دستور کار قرار میگیرد؛ بهعنوان نمونه اخیرا انگلستان تصمیم گرفت تا از اتحادیه اروپا خارج شود و برای این موضوع رفراندوم برگزار کرد، اما اطلاعرسانیها و روشنگریها توسط حکومت بریتانیا بهخوبی انجام نشد. از طرفی جامعه این کشور نیز به فضایی دوقطبی دچار شده بود. پس حکومت از این شرایط کمال استفاده را کرد و در نهایت خروج از اتحادیه اروپا را به مردم خود تحمیل کرد. اما در ادامه خروج انگلستان از اتحادیه اروپا، ولز و ایرلند شمالی به این موضوع معترض شدند، ولی بریتانیا به این اعتراضات توجهی نکرد. دیگر مثال این موضوع سوئیس است. این کشور 26کانتون دارد. کانتون نوعی ایالت شبه خودمختار است که با توجه بهخودگردان بودن آن، برای بعضی از تصمیمها همهپرسی برگزار میکند؛ مثلا یکی از این موضوعات حرکت یک قطار حامل بار سمی بود. در این مورد، کانتون تصمیم میگیرد تا رفراندوم برگزار کند و مسئولیت عبور این قطار را به مردم خود واگذار کند تا اگر اتفاقی افتاد و این قطار دچار سانحه شد، مسئولیت آن با خود مردم باشد و کانتون دچار تحمل خسارت نشود. پس در حقیقت وقتی دولتی نمیتواند درباره موضوعی بهخوبی تصمیمگیری کند و از طرفی نمیخواهد متحمل خسارت نیز شود، تصمیمگیری را به مردم واگذار میکند.
نکته جالب دیگر این ماجرا برگزاری بسیار محدود رفراندوم در ایالاتمتحده است. آمریکا حدود ۳۰۰سال قبل قانون اساسی خود را نوشته است و در طول تمام این سالها هربار قصد ترمیم قانون اساسی را داشت، از تبصرههای گوناگون استفاده میکرد و به هیچ وجه حاضر به برگزاری رفراندوم مگر در موارد خیلی خاص نمیشد. نکته حائز اهمیت دیگر برای برگزاری رفراندوم که رهبر انقلاب نیز در بیاناتشان به آن اشاره کردهاند، اطلاعرسانی دقیق و اقناع افکار عمومی است. رفراندوم در موارد بسیار مهم و کارشناسیشده باید انجام بگیرد و مردم نیز باید اطلاع دقیق و جامع درباره موضوع و ابعاد آن داشته باشند. از طرفی احزاب نیز نقش مهمی در همهپرسی ایفا میکنند؛ بهگونهای که اگر مردم درباره موضوع رفراندوم اطلاعات کاملی نداشتند، این امکان را داشته باشند تا به حزب خود اعتماد کنند و با آن همرأی شوند. برگزاری رفراندوم کار سادهای نیست. بعضیها فکر میکنند به آسانی میتوان همهپرسی را اجرا کرد؛ درحالیکه حکومتهای دنیا تا جایی که امکان دارد از اجرای همهپرسی فرار میکنند؛ بهعنوان نمونه اخیرا مردم فرانسه اصرار داشتند تا سن بازنشستگی در این کشور افزایش پیدا نکند و حتی خواهان برگزاری رفراندوم برای این موضوع شدند، اما حکومت فرانسه این درخواست را نپذیرفت. درحقیقت رفراندوم ازجمله حقوق اصلی دولتها بهشمار میرود که از طریق آن تصمیمگیری در یک موضوع خاص را برعهده مردم خود قرار میدهند. رفراندوم معمولا بعد از تغییر رژیم در کشورها برگزار میشود؛ بهعنوان نمونه رهبر کبیر انقلاب(ره) در سال58 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رفراندوم برگزار کردند. پس اینکه بگوییم برای هر مسئله پیشپاافتادهای باید رفراندوم برگزارشود، این حرف ضدامنیت ملی است. همچنین یکی از موارد مهم برای تحلیل موضوع رفراندوم، اطلاعات طبقهبندی شده و محرمانهای است که طبیعتا در اختیار همه مردم نیست. پس همانطور که رهبر انقلاب یادآور شدند، همه مردم امکان تحلیل مسائل رفراندوم را ندارند.
جوان: جای خالی جهاد تبیین
در آموزش و پرورش
معلم واقعی کسی است که نورافشانی میکند، چراکه علم واقعی نورانیت ایجاد میکند، از همین رو است که فرمودند: معلمی شغل انبیاست. انبیا (ع) با افزودن آگاهی و بارور کردن عقل، انسانها را نورانی میکردند. جاهلیت کهن، اما با تمام توان به مقابله با کانون نورافشانی میپرداخت؛ کارزاری که هنوز ادامه دارد و تا محو تاریکی ادامه خواهد داشت. اگر چه متأسفانه دانش جای علم را گرفته و نظام آموزشی عالمپرور جای خود را به دانشمندپروری سپرده، لکن استمرار نورافشانی در عصر کنونی بر عهده معلم است که با نشر علم به انتشار نور کمک رساند، این در حالی است که جابهجایی علم و دانش و جایگزینی نظام دانشمندپروری به جای عالمسازی دو نتیجه ناگوار و ناخوشایند برای بشر به ارمغان آورده است؛ یکی پدیدار شدن علومی که نه تنها نورانیت به همراه ندارند بلکه بر حجاب انسان میافزاید و دوم ظهور دانشمندانی که در تاریکی راه گم کرده و دانش خویش را در خدمت ظالمان قرار دادهاند.
آنچه امروز جامعه اسلامی در قالب نمادهای فرهنگ فرنگی، شلاعتقادی و کجاندیشی با آن مواجهه است، نتیجه تقابل میان دو کانون نور و جهل تحت عنوان جنگشناختی است. شوربختی از آنجاست که عواملی از داخل زمینهساز پیشروی دشمن به مرزهای فکری و جغرافیای اندیشه ایرانیان شده است که از جمله آنها نگاه کاسبکارانه به نهاد تعلیم و تربیت کشور از سوی برخی دولتمردان است؛ نگاهی که نه تنها روند عالمپروری و نشر روشنایی را متوقف ساخته بلکه دستیابی به دانشمندسازی را ناعادلانه و انحصاری تا سرحد مدرکگرایی و نمرهمحوری تنزل داده است؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از معلمان مورد اشاره قرار دادند و فرمودند: «این فکر در گذشته در بعضی از مسئولان کشور وجود داشته که ما بیاییم آموزشوپرورش را از دولت جدا کنیم، بدهیم دست بخشهای خصوصی و این خرج سنگین و این بودجه سنگین را از دوش آموزشوپرورش برداریم! دستشان درد نکند، برای نابود کردن کشور، این فکر خوبی است.» در چنین شرایطی تنها راه مقابله تاباندن نور روی حقایق است تا شاید که عدهای راه را گم کنند؛ عملی که به آن تبیین یا روشنگری گفته میشود. وقتی نور کافی از درون شکل نگرفته است و علم لازم برای تشخیص سره از ناسره در اختیار نیست، تبیین و نورافکنی از بیرون تنها راهکار ممکن و نتیجهبخش است، مشروط به اینکه با سبک و روحیه جهادی صورت گیرد، زیرا پیشروی دشمن با استفاده از رسانههای متکثر دیداری و شنیداری به ویژه فضای مجازی ما را در وضعیت دفاعی قرار داده است.
حکمت فرمایشی که گفت، معلمی شغل نیست بلکه هنر است از همین رو است. هنر میخواهد تا در نبرد پیچیده ذهنها و به رغم چیرگی دشمن و حملات متعدد بر همه اشتباهات گذشته و نقیصههای موجود فائق آمد تا اولاً مقهور فضای روانی ساخت دشمن نشد و ثانیاً با جهاد تبیین به یافتن راه از چاه به همنوعان به ویژه نسل جوان و آیندهساز کشور کمک کرد.
انتهای پیام